اختصاصی
سلامت پرس؛ در طول تاریخ بشری معلولان ذهنی همواره به عنوان مهجورترین
اقشار جامعه پنداشته شده اند. برچسب هایی هم چون بیمار ناقص الخلقه و
دیوانه القابی بوده است که در طول زمان در جوامع مختلف رواج داشته است. ولی
در سال های اخیر عقب ماندگی ذهنی به عنوان یک بیماری مانند سایر بیماری ها
قلمداد مبی شود.
کم توانی حالتی است که در آن کارکرد عمومی هوش فرد به
میزان چشمگیری زیرحد متوسط است و با تخریب همزمان رفتار انطباقی همراه است و
در حین دوره رشد و پیش از 18 سالگی بروز می کند.
مفهوم کم توانی ذهنی ، شامل نقایصی در
توانایی شناختی و رفتارهای لازم برای عملکردهای شخصی و اجتماعی ( کارکرد
انطباقی ) است. همه افرادی که در یک سطح هوشی قرار دارند، از لحاظ کارکرد
انطباقی در یک سطح قرار ندارند.
حوزه های کارکردهای انطباقی عبارتند از :
• برقراری ارتباط
• مراقبت از خود
• زندگی خانوادگی
• مهارت های اجتماعی/ فردی
• استفاده از منابع اجتماع
• مهارت های تحصیلی
• کار
• تفریح
• بهداشت و ایمنی
اصطلاح « به میزان چشمگیری زیرحد متوسط » طبق تعریف عبارت است از: IQ یا بهره هوشی معادل 70 یا کمتر.
بر حسب میزان تخریب هوشی چهارنوع کم توانی ذهنی را می توان تعریف کرد:
1. کم توانی ذهنی خفیف
2. کم توانی ذهنی متوسط
3. کم توانی ذهنی شدید
4. کم توانی ذهنی عمیق
کم توانی ذهنی خفیف(IQ بین 70 – 50 ):
85
درصد موارد کم توانی ذهنی را تشکیل می دهند. این افراد تا بعد از کلاس های
اول یا دوم که نیازهای تحصیلی افزایش می یابند، شناسایی می شوند. اغلب تا
اواخر نوجوانی و تا کلاس اول راهنمایی پیش می روند. علت کم توانی آن ها
اغلب شناسایی نمی شود. بسیاری از بزرگسالان دارای کم توانی ذهنی خفیف با
حمایت مناسب می توانند زندگی مستقلی داشته باشند و خانواده خود را اداره
کنند. این افراد می توانند در صورت وجود حیطی حمایت کننده به درجاتی از
موفقیت شغلی و اجتماعی دست یابند.
کم توانی ذهنی متوسط(IQ بین 50 – 35 ):
10
درصد موارد کم توانی ذهنی را تشکیل می دهند. اکثر مبتلایان زبان را می
آموزند و می توانند در اوایل کودکی به میزان کافی ارتباط برقرار کنند. این
افراد از لحاظ تحصیلی دچار مشکل می شوند و اغلب نمی توانند بیش از کلاس دوم
یا سوم دبستان پیش روند. در دوران نوجوانی به علت پذیرفته نشدن توسط جامعه
، اغلب منزوی می شوند. این افراد به حمایت های فراوان اجتماعی و حرفه ای
نیاز دارند. این افراد در دوران بزرگسالی ممکن است تحت نظارت مناسب بتوانند
کارهای نیمه ماهرانه را انجام دهند.
کم توانی ذهنی شدید(IQ بین 35 – 20 ):
4
درصد موارد کم توانی ذهنی را تشکیل می دهند. در اغلب مبتلایان، علت کم
توانی، قابل شناسایی است. این افراد ممکن است مهارت های ارتباطی را
فراگیرند و بتوانند کلماتی را که برای آن ها اهمیت حیاتی دارند بشناسند و
در دوره بزرگسالی با شرایط زندگی تحت حمایت ، انطباق پیدا کرده و بتوانند
کاری را تحت نظارت انجام دهند.
کم توانی ذهنی عمیق(IQ کمتر از 20 ):
2-
1 درصد موارد کم توانی ذهنی را تشکیل می دهند. این کودکان تحت آموزش های
مناسب ممکن است بیاموزند که نیازهای خود را بیان کنند. هم چنین ممکن است تا
سن بزرگسالی ، مهارت های ساده مراقبت از خود را فرا گیرند.
لازم به ذکر است گرچه افرادی که ضریب
هوشی 84 – 71 دارند، افراد با عملکرد هوشی مرزی نامیده شده ولی جزو گروه
ناتوانی های ذهنی قرار نمی گیرند. شیوع کم توانی ذهنی، 3- 1 درصد کل جمعیت
است. بالاترین میزان بروز در کودکان سنین مدرسه بین 14 – 10 سال است. در
مردان حدود 5/1 برابر شایع تر است.
حدود دوسوم کودکان و بزرگسالان مبتلا به
کم توانی ذهنی ، به سایر اختلال های روان پزشکی مبتلا می شوند. به عنوان
مثال: 50 درصد کودکان و بالغان مبتلا به کم توانی ذهنی دچار اختلال های
خلقی هستند. در افراد کم توان ذهنی که اختلال عصبی مثل صرع دارند، احتمال
اختلال های روان پزشکی بیشتر است.
عواملی که در اینجا کم توانی ذهنی موثرند عبارتند از :
علل ژنتیکی ، رشدی، اکتسابی یا ترکیبی از این عوامل از جمله اختلال های ژنتیکی می توان سندرم داون را نام برد.
عوامل اکتسابی و مربوط به رشد را می توان در چند دسته توضیح داد:
1.
پیش از تولد شامل : بیماری ها مزمن مادر و اختلال هایی که بر رشد طبیعی
دستگاه عصبی جنین اثر می گذارند مثلا بیماری قند یا دیابت کنترل نشده ، کم
خونی، فشار خون بالا، مصرف الکل و مواد مخدر. عفونت های های دوران بارداری
مادر نظیر سرخجه، توکسوپلاسموز ( بیماریی که از گربه به انسان منتقل می
شوند )، تبخال ساده و ایدز .بعضی عوامل حین زایمان هم موثرند شامل خونریزی
داخل جمجمه، زایمان دشوار و....
