دیار عاشقان

تکمیل روحیه

دیار عاشقان

تکمیل روحیه

چهل حدیث گوهر بار امام محمد باقر (ع)

در محضر اهلبیت سلام الله علیهم اجمعین

چهل حدیث گوهر بار امام محمد باقر علیه السلام

قال الامام ابو جعفر محمد بن علی الباقر علیه السلام:
1. دقت در حساب به اندازه عقول در دنیا

انما یداق الله العباد فی الحساب یوم القیامة علی قدر ما اتاهم من العقول فی الدنیا. (1)

خدا در روز قیامت نسبت به حساب بندگانش به اندازه عقلی که در دنیا به آنها داده است باریک بینی می کند.

 

2. در زمان غیبت باید چنین باشیم

اِصبِروا عَلی اداء الفَرائضِ، وَ صابِرو عَدُوُّکم ، وَ رابِطوا امامَکمُ المُنتَظَرِِ (2)

صبر کنید برگزاردن احکام شرع و شکیبایی ورزید در برابر دشمنتان و آماده و حاضر باشید برای امامتان که در انتظار او هستید.

3. سخن نیک را از هرکس بگیرید

 

خُذُوا الکلِمَةَ الطَّیبَةَ مِمَّن قالَها و إن لَم یعمَل بِها (3)

سخن طیب و پاکیزه را از هر که گفت بگیرید،‌ اگر چه او خود،‌ بدان عمل نکند.

 

4. نافرمان خداشناس نیست

 

ما عَرَفَ اَللهَ مَن عَصاهُ. (4)

خدا را نشناخته آن که نافرمانی اش کند.

 

5. حسد و تحقیر با دانش نمی سازد

 

لا یکونُ اَلعَبدُ عالِماً حَتّی لا یکونَ حاسِداً لِمَن فَوقَهُ و لا مُحَقِّراً لِمَن دُونَهُ. (5)

هیچ بنده ای عالم نباشد تا اینکه به بالا دست خود حسد نبرد و زیر دست خود را خوار نشمارد.

 

6. جهادی مانند مبارزه با نفس نیست

 

لا فَضیلَةَ کالجِهادِ ، ولا جِهادَ کمُجاهَدَةِ اَلهَوی . (6)

فضیلتی چون جهاد نیست ، و جهادی چون مبارزه با هوای نفس نیست.

 

7. ترک جماعت مبطل نماز

 

من ترک الجماعة رغبة عنها و عن جماعة المسلمین من غیر علة فلا صلاة له. (7)

کسی که از روی بی میلی ،بدون عذر و علت نمازجماعت را که اجتماع مسلمانان است ترک کند، نمازی برای او نیست.

 

8. گفتار بگونه ای که دوست داریم بشنویم

 

قولوا للناس احسن ما تحبون ان یقال لکم. (8)

بهترین چیزی را که دوست دارید درباره شما بگویند ، درباره مردم بگویید.

 

9. حفظ زبان سبب مصونیت از گناه

 

لا یسلم احد من الذنوب حتی یخزن لسانه. (9)

هیچ کس از گناهان سالم نمی ماند ، مگر اینکه زبانش را نگه دارد.

 

10.   صله رحم سریعترین طاعت

 

ان اعجل الطاعة ثوابا لصلة الرحم. (10)

نزدیکترین و سریعترین طاعت در ثواب ، پیوند با خویشان است.

 

11.   مدارا قفل ایمان است

 

ان لکل شیءٍ قفلاً و قفل الایمان الرفق. (11)

هر چیزی قفلی دارد و قفل ایمان مدارا کردن و نرمی است

 

12.   غضب فرونشان تا عذاب فرونشیند

 

ومن کف غضبه عن الناس کف الله تبارک وتعالى عنه عذاب یوم القیامة. (12)

کسی که خشمش را از مردمان باز دارد خداوند نیز در روز قیامت عذابش را از او باز می دارد

 

13.   حق بندگی ادا کن تو خدا ترا کفایت کند

 

من عَبَد الله حق عبادته آتاه الله فوق امانیه و کفایته. (13)

هر که خدا را، آنگونه که سزاوار اوست، بندگى کند، خداوند بیش ازآرزوها و کفایتش به او عطا مى کند.

 

14.   شوخی کننده بدون ناسزاگویی محبوب خدا است

 

 ان الله عزوجل یحب المداعب فی الجماعه بلا رفث. (14)

خداوند عزوجل کسی را که در میان جمع ، بدون ناسزاگویی شوخی کند ، دوست دارد .

 

15.   مبارزه با نفس مانند مبارزه با دشمن

 

جَاهِد هَوَاک کمَا تُجَاهِدُ عَدُوَّک. (15)

با هوای نفسانی خود مبارزه کن همانگونه که با دشمنت مبارزه می کنی

 

16.   خوش نیتی باعث افزایش رزق

 

من حسنت نیته ، زید فی رزقه (16) 

هر که خوش نیت باشد ، روزی اش افزایش می یابد .

 

17.   دوست داشتن میزان محبوبیت

 

اعرف المودة فی قلب اخیک بما له فی قلبک (17)

دوستی قلبی برادرت را از اندازه دوستی قلبی خودت نسبت به او بفهم.