2. پس از تولد: ضربه به سر، عفونت
های مغزی مثل مننژیت، یرقان نوزادی که درست درمان نشده باشد، کم کاری
تیروئید که تشخیص داده نشده و یا به درستی درمان نشود.عوامل محیطی، اجتماعی
و فرهنگی موثر عبارتند از : فقر، تغذیه نامناسب و ناکافی، بی ثباتی
خانواده، مراقبان متعدد و بی کفایت کودک.
تشخیص کم توانی ذهنی با شرح
حال گرفتن و ارزیابی هوش است. در بعضی موارد مانند: مبتلایان به سندرم داون
حالت چهره به تشخیص کمک می کند، البته باید دقت کرد که تنها حالت چهره ،
معیار کم توانی ذهنی نیست.
درمان
درمان مطلوب اختلال هایی که ممکن است موجب کم توانی ذهنی شوند پیشگیری در سطوح اول،دوم و سوم است.
در پیشگیری اولیه اقدام هایی انجام می
دهیم تا اختلال های منجر به کم توانی ذهنی را کاهش داده یا حذف کنیم. چنین
اقدام هایی عبارتند از:
1. افزایش آگاهی و اطلاعات عمومی مردم در مورد کم توانی ذهنی
2. تلاش مستمر و روز افزون دست اندرکاران سیستم بهداشتی برای بهبود و تامین بهداشت عمومی
3. تامین مراقبت مطلوب از مادر و کودک
4. تلاش برای ریشه کنی اختلال هایی که با آسیب دستگاه عصب همراهند.
مشاوره
خانواده و ژنتیک در خانواده هایی که سابقه کم توانی ذهنی در آن ها وجود
دارد مفید است. در کودکان و مادرانی که در طبقات پایین جامعه زندگی می
کنند، مراقبت های قبل و بعد از تولد لازم است.
پیشگیری سطح دوم و سوم: وقتی اختلال
مرتبط با کم توانی ذهنی شناسایی شد، باید برای کوتاه کردن دوره بیماری (
پیشگیری سطح دوم) و به حداقل رساندن آثار و معلولیت های ناشی از آن (
پیشگیری سطح سوم) اقدام شود.
به طور کلی می توان گفت که کم توانی
ذهنی ( عقب ماندگی ذهنی ) درمان ندارد و بهترین راه کنترل آن، جلوگیری از
بروز آن است. داروی خاصی هم در کنترل پیشرفت اختلال موثر نیست. ولی این
هرگز بدان معنا نیست که کودک مبتلا به کم توانی ذهنی را به حال خود رها
کنیم، چراکه درصد عمده ای از مبتلایان چنانچه مورد توجه قرار گیرند، آموزش
های لازم به آن ها داده شود و حمایت کافی از آن ها به عمل آید می توانند به
درجاتی از موفقیت اجتماعی و شغلی دست یابند. در این میان هر کدام از ما که
به نحوی هر چند کوچک نقشی در سلامت جامعه به عهده داریم، موظفیم که
نگذاریم این افراد مورد غفلت قرار گیرند.
آموزش کودک و خانواده، آموزش
مهارت های ارتباطی و کلامی، مهارت های اجتماعی، آموزش مهارت های جسمی، همگی
می توانند در سازگاری و رشد بهتر این افراد و توانبخشی آنان کمک موثری
باشند. این مداخله ها در مورد افرادی که هوش مرزی هم دارند کمک کننده
هستند.
احساس انزوای اجتماعی از شایع ترین مشکلات این افراد است. تدارک
گردهمایی هایی برای این افراد یا ترتیب دادن مسابقاتی که با توانایی های آن
ها تناسب داشته باشد در کاهش این احساس انزوا کمک می کند.
منابع:
خلاصه روان پزشکی علوم رفتاری- روانپزشکی بالینی، کاپلان سادوک، ترجمه نصرت اله پورافکاری
|
در زمینه علل عقب ماندگی ذهنی دانشمندان ومحققان تا کنون به بیش از دو هزار علت
اشاره نموده اند. در حالی که هنوز بسیاری از علل عقب ماندگی ذهنی ناشناخته مانده
است. در این مقاله علل عقب ماندگی ذهنی را که رابینسون و رابینسون به نقل از
ماهر به چهار گروه به شرح زیر تقسیم کرده اند، بررسی شده است.
أ- عقب ماندگی به علت عوامل ارثی
ب- عقب ماندگی به علت اتفاقات دوران بار داری
ج- عقب ماندگی به علت حوادث زایمانی و بعد از تولد
د- عقب ماندگی به علت عوامل محیطی ، اجتماعی و فرهنگی.
هر کدام از این عوامل به تنهایی یا ترکیبی ، ممکن است موجب عقب ماندگی ذهنی در
فرد شود. که در این قسمت تاثیر هریک را به اجمال بررسی می کنیم.
در پایان مقاله راه هایی برای پیشگیری از تولد کودک عقب مانده ذهنی که هدف اصلی
است، ارائه گردیده است.
|
چکیده :
عقب ماندگی ذهنی ناظراست بر عملکرد عمومی هوش که بطور معنی دار پایین تر از حد
متوسط است و به طور همزمان ، همراه با نواقصی در رفتار سازشی است که در دروان
رشد و تحول ظاهر شده ، تعریف شده است.
عقب ماندگی ذهنی بر اساس میزان بهره هوشی از خفیف تا بسیار شدید (عمیق) تعیین
می گردد. و براساس شدت علائم مرضی، از نظر پزشکی، و...طبقه بندی می شود.
در زمینه علل عقب ماندگی ذهنی دانشمندان ومحققان تا کنون به بیش از دو هزار علت
اشاره نموده اند. در حالی که هنوز بسیاری از علل عقب ماندگی ذهنی ناشناخته مانده
است. در این مقاله علل عقب ماندگی ذهنی را که رابینسون و رابینسون به نقل از
ماهر به چهار گروه به شرح زیر تقسیم کرده اند، بررسی شده است.