 

18.   بهترین آمیزه

 

ما شیب شی ء بشی ء احسن من حلم بعلم. (18)

چیزی با چیزی نیامیخته است که بهتر از حلم با علم باشد.

 

19.   دعا درپشت سر برادر دینی

 

اَوشَک دَعوَهُ و اَسرَعُ اِجابَه دُعاءَ المَرءِ لِاَخیهِ بِظَهرِ الغَیبِ. (19)

دعای انسان پشت سر برادر دینی اش ، نزدیکترین و سریعترین دعا به اجابت است .

 

20.   بهترین نیکی در دنیا

 

مَا حَسَنَةُ الدُّنیا إلّا صِلَةُ الإخوانِ وَالمَعارِفِ. (20)

خوبی دنیا جز در پیوند با برادران و آشنایان نیست.

 

21. مدارا کننده صاحب ایمان

 

مَن قُسِمَ لَهُ الرَّفقُ قَسِمَ لَهُ الإیمانُ. (21)

کسی که برایش مدارا تقسیم شده ایمان برای وی تقسیم گردیده

 

22.   احیاء علم چیست؟

 

رحم الله عبدا أحیا العلم قال: قلت: وما إحیاؤه؟ قال: أن یذاکر به أهل الدین وأهل الورع. (22)

فرمود خدا رحمت کند بنده ای را که علم را احیاء کند، أبی الجارود می گوید عرض کردم احیاء علم چیست؟ فرمود: مذاکره با اهل علم و پرهیزکاران احیاء علم است

 

23.   بدزبان بیهوده گوی دشمن خدا است

 

إنَّ اللهَ یبغِضُ الفَاحِشَ المُتَفَحِّشَ. (23)

راستی که خداوند شخص بد زبان بیهوده گوی را دشمن می داردی

 

24.   محبوبترین بنده خدا

 

مِن أحَبِّ عِبادِ اللهِ إلَی اللهِ المُحسِنُ التَّوَّابُ. (24)

یکی از محبوبترین بندگان خدا در نزد خداوند کسی است که نیکوکار و بسیار توبه کننده باشد

 

25.   ره آورد تقوی

 

اِنَّ اللّه‏َ عَزَّوَجَلَّ یقى بِالتَّقوى عَنِ العَبدِ ما عَزُبَ عَنهُ عَقلُهُ وَ یجَلّى بِالتَّقوى عَنهُ عَماهُ وَ جَهلَهُ. (25)

خداوند به وسیله تقوا بنده را حفظ می ‏کند از آنچه که عقلش به آن نمى ‏رسد و کور دلى و نادانى او را بر طرف مى ‏سازد.

 

26.   ره آورد نماز اول وقت

 

ایّما مؤمن حافظ علی الصلوات المفروضة فصلاها لوقتها فلیس هذا من الغافلین. (26)

هر مؤمنی  محافظت برنمازش نماید، و او را در وقتش به جا آورد، از انسانهای غافل شمرده نمی شود.

 

27.   ره آورد شوم ستم در دنیا

 

 الظُلمُ فِی الدُّنیا هُوَ الظُلُمَاتُ فِی الاَخِرَه. (27)

ظلم در دنیا همان ظلمتها و تاریکی های آخرت است.

 

28.لباس بردباری

اَلحِلمُ لِباسُ العالِمِ فَلا تَعرَینَّ مِنهُ. (28)

بردبارى لباس عالم است، پس تو خود را از آن عریان مدار.

 

29.    ارزش اشک ریختن از خوف خدا

 

ما مِن قَطرَةٍ احَبَّ الی اللهِ عَزَّوَجَلَّ مِن قَطرَةٍ دُمُوعٍ فی سََوَادِ اللَّیلِ مَخَافَةً مِنَ اللهِ لا یریدُ بِها غَیرهُ. (29)

هیچ قطره ای در نزد خداوند عزوجل دوست داشتنی تر و محبوب تر از قطره ی اشکهایی که در تاریکی شب و از خوف خدا با اخلاص کامل ریخته می شود نیست.

 

 
30.   خدا اهل مدارا را دوست دارد

 

اِنَّ اللهَ رَفیقٌ یحِبُّ الرِّفقَ ویعطى على الرفق ما لا یعطى على العنف. (30)

خداوند اهل مدارا است و مدارا را دوست دارد و به اهل عطا می کند آنچه را که به اهل عتاب و رفتار خشن عطا نمی کند.

 

 
31.   نیکو بودن نیکی و زشت بودن بدی

 

مَا اَحسَنَ الحَسَنَاتِ بَعدَ السَّیئاتِ وَ مَا اَقبَحَ السَّیئاتِ بَعدَ الحَسَنَاتِ

چه نیکوست نیکی ها بعد از بدیها و چه زشت است بدیها پس از نیکی ها

 

 
32.    بردباری لباس دانشمندان

 

اَلحِلمُ لِباسُ العالِمِ فَلا تَعرَینَّ مِنهُ. (32)

بردبارى لباس عالم است، پس تو خود را از آن عریان مدار.

 

 
33.    کبر سواری آتش

 

الکبرُ مَطَایا النَّارِ. (33)

کبر و بزرگی نمودن(به منزله ی) مرکبی است که سوار خود را به سوی آتش می برد.

 

 
34.    اهل حیاء و عفت محبوب خدا

 

قال (ع): قال رسول الله صلى الله علیه وآله: ان الله یحب الحیئ الحلیم العفیف المتعفف. (34)

همانا خداوند انسان با حیا و بردبار را دوست دارد.خداوند دوست می دارد کسی را که با حیا، بردبار، پاکدامن، و باز ایستنده ی از حرام باشد.

 

 
35.    آرایش خویشتن برای خداوند

 

تَزَین للَّهِ‏ِ بِالصِّدقِ فِی الاعمالِ. (35)

با راست کردارى، خود را براى خدا بیاراى

 

 
36.    مشورت با چه کسی؟

 

اِستَشِر فی أمرِک الَّذینَ یخشَونَ اللَّهَ. (36)

در کار خود، [فقط] با کسانى مشورت کن که از خدا می ‏ترسند

 

 
37.    صبر چیست و کدام صبر افضل است؟

 

الصَّبرُ صَبرانِ: صَبرٌ عَلی البَلاءِ حَسَنٌ جَمیلٌ وَ أفضَلُ الصَّبرَین الوَرَعُ عَن المَحارم. (37)

صبر بر دو گونه است: صبر بر بلا که نیکو و زیباست و برترین این دو قسم پرهیز نمودن از حرامهای الهی است.

 

 
38.    بهترین عبادت چیست؟

 

مَا مِن عِبَادَة أفضَلَ عِندَ اللهِ مِن عِفَّةِ بَطن وَ فَرج. (38)

هیچ عبادتی در نزد خدا برتر از ترک شهوات شکم و فرج نیست.

 

39.   بهار قرآن

 

لِکلِّ شَیءٍ رَبِیعٌ، وَرَبِیعُ القُرآنِ شَهرُ رَمَضَانَ. (39)

هر چیزی بهاری دارد و بهار قرآن ماه رمضان است

 

40.    چگونگی منزل کردن در دنیای فانی

 

فَانزِل نَفسَکَ مِنَ الدُّنیا کَمَثَلِ مَنزِلٍ نَزَلتَهُ ساعَةً ثُمَّ ارتَحَلتَ عَنهُ. (40)

خود را در دنیا چنان منزل ده که گویى ساعتى در آن منزل دارى وسپس از آن کوچ می کنی.

 

منابع :

1. غررالحکم جلد2 - حدیث3260 – خاتمةالمستدرک میرزاحسین نوری- ج1 ص47. معانی الاخبار شیخ صدوق ص 2.

2. غیبه النعمانی، ینابیع المودة.

3. تحف العقول، ص391. بحارالانوار ج 110 ص160، ج75 ص 170.

4. تحف العقول ص294. الانوار البهیه شیخ عباس قمی ص 143.

5. تحف العقول ص293

6. تحف العقول ص 286. مستدرک الوسائل میرزا حسین نوری ج 11 ص 143.

7. امالی شیخ صدوق،ص290.

8. بحارالانوار،ج65،ص152. الکافی ج2 ص 165 محاضرات ج 1 ص 251.

9. بحارالانوار،ج75،ص178 – تحف العقول - حسن بن على بن حسین بن شعبة الحرانى- ص 298

10. تحف العقول،ص303.

11. جهاد النفس، ح271. الکافی ج2 ص 118.

12. جهادالنفس،ح532. الکافی ج2 ص 305.

13. بحارالانوار،ج۷۱ص۱۸۳.

14. الکافی،ج2،ص663.

15. عیون اخبار الرضا2،ص51.

16. بحارالانوار ، دار احیاء التراث العربی ، ج 75 ، ص 175.

17. تحف العقول ، ص 304.

18. بحارالانوار ، دار احیاء التراث العربی ، ج 75 ، ص 172 .

19. الکافی ، ج 2 ، ص 507.

20. بحار الأنوار، ج 46، ص291.

21. جهاد با نفس، ح 272. وسائل الشیعه ج11 ص213.

22. الکافی ، ج 1 ، ص 41.

23. جهاد با نفس، ح 677. وسائل الشیعه الاسلامیه. ج11 ص327.

24. جهاد با نفس، ح 836. وسائل الشیعه ج16 ص76.

25. الکافی، ج 8 ، ص 52، ح 16.

26. وسائل الشیعه ، ج 3، ص 79 .

27. جهاد با نفس، ح 733. وسائل الشیعه الاسلامیه. ج11 ص340 ح20.

28. الکافی، ج 8، ص 55.

29. جهاد با نفس، ح 137 . وسائل الشیعه الاسلامیه. ج8 ص524.

30. جهاد با نفس، ح 283. وسائل الشیعه الاسلامیة. ج11 ص212.

31.جهاد با نفس، ح 880 . وسائل الشیعه الاسلامیة. ج11 ص384- المجالس: ص 153- الکافی ج2 ص 458.