أ- عقب ماندگی به علت عوامل ارثی
ب- عقب ماندگی به علت اتفاقات دوران بار داری
ج- عقب ماندگی به علت حوادث زایمانی و بعد از تولد
د- عقب ماندگی به علت عوامل محیطی ، اجتماعی و فرهنگی.
هر کدام از این عوامل به تنهایی یا ترکیبی ، ممکن است موجب عقب ماندگی ذهنی در
فرد شود. که در این قسمت تاثیر هریک را به اجمال بررسی می کنیم.
در پایان مقاله راه هایی برای پیشگیری از تولد کودک عقب مانده ذهنی که هدف اصلی
است، ارائه گردیده است.
مقدمه:
در بین کودکان استثنایی، یعنی افرادی که به لحاظ ویژگی های خاص ذهنی ،جسمی ،
عاطفی و روانی در برخورداری مطلوب از تسهیلات و امکانات مختلف جامعه ،آموزش و
پرورش و... نیازمند توجه وحمایت فوق العاده می باشند.
کودکان عقب مانده ذهنی به واسطه ی پیچیدگی خاص هوش و عقب ماندگی هوشی جایگاه
قابل ملاحظه ای دارند.
علیرغم آنکه تا کنون بیش از دو هزار علت برای عقب ماندگی ذهنی عنوان گردیده است.
معهذا هنوز بسیاری از علل عقب ماندگی ذهنی ناشناخته مانده است. طبق آمار های
مختلف که مبتنی بر تحقیقات و مطالعات فراوان است. حدود سه درصد از کل کودکان و
دانش آموزان سنین مدرسه رو به طور قابل ملاحظه ای دچار عقب ماندگی ذهنی بوده
اند. لذا لزوم شناخت این قبیل کودکان و آشنایی هر چه بیشتر با علل وقوع عقب
ماندگی ذهنی و از همه مهمتر روش های پیشگیری از آن امری کاملا واجب و اجتناب
ناپذیر است.
مقاله حاضر مقدمه ای است در امر شناخت ویژگی ها ،علل و راه هایی برای پیش گیری
از عقب ماندگی ذهنی (که هدف اصلی مقاله می باشد) است. امید آن که مورد استفاده
و مفید واقع گردد.
تعاریف :
تاکنون در هیچ یک از کتاب هایی که در مورد عقب ماندگان ذهنی نوشته شده است تعریف
جامع و کاملی که مورد تایید همه یا اکثریت متخصصین فن باشد ذکر نشده است و این
مساله بیشتر بخاطر پیچیدگی ماهیت عقب ماندگی ذهنی است. نمی توان عقب ماندگی ذهنی
را بصورت یک پدیده مطلق تعریف کرد، بلکه بایستی عقب ماندگی ذهنی را بعنوان پدیده
ای چند وجهی که وجوه آن به فیزیولوژی، روان شناسی، پزشکی، تعلیم و تربیت و جامعه
شناسی محدود می گردد، مورد بررسی قرار داد (داورمنش،1376).
در این مختصر به چند تعریف اشاره می شود:
v
انجمن آمریکایی نقص ذهنی ، عقب ماندگی ذهنی ناظر است بر عملکرد عمومی هوش که
بطور معنی دار پایین تر از حد متوسط است و به طور همزمان ، همراه با نواقصی در
رفتار سازشی است که در دروان رشد و تحول ظاهر شده است، تعریف کرده است (رابینسون
و رابینسون ، ترجمه ماهر، 1376).
v
عقب ماندگی ذهنی مربوط به کنش عمومی هوش که به طور معنی دار یا قابل ملاحظه ای
کمتر از حد متوسط عمل کرده و با نواقصی در رفتار سازشی توام بوده و در دوران رشد
پدیدار شده است (گروسمن ،1973).
v
عقب ماندگی ذهنی مربوط به عملکرد پایین تر از حد متوسط عمومی هوش که در دوران
رشد ظاهر شده و همراه با اختلالاتی در رفتار سازشی است (هبر ،1961).
v
مفهوم عقب ماندگی ذهنی از دیدگاه پیاژه عبارت است از نارسایی ظرفیت عملیاتی در
فرد . کودک زمانی که به حدی از سازش یافتگی می رسد به تعادل دست می یابد و سازش
و ظرفیت عقلی را با هم داراست ؛ پس عقب ماندگی ذهنی را نارسایی بر اثر توقف در
سطح عملیاتی در نظر می گیرند( منصور،1370).
تعریف هوش: وکسلر هوش را به عنوان توانایی کلی جامع فرد برای این که به طور
هدفمند عمل کند و به طور منطقی بیاندیشد و به طور موثر با محیطش به مبادله
بپردازد ، تعریف کرده است.
تعریف رفتار سازشی : ثمر بخشی یا درجه ای که افراد می توانند استاندارد های
مانند استقلال شخصی و مسئولیت اجتماعی را که از سن و گروه فرهنگی آنها انتظار می
رود از خود نشان دهد. به سبب این این انتظارات از گرووه های سنی مختلف متفاوت
خواهد بود(گروسمن ،1973).
دوران رشد وتحول: دوران رشد وتحول از تولد تا هجده سالگی است.
به طور معنی دار پایین تر متوسط : ناظر است بر نمره ای بیش از دو انحراف
استاندارد زیر میانگین (متوسط)در یک آزمون میزان شده هوشی.
طبقه بندی عقب ماندگی ذهنی :
عقب ماندگی ذهنی بر اساس میزان بهره هوشی از خفیف تا بسیار شدید (عمیق) تعیین
می گردد. که به چند طبقه بندی اشاره می شود.
قدیمی ترین طبقه بندی از عقب ماندگی ذهنی بر اساس شدت علایم مرضی است.
1. کانا باهوشبهر 30 ـــ 0
2. کالیو باهوشبهر 50 ـــ 30
3. کودن باهوشبهر 70 ـــ 50
طبقه بندی از نظر پزشکی:
1. عقب ماندگی اولیه (ارثی) ( که حدود 30تا40 درصد عقب ماندگی های ذهنی را تشکیل
می دهند).