32. الکافی، ج 8، ص 55.

33.جهاد با نفس، ح 578 . وسائل الشیعه الاسلامیة. ج11 ص 301.

34. جهاد با نفس، ح259 - وسائل الشیعة الإسلامیة. ج11 ص211.

35. تحف العقول، ص 285 . بحار الانوار ج 75 ص164.

36. تحف العقول، ص 293. بحار الانوار ج 75 ص172.

37. جهاد با نفس ،ح 163- وسائل الشیعه آل البیت ع.. شیخ حرعاملی ج15 ص237 حدیث 20372

38. الکافی، ج2 ، ص 630

39. جهاد با نفس ، ح205 . وسائل الشیعه آل البیت ع.. شیخ حرعاملی ج15 ص250 حدیث 20421.

40. بحارالأنوار، ج 75، ص 165


   
   



احادیث امام محمد باقر (ع)




احادیث امام محمد باقر علیه السلام

احادیث امام محمد باقر علیه السلام,حدیث از امام محمد باقر (ع)

احادیث امام محمد باقر علیه السلام

امام باقر(ع) : از رسول اکرم (ص) حدیث کرده است که فرمود : صبح کن و روزت را بگذران که یاعالم باشی یا علم آموز و بپرهیز از اینکه عمرت در لذائذ غفلت زا و کامجوئی های زیان بخش سپری گردد.  الحدیث جلد1 صفحه 54

*********احادیث امام محمد باقر (ع)**********

 امام باقر(ع) : طبیعت بشر با شهوت و میل و حرص و ترس و خشم و لذت آمیخته شده است ، جز آنکه در بین مردم کسانی هستند که این پیوند و کشش طبیعی را با نیروی تقوی و حیاء و تنزه مهار کرده اند. موقعیکه نفس متجاوزت ، تو رابه گناه می خواند به آسمان با عظمت و کیهان حیرت زا نگاه کن و از خداوند بزرگی که جهان را آفریده و بر آن حکومت می کند بترس و از گناه خودداری کن ، اگر از خداوند توانا خوف نداری به زمین نظر افکن شاید از حکومت بشری و افکار عمومی شرم کنی و مرتکب معصیت نشوی ، اگر جرات و جسارتت به جایی رسیده که نه از حکومت الهی میترسی و نه از مردم زمین شرم داری خود را از صف انسانها خارج بدان و درعدد بهائم و حیوانات به حساب آور.  الحدیث جلد 1 صفحه 71

*********احادیث امام محمد باقر (ع)**********

امام باقر(ع) از رسول اکرم (ص) حدیث کرده است که : اسلام دین محکم و قوی خداوند است ، راه مستقیم آن را با مدارا بپیمایید و تندروی ننمائید. الحدیث جلد 1 صفحه 92

*********احادیث امام محمد باقر (ع)**********

امام باقر (ع ) : از اندرزهای لقمان حکیم به فرزندش این بود که فرزند عزیز ، کسی که با گناهکار شریک شود راه ناپاکی را از وی یاد می گیرد ، کسی که مجادله را دوست داشته باشد مورد فحش و دشنام واقع می شود ، کسی که در جایگاههای و مکانهای بدنام قدم بگذارد متهم خواهد شد ، کسی که با رفیق بد همگام گردد از فساد اخلاق سالم نمی ماند ، کسی که مالک زبان خود نباشد سرانجام پشیمان خواهد گشت. الحدیث جلد 3 صفحه 98

*********احادیث امام محمد باقر (ع)**********

حضرت باقر (ع) : خداوند از مردم خواستار دو فضیلت است: 1- به نعمت‌ها اقرار کنند تا بر آن بیفزاید، 2- به گناهان اعتراف نمایند تا آنها را ببخشد. الحدیث جلد 2  صفحه 182

*********احادیث امام محمد باقر (ع)**********

 امام باقر (ع) : هر بنده‌ای از بندگان خدا روش گمراه‌کننده‌ای را بین مردم بنیان نهد، برای او گناهی همانند گناه کسانی است که مرتکب آن عمل شده‌اند، بدون آن که از گناه عاملین آن کاسته شود. الحدیث جلد 2  صفحه 155

*********احادیث امام محمد باقر (ع)**********

 امام باقر (ع) : از اندرزهای لقمان حکیم به فرزندش این بود که فرزند عزیز، کسی که با گناهکار شریک شود راه ناپاکی را از وی یاد می‌گیرد، کسی که مجادله را دوست داشته باشد مورد فحش و دشنام واقع می‌شود، کسی که در جایگاه‌های بدنام قدم بگذارد متهم خواهد شد، کسی که با رفیق بد همگام گردد از فساد اخلاق سالم نمی‌ماند، کسی که مالک زبان خود نباشد سرانجام پشیمان خواهد گشت. الحدیث جلد 2  صفحه 131

*********احادیث امام محمد باقر (ع)**********

امام باقر (ع) : دنیا بازاری از بازارها است. گروهی از این بازار خارج می‌شوند، کالای نافع و سودبخش می‌برند و بعضی با متاع مضر و زیان‌بار از این بازار بیرون می‌روند. الحدیث جلد 2  صفحه 39

*********احادیث امام محمد باقر (ع)**********

  امام باقر (ع) : در دل هیچ انسانی کبر(تکبر) وارد نمی شود مگر آنکه عقلش به همان اندازه ناقص می شود ، خواه کم باشد یا زیاد . الحدیث جلد 2 صفحه 319

*********احادیث امام محمد باقر (ع)**********

 امام باقر (ع) به جابر جعفی فرمود : ای جابر آگاه باش ، زمانی از دوستان ما به حساب می آیی که اگر تمام اهل یک شهر بگویند که تو مرد بدی هستی (یا انتقادت گویند ) سخن آنان غمگین و متاثرت نکند ، و اگر همه آنان گفتند تو مرد شایسته و خوبی هستی مسرور و خوشحالت ننماید (خوشحال نشوی ) بلکه اعمال و رفتارت را به کتاب خدا عرضه کن ، اگر دیدی کردار و گفتارت مانند قرآن است و در راه قرآن قدم بر می داری حرامهایش را ترک می کنی و خواسته های آن کتاب مقدس را با علاقه و میل انجام می دهی و از کیفر هایی که در راه آن آمده خائف و ترسانی در روش خود پابرجا و شادمان باش و بدان که گفته های مردم به تو زیانی نمی رساند ( خوشحال باش که پشت سرت حرف می زنند ، زیرا گناهان تو را به حساب آنها می نویسند و ثوابهایش را به حساب تو ) ولی اگر کارها و رفتارت مخالف قرآن بود و بر خلاف کتاب خدا قدم بر می داری ، چه چیز تو را از خودت غافل و بی خبر ساخته است .الحدیث جلد 2 صفحه 386

*********احادیث امام محمد باقر (ع)**********

امام محمد باقر (ع) : پدرم فرمود : چهار صفت در هرکس باشد اسلامش کامل و گناهش آمرزیده است و هنگام مرگ خدا از او راضی خواهد بود : 1.چون با مردم پیمانی بندد برای خدا به عهدش وفا کند.2.زبانش راستگو باشد.3.از کاری که نزد خدا یا در نظر مردم زشت است شرم کند.4.اخلاقش با زن و فرزندش خوش باشد.نصایح صفحه 197 الی 198

*********احادیث امام محمد باقر (ع)**********

امام باقر (ع) : بخدا که در آسمان هفتاد صف از ملائکه است اگر تمام مردم روی زمین جمع شوند که یک صف از آنها را بشمارند نتوانند و آن فرشتگان همگی ولایت ما (ائمه(ع) )را معتقدند. اصول کافی جلد 2 صفحه 320

*********احادیث امام محمد باقر (ع)**********

امام باقر (ع) : حکایت شخص حریص به دنیا حکایت کرم ابریشم است که هرچه بیشتر بر خود تند راه بیرون آمدنش دورتر شود تا آنکه از غصه بمیرد. اصول کافی جلد 3 صفحه 202

*********احادیث امام محمد باقر (ع)**********

امام باقر (ع) : چون دو مومن بهم بر خورند و مصافحه کنند خدا به آنها رو کند و گناهان از چهره آنها بریزد تا از یکدیگر جدا شوند. اصول کافی جلد 3 صفحه 264

*********احادیث امام محمد باقر (ع)**********

 امام باقر (ع) : از وعده های حتمی خدا قیام قائم ما است . هرکس در این گفتار شک و تردید به خود راه دهد خدا را به حال کفر و انکار ملاقات میکند.   کتاب بحارالانوار جلد 51 صفحه 140

*********احادیث امام محمد باقر (ع)**********

فضیل گوید از حضرت امام باقر (ع) پرسیدم : آیا برای ظهور امام زمان (عج) وقتی تعیین شده است ؟ امام سه بار فرمودند : آنان که برای ظهور امام زمان تعیین وقت میکنند دروغ می گویند.  کتاب بحارالانوار جلد 52 صفحه 103

*********احادیث امام محمد باقر (ع)**********

امام باقر (ع) : به خدا که محبوبترین اصحابم نزد من پرهیزکارتر و فقیه تر و حدیث نهان دارتر آنها است و بدترین و مبغوضترین اصحابم نزد من کسی است که هرگاه حدیثی را شنود که بما نسبت دهند و از ما روایت کنند آنرا نپذیرد و بدش آید و انکار ورزد و هرکه را به آن معتقد باشد تکفیر کند در صورتیکه که او نمی داند شاید آن حدیث از ما صادر شده و به ما منسوب باشد و او به سبب انکارش از ولایت ما خارج شود.   اصول کافی جلد 3 صفحه 317

*********احادیث امام محمد باقر (ع)**********

امام باقر (ع) : بهترین عبادت عفت شکم و فرج است. اصول کافی جلد 3 صفحه 125

*********احادیث امام محمد باقر (ع)**********

امام باقر (ع) : خوشا به حال کسی که محضر مهدی (عج) را درک کند و در خدمت او باشد.    کتاب بحارالانوار جلد 51 صفحه 137