2. عقب ماندگی ثانویه (محیطی)
طبقه بندی از لحاظ آموزشی (تربیتی):
1. عقب مانده ذهنی آموزش پذیر 70 ـــ 50
2. عقب مانده ذهنی تربیت پذیر 50 ـــ 25
3. عقب مانده ذهنی حمایت پذیر 25 ـــ به پایین
جدیدترین تقسیم بندی مربوط به چهارمین طبقه بندی راهنمای آماری و تشخیصی
اختلالات روانی (DSM IV ) است که به
شرح زیراست:
عقب ماندگی ذهنی خفیف
عقب ماندگی ذهنی متوسط
عقب ماندگی ذهنی شدید
عقب ماندگی ذهنی عمیق
عقب ماندگی ذهنی با شدت غیراختصاصی (کاپلان و سادوک ، ترجمه ارجمند، 1385).
رواج عقب ماندگی ذهنی:
به سبب این که عقب ماندگی ذهنی فقط ناظر برمیزان هوش پایین نیست بلکه شامل شکست
ها و ناکامی ها در رفتار سازشی می گردد.
به نظر می رسد که احکام آماری مربوط به رواج و شیوع این وضع با خطای بسیاری
همراه باشد. اگر به توضیح به هنجار هوش بنگریم هوش بر70 تا دو انحراف معیار زیر
میانگین را حد بالای عقب ماندگی ذهنی بگیریم باور خواهیم داشت که نزدیک به سه
درصد از جمعیت در طیف عقب مانده های ذهنی قرار می گیرند .
سبب شناسی عقب ماندگی ذهنی :
با توجه به پیچیدگی عقب ماندگی ذهنی و عدم دست یابی به یک تعریف کامل و جامع از
عقب ماندگی ذهنی به نحوی که مورد پذیرش تمامی متخصصین فن باشد در زمینه علل عقب
ماندگی ذهنی دانشمندان ومحققان تا کنون به بیش از دو هزار علت اشاره نموده اند.
در حالی که بسیاری از علل عقب ماندگی ذهنی نا شناخته مانده است. برای سهولت می
توان علل و شرایط به وجود آمدن عقب ماندگی ذهنی را به شرح زیر بیان نمود (تفکیک
علل مختلف عقب ماندگی ذهنی امری ساده نیست در واقع جدانمودن عوامل ژنتیکی و
محیطی و فرهنگی به طور کاملا مشخص تقریبا غیر ممکن به نظر می رسد).
انجمن نقایص ذهنی در آمریکا عومل عقب ماندگی ذهنی را در نُه گروه به قرار زیر
مطرح کرده است :
2. عفونت ومسمومیت ها
3. زخم یا عوامل فیزیکی
4. تغذیه و سوخت و ساز
5. بیماری های مغزی فاحش
6. ناهنجاری های کروموزومی
7. اختلالات دوران حاملگی
8. عقب ماندگی های ناشی از اختلالات روانی
9. تاثیر عوامل محیطی
10. عوامل ناشناخته قبل از تولد (گروسمن به نقل از سیف نراقی ، 1372).
رابینسون و رابینسون به نقل از ماهر علل عقب ماندگی ذهنی را به چهار گروه به شرح
زیر تقسیم کرده اند که عبارت اند از :
أ- عقب ماندگی به علت عوامل ارثی
ب- عقب ماندگی به علت اتفاقات دوران بار داری
ج- عقب ماندگی به علت حوادث زایمانی و بعد از تولد
د- عقب ماندگی به علت عوامل محیطی ، اجتماعی و فرهنگی.
هر کدام از این عوامل به تنهایی یا ترکیبی ، ممکن است موجب عقب ماندگی ذهنی در
فرد شود. که در این قسمت تاثیر هریک را به اجمال بررسی می کنیم.
أ- عقب ماندگی به علت عوامل ارثی:
هرگونه اختلال ژنتیکی و کروموزومی که اغلب بصورت ارثی در خانواده ی پدری یا
مادری کودک وجود دارد، در بوجود آمدن کودک با ضایعات و اختلالات حسی و حرکتی و
ذهنی نقش موثری دارد . در واقع عوارض و مشکلات وراثتی باعث ایجاد اختلالات
فراوان در رشد جسمی و ذهنی کودکان می گردد.
گروهی از کودکان که بعلت نارسایی های ژنتیکی دچار عقب ماندگی ذهنی شده اند اغلب
دارای اختلالات دیگری نیز می باشند . آن تعداد از نوزادان ناقص که مرده متولد می
شوند اغلب به علت همین اختلالات ژنتیکی می باشد که نتوانسته اند در حالت طبیعی
رشد و نمو کنند .
برخی دیگر بعلت مشکلات ژنتیکی در حالت وخیمی بدنیا می آیند نیاز فوری و شدیدی به
مراقبت پزشکی داند. کودکانی که بعلت اختلالات ژنتیکی دچار عقب ماندگی می شوند
دارای خصوصیات جسمی و ذهنی یکسان نمی باشند.
بطور مثال کودکان منگول که بعلت اختلال کروموزومی به دنیا می آیند و وجوه و
خصوصیات مشترکی با هم دارند باز هم به طور یکسان نیستند.
ب- عقب ماندگی به علت اتفاقات دوران بار داری:
1. سیفلیس (کوفت ):
نوعی بیماری است که توسط انگی بنام تره پونماپالیدوما که از را جفت عبوره کرده و
جنین را آلوده می کند. این بیماری برای جنین و رشد طبیعی آن بسیار خطر ناک است.
ویروس سیفلیس علاوه بر ایجاد نارسایی هوشی در کودک، ناهنجار های حسی و حرکتی،
کوری، صرع، اختلالات قلب و عروق و مسائل روانی را نیز سبب می گردد.
2. سرخچه ( سرخجه ):
بیماری عفونی و ویروسی است که این بیماری اگر در سه ماهه اول بار داری پدیدار
شود ، موجب نارسایی هوشی ، نابینایی، ناشنوایی و ... می شود. واکسن این بیماری
باعث پیشگیری از ابتلاء به این بیماری شده و دخترانی که قبل از ازدواج به سرخچه
مبتلا نشده اند تزریق واکسن این بیماری توصیه شده است.