*********احادیث امام محمد باقر (ع)**********

امام باقر (ع) : دعایی که بیشتر امید استجابت آن میرود و زودتر به اجابت می رسد دعا برای برادر دینی است در پشت سر او ( در غیاب او ) اصول کافی جلد 4 صفحه 269

*********احادیث امام محمد باقر (ع)**********

امام باقر (ع) : چیزی دل را بیشتر از گناه فاسد نکند دل که آلوده به گناه شد مغلوب آن گردد تا وارونه شود.  امالی شیخ صدوق مجلس شصت و دوم صفحه 397

********احادیث امام محمد باقر (ع)**********

امام باقر (ع) : خدای عزوجل برای بدی قفلهائی قرار داده و کلیدهای آنها را شراب قرار داده و دروغ بدتر از شراب است. اصول کافی جلد 4 صفحه 35   شرح : اگر همه بدیها را در یک جا جمع کنید (مانند اتاق) کلید آن شراب است یعنی اگر شراب بخوری همه گناهان را انجام می دهی دروغ بدتر از شراب است.

*********احادیث امام محمد باقر (ع)**********

امام محمد باقر (ع) : موسیقی از جمله گناهانی است که خدا بر آن وعده آتش داده و بعد ایشان آیه زیر را خواند(سوره لقمان آیه 6 ) بعضی از مردمان کسانی هستند که می خرند سخن لهو و باطل و غافل کننده از خدا را تا گمراه سازند مردم را از راه خدا و استهزاء می کنند به راه خدا و دین حق . برای آن گروه مهیا شده است عذابی خوار کننده. عین الحیوة صفحه 228

*********احادیث امام محمد باقر (ع)**********

امام محمد باقر (ع) : شخصی از امام (ع) راجب موسیقی سوال پرسید : حضرت فرمودند اگر حق و باطل جدا از هم باشند و مشخص شده باشد موسیقی در کدام طرف خواهد بود : آنشخص گفت در طرف باطل و نادرست . امام (ع) فرمودند : درست گفتی. عین الحیوة صفحه 229

*********احادیث امام محمد باقر (ع)**********

امام باقر (ع) : ای جابر زکات روزی انسان را زیاد میکند.  بحارالانوار جلد 78 صفحه 183

*********احادیث امام محمد باقر (ع)**********

امام باقر (ع) : دروغ گفتن باعث خرابی ایمان است. ارشاد القلوب جلد 2 صفحه

منبع:tebyan.net



مطالب مرتبط - مذهبی

  • Image 03
  • Image 03
  • Image 03
  • Image 03
  • Image 03
  • Image 03
  • Image 03

----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------



حیوانات و حکومت و جن ها و شیاطین و معجزات حضرت سلیمان (ع)


     
    
    واقعا عالی بود

سه شنبه 10 اردیبهشت
حمید
   
    
    خیلی ممنون. ولی من دنبال متن نامه ی مختصرش بودم ولی اصلا متن نامه نبود........

چهارشنبه 16 اسفند
سیما

نظر کارشناس:
کاربر گرامی با سلام مضمون نامه همان گونه که در ایات 30 و31 سوره ی نمل امده این است که سلیمان به بلقیس نوشت :بر من برتری نجویید وتسلیم شوید .
   
    
    جالب بود مرسی

دوشنبه 14 اسفند
بلقیس خانم
   
    
    یکی از بهترین داستانهایی که مطالعه کرده بودم داستان ملکه سبا و حضرت سلیمان(ع) است

دوشنبه 15 آبان
سبا بلقیس
   
    
    سلام خیلی خیلی استفاده کردم از شما ممنونم

یکشنبه 02 مرداد
علی قزلباش
   
      
            
کاربر گرامی، این بخش اختصاص دارد به نظر شما درباره موضوع مطرح شده، در صورتی که نیاز به سئوال یا بحث و گفتگو در رابطه با موضوع مربوطه را دارید، از طریق سایت کاربران (my.tahoor.com) اقدام نمایید.
           
           
    
   
            
   
     
        
   

داستان حضرت سلیمان (ع) و مورچه
   

ویژگیها، مقامات و مواهب الهی حضرت سلیمان (ع) (1)
   

سرگذشت قوم سبا با توجه به آیات قرآن
   

شبهه منافات عصمت سلیمان (ع) با خطا و گناه و قضا شدن نماز او
 
            
   
     
        
   

1- ترجمه مجمع البیان ج 18 ص 102 و ص 109
   

2- سیمای الگویی پیامبران در قرآن کریم، نوشته عین الله ارشادی
   

3- داستانهای قرآن و تاریخ انبیا در المیزان، گرد آوری و تدوین: حسین فعال عراقی
   

4- تاریخ انبیاء، نویسنده: سید هاشم رسولى محلاتى
   

5- سایت اندیشه قم، مقاله ماجرای هدهد و بلقیس
 
            
   
     
        
   
       
       
       
       
       
       
 
   
       
       
       
 
      
   
    
 
        