سایر عفونت ها ی ویروسی مانند تب خال ،آنفلانزا ، اوریون و ... ممکن است آثار
مختلف و ناهنجاری های گوناگون و نارسایی هوشی در کودک ایجاد کند.
3. عامل همخونی Rh
این عامل در ایجاد ناهنجاری های هوشی تاثیر فراوان دارد ، عدم تجانس عاملRh
مادر و پدر اهمیت بسیاری دارد بویژه هنگامی که Rh
مادر منفی و Rh پدر مثبت باشد. در بارداری اول مقداری از Rh
مثبت جنین از پدرش گرفته داخل خون مادر می شود و در خون مادر ماده ضد Rh
را می سازد که همین آنتی کور در زایمان های بعدی باعث خراب شدن خون جنین شده و
بیماری کرن ایکتروس را به وجود می آورد که باعث رسوب املاح آهن حاصل از خراب شدن
گلبول های قرمز کودک در سلول های مغز می باشد ، یرقان حاصل از این بیماری باعث
عقب ماندگی ذهنی ، فلج مغزی و ... می شود.
4. عوامل تراتوژیک ( عوامل آسیب زا) :
این عارضه شامل عواملی است که اگر مادر در دوران بارداری در معرض آن ها قرار
گرفته و یا مورد استفاده قرار دهد برای جنین مضر است ؛ مانند پرتو نگاری ( اشعه
X ) ،مصرف دارو ها ( تالیدومید ) ،فلزات
سنگین ( سرب و جیوه) و هرمون های جنسی ،کمبود ویتامین ها مخصوصاَ AوD
و مصرف بیش از اندازه ویتامین ها از جمله A
وK ، مصرف زیاد ویتامین D
که باعث افزایش کلسیم در خون نوزاد می شود.
4.1. تاثیر اشعه X : قرار
گرفتن مادران باردار به دفعات وبه مدت طولانی در ماههای اول بارداری در معرض
تابش اشعه X ( مخصوصاً به شکم و ناحیه لگن مادر) باعث
اختلالاتی از قبیل عدم رشد جنین، کمبود وزن، عدم رشد مغز، میکروسفالی ،
هیدروسفالی ، و نارسایی های هوشی و نقایص بدنی می شود.
4.2. تاثیر داروهای شیمیایی: مصرف هر دارویی بیجا در زمان بارداری مخصوصاً در سه
ماهه اولیه بارداری ، اگر به مدت طولانی هم مصرف نشود خالی از ضرر نیست.
4.3. مسمومیت سرب: در مسمومیت شدید سرب نرخ مرگ و میر بالاست و آسیب دیدگی دایمی
رواج کامل دارد. در بزرگسالان عوارضی چون کم خونی، دردهای حاد روده ای و بیماری
های سیستم عصبی پیرامونی مشاهده می شود. در کودکان ممکن است آنسفالوپاتی ، عقب
ماندگی ذهنی، صرع های قابل بازگشت و فلج مغزی رخ دهد( پرل اشتاین و آتالا به نقل
از ماهر،1377).
5. اعتیاد :
اعتیاد والدین به مشروبات الکلی موجب مسمومیت شده و ژن مسموم باعث نقص هوشی و
ضعف عمومی در رشد طبیعی و ناهنجاری های حسی و حرکتی و گاهی سبب عقب ماندگی ذهنی
و ناهنجاری های مغزی نیز می گردد(بخشی از نتایج تحقیقات دانشگاه لندن،1979).
همچنین تحقیقات نشان می دهد که مصرف مواد مخدر به علت خاصیت تنگ کنندگی رگها که
توسط نیکوتین اعمال می شود و وجود مونواکسید کربن موجود در سیگار، از عوامل موثر
در به وجود آمدن نوزادان سبک وزن و نارس می باشد و نوزادان سبک وزن تر از حد
طبیعی گاهی دچار بعضی از ناهنجاری های بدنی و ذهنی و عاطفی می گردند.
6. هیجانات مادر:
هیجان های ناگهانی و شدید و یا دائمی مادر بر روی جنین تاثیر می گذارند علت این
تاثیر، تغییرات اساسی بیوشیمیایی است که به خاطر چگونگی ترشح هورمون های غدد
داخلی در ارگانیسم مادر روی می دهد. مادرانی که در دوران بارداری با استرس ها و
مشکلات گوناگونی روبه رو هستند، این مشکلات در آن ها ایجاد تنش می کند و نوزاد
کم وزن متولد می شود.
7. سوء تغذیه مادری در دوران آبستنی:
سوء تغذیه مادری به هنگام دوران آبستنی به کم وزنی نوزاد در وقت تولد منتهی می
شود.
8. سن والدین:
همانطور که نتایج تحقیقات نشان می دهد که کروموزم ها در خانم ها از سی سالگی به
بعد تغییراتی پیدا می کند و ممکن است باعث تولد کودک عقب مانده ذهنی شود. بهترین
سن ازدواج و زایمان طبق تحقیقات انجام شده بین 20 تا 28 سالگی گزارش شده است،
قبل از این دوران به علت عدم رشد کافی اعضای تناسلی احتمال زایمان های مشکل زیاد
است و بعد از سن نیز مخاطرات آوردن کودک عقب مانده بیشتر می شود(میلانی فر ،
1374).
چسبندگی کروموزومی با افزایش سن مادر بطور قابل ملاحظه ای افزایش می یابد و
عوارض دیگر مربوط به دوره ی آبستنی نیز تا حدی با افزایش سن، بیشتر می شود. در
مطالعه ای که لیلین فلد ، پاسامانیک انجام دادند و مکرراً به آن استناد می شود،
از 1107 کودک عقب مانده ذهنی و همین تعداد افراد گروه گواه ، ریسک عقب ماندگی
ذهنی در کسانی که مادرنشان بعد از 35 سالگی صاحب اولین فرزند شده بودند، بسیار
بالا بود (رابینسون و رابینسون به نقل از ماهر، 1377).
ج- عقب ماندگی به علت حوادث زایمانی و بعد از تولد:
حوادث زایمانی
نارسی : بعضی از نوزادان به هنگام تولددر حدود 5/2 کیلوگرم یا کمتر وزن ارند ،
نوزادان کم وزن بخش بزرگی از کسانی که در دوران نوزادی می میرند و یا معمولا
نابهنجاری های عصب شناختی از خود نشان می دهند، را تشکیل می دهد. بین نارسی و
طبقه اجتماعی پایین پیوند مستحکمی وجود دارد . در مطالعات مختلف نشان داده شده
که مادران متعلق به طبقات اجتماعی اقتصادی پایین ترآمادگی بیشتری برای داشتن
کودک کم وزن دارند.
دیررسی : با توجه به تاریخ آخرین دوره قاعدگی ،مدت حدود چهار درصد از آبستنی ها
، بیش از 42 هفته یا بیشتر ادامه می یابد . اثرات آبستنی طولانی کاملا متغیر است
. گاه جنین به رشد خود ادامه داده و به وزنش اضافه می شود و به نظر می رسد که
خطری متوجه نمی باشد. در دیگر موارد، جنین در بدست آوردن مواد غذایی نا کام شده
و در رحم گرسنه می ماند ،به طوری که وزن خود را از دست می دهد . در حالی که
دوره آبستنی به سرآمده باشد ماما های انگلیسی زایمان غیر طبیعی (سزارین )را
توصیه می کنند و در آمریکا اغلب ماماها تر جیح می دهند که دوران آبستنی تا سه
هفته پس از تاریخ مقرر ادامه یابد.
زایمان های طولانی: در بعضی از مواقع بواسطه طول مدت زایمان و ایجاد شرایط
نامساعد برای جنین ، فشار های غیر طبیعی بر نوزاد وارد آمده و سبب اختلالات ذهنی
می گردد. معمولاً علل زایمانهای طولانی عبارتند از : عدم تناسب بین جمجمه کودک
واستخوان لگن مادر ، حالت کم حرکتی رحم ، بزرگی غیر عادی نوزاد ،قرار گرفتن غیر
عادی کودک در رحم مادر ، واکنش های هیجانی و غیر عادی مادر که سبب جلو گیری از
تولید به موقع نوزاد و فشار وارد بر وی می شود . پیچیدگی بند ناف به دور گردن
نوزاد، نارسی کودک، نارسی تنفسی و ... معمولاً در اثر زایمانهای طولانی، سختی
تولد نوزاد چند برابر شده و در نتیجه نوزاد از همان لحظات اول خسته و آسیب دیده
یا احیاناً نیمه جان به دنیا می آید . معمولاً بر اثر فشار زیاد یا طولانی ،
ناحیه سر صدمه دیده و گاهی نوزاد بی حالی و خفگی می شود و از نخستین مرحله تولد
که آغاز سازگاری فیزیولوژیکی و بیولوژیکی با محیط است ، کودک از فعالیت باز می
ماند و هوای کافی و لازم به سلول های او نمی رسد و همین وقفه موجب نقصان رشد
عمومی و عقب ماندگی ذهنی نوزاد می شود.
صدمه مستقیم به سر : وضع حمل نوزاد از کانال طبیعی تولد می تواند فرآیندی مشکل و
پر حادثه باشد ، در بعضی از مواقع ضربه ها و لطمه های وارده بر مغز از جمله
عوارض متداول عقب ماندگی ذهنی و است.استفاده از وسایل فیزیکی و مکانیکی پزشکی
مانند فورسپس در بسیاری از موارد اگر با دقت لازم نباشدباعث وارد آمدن فشار بر
جمجمه و مغز نوزاد شده و عوارض گوناگونی از جمله نارسائی ذهنی و اختلالات حسی و
حرکتی را سبب می شود . در مطالعات مربوط به رابطه ی عملکرد هوشی و وضعیت سر جنین
در طول وضع حمل ، معلوم گردید که بین نوزادانی که عادی متولد شده اند ، و
نوزادانی که دچار آسیب شده اند ، از نظر هوش و کنترل بدن تفاوت هایی وجود دارد.
بطور کلی عللی که در هنگام بارداری و زایمان و تولد کودک سبب عقب ماندگی ذهنی می
گردد اکثراً قابل پیشگیری است. بنابراین حفظ کردن مادر از برخورد با عوامل سوء
در دوران بارداری و امکانات صحیح و زایمان بموقع و مراقبت کافی و کامل از نوزاد
( پیشگیری از کمبود اکسیژن در نوزاد، جلوگیری از اسیدوز، اصلاح کمبود قند خون و
اختلالات بیوشیمی دیگر نوزاد) از اثر گذاشتن بر روی مغز کودک، و در نتیجه از عقب
افتادگی ذهنی جلوگیری خواهد کرد (فیض،1373).
حوادث بعد از تولد
عفونت ها: عفونت ها دو نوع هستند : مننژیت و آنسفالیت.
التهاب مغز(آنسفالیت) یا التهاب پرده های مغز را (مننژیت) در اثر عفونت های
باکتریایی، یا ارگانیسم های سلی بوجود می آید. گاه التهاب مغز به ضایعاتی منجر
می شود که گردش ماده مغزی ـ نخاعی را متوقف کرده و موجب هیدروسفالوس می گردد.
مننژیت در اوان کودکی رخ می دهد و با آنتی بیوتیک ها قابل درمان است، ولی
آنسفالیت معمولاً معلول ویروس هایی چون سرخک، آبله مرغان، سیاه سرفه، آنفلونزا
است. بنابراین معالجه آن با آنتی بیوتیک ها نتیجه بخش نیست.
مسمومیت ها: در برخی از مسمومیت ها ی غذایی و دارویی در کودک بویژه در دوران
شیرخوارگی و خردسالگی سبب ضایعاتی در سیستم عصبی و مغزی و بالنتیجه عقب ماندگی
ذهنی می گردد.
ضربه های وارده به مغز کودک: در بسیاری از موارد ضربه های وارده بر مغز کودک
مخصوصاً در سنین اولیه که هنوز جمجمه کودک محکم و استخوانی نشده است، هر ضربه و
فشار بسهولت بر مغز اثر می گذارد و سبب ضایعات مغزی و بالطبع عقب ماندگی ذهنی و
یا اختلالات حسی و حرکتی می شود. مراقبت از کودک در این شرایط از اهمیت بسزایی
برخوردار است.
اختلالات غدد داخلی کودک: در بعضی از موارد به علت اختلالات غدد داخلی بویژه غده
های هیپوفیز و تیروئید نارسایی هایی در سوخت و ساز بدن کودک فراهم می شود که از
جمله مانع رشد طبیعی دستگاه مغز و اعصاب کودک می گردد. و این نقص در غدد و متابولیسم
بدن تولید ناهنجاری می نماید که موجب اختلالات گوناگون در فعالیت های ذهنی و حسی
و حرکتی می شود.
کمبود غذا و سوء تغذیه : سوء تغذیه و فقدان یا نارسایی بعضی از مواد غذایی لازم
برای رشد طبیعی کودک موجب اختلال در رشد عمومی و بعضاً ناتوانی عصبی و ناهنجاری روانی
گشته و عقب ماندگی ذهنی را سبب می گردد. بطوری که بسیاری از کودکان و نوجوانان
که از تغذیه لازم برخوردار نبوده بر اثر گرسنگی مستمر تا حدود سه سال نسبت به
همسالان خود عقب ماندگی ذهنی داشته اند که جبران آن در سنین بالاتر به سختی
انجام پذیر است.
خستگی های جسمی و روانی : در بسیاری از موارد فرسودگی های شدید موجب ضعف و
مسمومیت تدریجی بدن شده و بر مغز و اعصاب کودک اثر نامطلوب می گذارد و کودک را
از رشد طبیعی تن و روان باز می دارد. همچنین خستگی های ذهنی روانی که بعلت تعارض
و کشمکش های شدید طولانی عاطفی و اضطراب و هیجانات منفی عارض می گردد موجب
فرسودگی و اختلالات و کندذهنی می گردد.
د- عقب ماندگی به علت عوامل محیطی ، اجتماعی و فرهنگی:
عوامل محیطی بسیاری در هوش و سازگاری همه ی کودکان از جمله عقب ماندگان ذهنی
تاثیر دارد. تاثیرات محدودتری در بروز عقب ماندگی ذهنی دارند و شامل فقر، تغذیه،
ناپایداری خانواده، وضعیت اقتصادی ـ اجتماعی بد و محرومیت های فرهنگی و استرس
های مکرر و فوق تحمل در محیط زندگی کودک می باشد. عدم ارائه تسهیلات و برنامه
های آموزش و پرورش که معمولاً بر اثر فقر فرهنگی و محیطی و اقتصادی و اجتماعی می
باشد. ازجمله عواملی است که در رکود هوشی کودکان موثر است. در این صورت عقب
ماندگی بیشتر به فقر فرهنگی و ضعف انگیزه ها و محرکات لازم و ضروری محیط تربیتی
کودک است. فقدان محرکات محیطی مناسب موجب می گردد که کودک انگیزه های لازم در
تحرک و تلاش و تفکر وکسب تجارب تازه که در پرورش رشد هوشی کودک بسیار مهم می
باشد، نداشته باشد. همچنین وجود خانواده ها و محیط های مضطرب و پرتشنج و حضور
والدین ناراحت و پرخاشگر که مرتب بی دلیل کودک خود را سرزنش نموده و تنبیه می
نمایند، باعث می شود که کودک از نظر عاطفی رشد سالم و طبیعی و سازگار با محیط
نداشته و دچار خمودگی و نارسایی هوشی گردد.( اکثریت کودکان عقب مانده ذهنی جامعه
متعلق به گروه عقب مانده های روانی اجتماعی می باشند. (فقر فرهنگی) و بیشتر در
سطح آموزش پذیر هستند (حیدری،1379).
پیشگیری :
اگرچه هنوز تمامی علل مربوط به عقب ماندگی ذهنی بطور کامل روشن نگردیده و همچنین
علوم پزشکی و روانپزشکی هنوز نمی تواند درمان خاصی را برای افراد عقب مانده ذهنی
ارائه نمایند، ولی براساس آنچه تاکنون در این باره آشکار شده است. حقیقت آن است
که این دانسته ها ، هرچند محدود، می تواند ما را در پیشگیری از عقب ماندگی ذهنی
یاری نماید.
پیشگیری اولیه : جلوگیری از ظهور عوامل ایجاد کننده عقب ماندگی ذهنی بخصوص عوامل
قبل از تولد از اهمیت ویژه برخوردار است.
1. مراجعه به مراکز مشاوره خانواده و مشاوره ژنتیک قبل از ازدواج، امری مناسب و
در موارد زیر بسیار ضروری است:
• ازدواج فامیلی
• وجود فرد معلول در یکی از خانواده های
طرفین
• ابتلای یکی از طرفین به مشکلاتی چون صرع،
بیماری قند و مانند آن
• تمایل به داشتن فرزند بیشتر در حالیکه
فرزند قبلی معلول باشد.
2. ممانعت از بارداری زنان در سنین بسیار کم (نوجوانی) و در سنین بالا (بیشتر
از 40سال).
3. مادرانی که برای جلوگیری از حاملگی مدتی از وسایل پیشگیری استفاده کرده اند،
بهتر است تحت نظارت پزشک اقدام به بارداری کنند.
4. ناسازگاری گروه های خونی و بویژه Rh
مادر و نوزاد باید مورد توجه پزشک و والدین قرار گیرد.
5. استفاده از هر نوع دارو بویژه در ماههای اول بارداری باید با نظر پزشک متخصص
انجام شود.
6. رسانه های گروهی با همکاری متخصصان زیربط و باتوجه به مواد خوراکی موجود در
جامعه، لازم است برنامه های مناسب برای مادران باردار توصیه کنند.
7. با توجه به اثرات سوء پرتابی در هنگام بارداری به ویژه ماههای اول، هرگونه
اقدامی از این نوع باید با نظر پزشک متخصص انجام شود.
8. مادران باردار باید در حد امکان از تماس با بیماران مبتلا به بیماری های
عفونی و ویروسی پرهیز کنند.
9. مادران باردار لازم است از استعمال دخانیات، مواد مخدر، و مشروبات الکلی جداً
پرهیز کند.
10. شرایط محیطی باید بگونه ای باشد که مادران باردار حتی الامکان در معرض
تحریکات شدید و ناگهانی هیجانی و عاطفی قرار نگیرند.
11. متخصصین باید در موقع استفاده از ابزار کمکی جهت زایمان های سخت، نهایت دقت
را بعمل آورند تا خطری متوجه نوزاد نشود.
12. در هنگام تولد، باید خون و ادرار کودک برای اندازه گیری مواد مختلف آن مورد
آزمایش قرار گیرد، تا اگر عدم تعادلی وجود دارد بموقع بتوان اقدامات لازم را
انجام داد.
13. اسباب بازی ها و وسایلی که برای استفاده کودکان تهیه می شود لازم است از جهت
ایمنی و بی خطر بودن مورد توجه قرار گیرد.
14. تزریق بموقع واکسن ها و نیز ارجاع سریع کودک بیمار به پزشک متخصص، امری حتمی
است.
15. مراقبت و مواظبت جدی کودک خردسال در مواجهه با سوانح و تصادفاتی که منجر به
آسیب های مغزی می شود، همیشه مورد سفرش است.
16. کم کاری غده تیروئید مادرزادی و بیماری فنیل کتونوری از بیماری هایی هستند
که اگر زود تشخیص نشوند باعث عقب ماندگی ذهنی خواهند شداگر در ماه اول تولد
تشخیص داده شود قابل پیشگیری است.
پیشگیری ثانویه :
عقب ماندگی ذهنی درمان ندارد و بهترین راه کنترل جلوگیری از بروز آن است. بنظر
نمی رسد داروهای خاصی نیز در کنترل پیشرفت اختلال موثر باشد. مهمترین روش درمانی
افراد عقب مانده ذهنی افزایش میزان سازگاری آن ها، محیط زندگی و تنظیم توقعات
محیطی، سطح کارآیی این افراد در خانواده و جامعه می باشد. مهمترین مساله این است
که عقب افتادگی کودک هرچه زودتر تشخیص داده شود و اقدامات اساسی در همه جهات
انجام گیرد تا آنچه در توانایی ذاتی کودک نهفته است خودنمایی کند و کودک زندگی
طبیعی داشته باشد.
پیشگیری ثالث :
انجام مشاوره خانواده و مشاوره فردی در جهت محدود کردن تاثیرات عقب ماندگی ذهنی
ضرورت دارد . استفاده از روش های توصیه شده توسط افراد متخصص در تقویت و حفظ
کارآیی عملی این افراد می تواند باعث افزایش اعتماد به نفس و ساز گاری مناسب تر
با استرس های معمول زندگی افراد عقب مانده ذهنی گردد. آموزش کودک و خانواده ،
آموزش مهارت های کلامی، محیطی، ارتباطی، اجتماعی، همچنین آموزش های ویژه و
فیزیوتراپی و آموزش های مهارت های جسمی همگی می توانند در سازگاری و رشد بهتر
این افراد و توانبخشی آنان کمک موثری داشته باشند.
منابع و ماخذ :
1. احمدوند، محمدعلی.(1380). روان شناسی کودکان استثنایی. تهران : انتشارات
دانشگاه پیام نور.
2. افروز، غلامعلی. (1362). آموزش و پرورش کودکان استثنایی. تهران : انتشارات
دانشگاه تهران.
3. افروز، غلامعلی. (1376). کودکان عقب مانده ذهنی. تهران : انتشارات دانشگاه
تهران.
4. حیدری، خدابخش. (1378). جزوه آشنایی با ویژگی ها و مسائل کودکان استثنایی.
اصفهان : تربیت معلم شهید باهنر.
5. حیدری، خدابخش. (1379). جزوه شناخت کودک عقب مانده ذهنی. اصفهان : تربیت معلم
شهید باهنر.
6. داورمنش، عباس. (1376). آموزش و توانبخشی کودکان معلول ذهنی. تهران :
انتشارات نهال.
7. رابینسون، نانسی ام و رابینسون، هالبرت بی. (1377). کودک عقب مانده ذهنی
(ترجمه فرهاد ماهر). مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی.
8. سیف، سوسن و نادری ، عزت اله . (1372). آموزش و پرورش کودکان استثنایی .
تهران: انتشارات دانشگاه پیام نور.
9. سیف، سوسن و افروز،غلامعلی. (1378). آموزش دانش آموزان عقب مانده ذهنی در
کلاس های عادی . مجله روانشناسی 10 . 147ـ 134.
10. کاپلان، هرولد و سادوک، ویرجینینا .(1385). دستنامه روانپزشکی بالینی (
ترجمه محسن ارجمند). تهران : انتشارات ارجمند.
11. فیض ، جواد. (1373). مغز کودک من . اصفهان: انتشارات دانشگاه علوم پزشکی
اصفهان.
12. کجباف، محمدباقر و منصور،محمود و اژه ای ، جواد. (1378بررسی تشخیص عقب
ماندگی ذهنی بر اساس آزمون های پیاژه و مقیاس رفتار سازشی لمبرت. مجله روانشناسی
12 . 357ـ 341.
13. میلانی فر، بهروز. (1374). روان شناسی کودکان و نوجوانان استثنایی. تهران:
انتشارات قومس.
14. ناصرشریعتی، تقی و داورمنش، عباس(1375). اثرات معلولیت ذهنی فرزند بر
خانواده (خلاصه یک تحقیق). تهران : انتشارات سازمان بهزیستی و دانشگاه علوم
بهزیستی.
15. هورن بی، گری. (1376). مشاوره با پدران و مادران کودکان استثنایی( ترجمه
محمد حسین نظری نژاد). مشهد : انتشارات آستان قدس رضوی.
16. هالاهان،دانیال پی و کافمن. (1376). کودکان استثنایی( ترجمه مجتبی جوادیان).
مشهد : انتشارات آستان قدس رضوی.
|
http://bpdanesh.ir/
[ 13 Sep 2013 ] [ 9 AM ] [ سید حسن هاشمی کنتی ]
.:
Weblog Themes By
SibTheme
:.
|
|
|