   
توحید | نبوت | امامت | معاد | ماوراء الطبیعه | اخلاق و آداب | احکام فقهی | فرهنگ و علوم انسانی    | اعلام    | کتاب شناسی   
صفحه اصلی | طبقه بندی ها | درباره ما | ارتباط با ما | لیست الفبایی موضوعات
طهور قرآن | دایره المعارف طهور | کتابخانه طهور | پادکست طهور | اعلام | کتاب شناسی | سایت 5 روز | طهور فرانسه   
   
 
   
کلیه حقوق متعلق است به موسسه فرهنگی جام طهور        
   
1234
شبکه‌ی رشد
 یکشنبه 25 اسفند 1392  |   کاربر مهمان   |   ورود      
   
 منو   
 خانه دانشنامه
منوی دانشنامه  دانشنامه
ForMenu  انجمن
منوی گالری ها  گالری تصویر
FileGalMenu  گالری فایل
 صفحه های تصادفی
قرآن کریم
عمل بر اساس الهام الهی
طلا و جواهرساز
بافت هادی
سیستم حسابداری دستی
تفاوت امام علی علیه السلام با سایر امامان در خوراک
افیولیتها
بلازار
اصطکاک
مستضی خلیفه عباسی
 کاربر Online
517 کاربر online
   
حضرت سلیمان علیه السلام
    تازه کردن    چاپ   
فرهنگ > الهیات > دین اسلام > شیعه > کلیات > شخصیت ها    (cached)   
حضرت سلیمان علیه السلام، فرزند و جانشین حضرت داود علیه السلام و از انبیای بزرگ الهی در میان قوم بنی اسرائیل بود. وی همانند پدرش علاوه بر مقام نبوت، حکومت و سلطنت نیز داشت.
مورخان نوشته اند که سلیمان در سیزده سالگی به جانشینی پدر انتخاب شد. این انتخاب بر عالمان و عابدان بنی اسرائیل سنگین آمد و آنها زبان به انتقاد گشودند، ولی مدتی بعد، بر خلاف انتظار، وی را پیامبری رئوف، سلطانی عادل و حکمرانی فرزانه یافتند و از رفتار خود پشیمان شدند.
بخش هایی از زندگانی این پیامبر بزرگ الهی در قرآن کریم و اخبار و روایات اسلامی بازگو شده است. در قرآن کریم، 17 بار از سلیمان نام برده شده و آمده است که سلیمان پیامبر علم و حکمت بود که جن و انس و پرندگان و حیوانات و باد و حتی شیاطین مسخر و تحت فرمان او بودند.
خداوند به او منطق الطیّر و زبان فهم حیوانات را ارزانی فرمود و او با هدهد و مورچه سخن می‌گفت. داستان هدهد و سلیمان و سلیمان و مور در قرآن ذکر شده است. همچنین از قضاوت خردمندانه او درباره از بین رفتن علف‌های تاکستان مردی از بنی اسرائیل به وسیله گوسفندان مردی دیگر، سخن به میان آمده است.( قضاوت سلیمان ). می‌گویند وی انگشتری داشت که اسم اعظم بر آن نقش بسته بود و بسیاری از کارها را با آن سامان می‌بخشید. در تاریخ و ادبیات از انگشتر سلیمان سخن های زیادی گفته شده است.
از دیگر حوادث زندگی این پیامبر بزرگ، ماجرای او با ملکه سبا و نیز بنای ساختمان بیت المقدس است.
حضرت سلیمان سرانجام در 55 سالگی در حالی که بر عصای خود تکیه داده بود و از درون قصر به رژه لشگریان خود می‌نگریست، جان به جان آفرین تسلیم کرد، و مدتی اینچنین پا بر جا بود تا اینکه موریانه‌ای عصای وی را جوید و پیکر بی‌جان سلیمان نقش بر زمین شد. او را در بیت المقدس در کنار قبر پدرش به خاک سپردند.

منابع:
اعلام قرآن،‌ خزائلی، ص 386؛ تاریخ الانبیاء، ‌رسولی محلاتی، ‌ج 2،‌ ص 226.
تعداد بازدید ها: 85673
تاریخچه
ارسال توضیح جدید   
عنوان الزامی   
صورتک ها   
big grin    confused    جالب    cry    eek    evil    فریاد    اخم    خبر    lol    عصبانی    mr green    خنثی    سوال    razz    redface    rolleyes    غمگین    smile    surprised    twisted    چشمک    arrow
توضیح   
توجه:

از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..
   
سرویس‌های رشد:

    دانشنامه
    فعالیت‌های علمی
    آموزش مجازی
    رسانه‌های آموزشی
    هدایت تحصیلی
    سؤال و آزمون
    انجمن‌ها
    کتاب‌های درسی (PDF)
    مجلات رشد
    جشنواره‌ی فیلم رشد
    گنجینه‌ی فیلم جشنواره‌ی رشد
    کتابخانه‌ی آموزشگاهی
    دارالقرآن کریم
    خدمات مشاوره‌
    کارآفرینی
    پیوندها
    امتحان نهایی
    گالری عکس
    بانک نرم افزار
    پست الکترونیکی

فهرست:

    صفحه‌‌ی اول
    درباره‌‌ی رشد
    ارتباط با رشد
    نقشه‌‌ی رشد

وزارت آموزش و پرورش > سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی
شبکه ملی مدارس ایران رشد
Ads by Media ViewAd Options
Ads by Media ViewAd Options
by Media ViewAd Options
Ads by Media ViewAd Options

 

احادیث حضرت سلیمان (ع)

  نام(name) (لازم)(Is necessary)

    پست الکترونیک (نمایش داده نمی شود)(mail) (لازم)(Is necessary)

    (web address)آدرس سایت


    + چهار = 13

    داستان موریانه و حضرت سلیمان, داستان های قرآنی
            

            
    مسلمان شدن ابن مقفّع
    مسلمان شدن ابن مقفّع
    ابن مقفع در ابتدا در کیش مانی بود و سالها با آزادی کامل با اسلام و قرآن به مبارزه پرداخته و شبهات و اشکالات زیادی ...
    یک پرسش یک حکایت جالب
    یک پرسش یک حکایت جالب
    کدام یک از پیامبران خدا، زبان حیوانات را می‌دانست؟ حضرت سلیمان (ع)، یکی از پیامبران بزرگ الهی است که در میان قوم بنی اسرائیل به پیامبری ...
    عاشق خدا بودن !!
    عاشق خدا بودن !!
    روزی شخصی در  حال نماز خواندن  در راهی بود و مجنون بدون این که متوجه شود از بین او و سجاده‌اش عبور کرد مرد نمازش ...
          دین و معارف اسلامی              
              مهدویت شناسی
              ولایت پذیری
              سیره ائمه
              اسرار قرآن و نماز
              آموزش و احکام
              پاسخگویی به شبهات
          سبک زندگی                           
              خانواده و اجتماع
              کودک و نوجوان
              پزشکی و سلامت
              دانش و زندگی
          فرهنگ ، تاریخ و سیاست        
              انقلاب اسلامی
              فرهنگ مقاومت و ایثار
              نقد و بررسی
              مطالب عمومی
          فرق و احزاب                           
              وهابیت شناسی
              بهائیت شناسی
              صهیونیسم شناسی
              بودیسم و بودا
              شیطان پرستی
              عرفانهای نو ظهور
          مباحث اختصاصی                    
              حجاب و عفاف
              فتنه و فتنه گران
              رسانه های بیگانه
              انتفاضه و فلسطین
              جنگ نرم
          بانک صوت وفیلم
          دانلود نرم افزار
          گالری تصاویر
          موبایل مذهبی
          نوار ابزار رهبران شیعه
          تبلیغات

    سه عملی که مانع عذاب قبر می‌شوند
    حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمود: هنگامى که بدن مرده را در قبر قرار دهند، چنانچه عذاب از ...
    هاست ایران

کتاب «کوچه آه» منتشر شد
کتاب «کوچه آه» منتشر شد
ورود پیکر ?? شهید از مرز شلمچه
ورود پیکر ?? شهید از مرز شلمچه
لعنت خدا برهتاکین به اهل بیت علیهم السلام
لعنت خدا برهتاکین به اهل بیت علیهم السلام
مرد سایه تحریم ایران کیست؟
مرد سایه تحریم ایران کیست؟
تصاویر دیده نشده از سید احمد خمینی (ره)
تصاویر دیده نشده از سید احمد خمینی (ره)
چهارشنبه‌ای که فقط می‌سوزاند
چهارشنبه‌ای که فقط می‌سوزاند
عزاداری فاطمیه
عزاداری فاطمیه ?

ماجرای مرده‌ای که اشک ریخت مسابقه فرشته ها : انتخاب زیباترین نقاشی چی شد چادری شدم؟ زن همسایه قبل و بعد از انتخابات ?? مد تابستان ??؛ خداحافظ مانتو! مردی که در حمام زنانـه کار می کرد! اسلام برای انقلاب‌کردن خوبه نه حکومت! فراخوان مسابقه ی رباعی فجر انقلاب و صلوات خدا ? سال بعد رو به خیر کنه! روحانی چه چیزهایی را به مردم نگفت؟ ?

 
عضویت • نظرات • درباره پایگاه • تماس با ما
کتابخانه احادیث شیعه   

    صفحه اصلی
    •
    لیست کتابها
    •
    چهل حدیث ها
    •
    نمایه موضوعی
    •
    بانک حدیث روز
    •
    تصاویر حدیثی
    •
    تقویم حدیثی
    •
    ابزار حدیث (1)
    •
    ابزار حدیث (2)
    •
    جستجو

    صفحه اصلی
    احادیث معصومین
    حضرت سلیمان علیه السلام

احادیث حضرت سلیمان علیه السلام (2 حدیث)

صفحه اختصاصی حدیث و آیات    قالَ سُلَیمانُ علیه السلام: لا تَحکُمُوا عَلى رَجُلٍ بِشَىٍ? حَتّى تَنظُرُوا إلى مَن یُصاحِبُ، فَإنَّما یُعرَفُ الرَّجُلُ بِأشْکالِهِ وَ أقْرانِهِ. حدیث

حضرت سلیمان علیه السلام فرمود: در مورد هیچ کس داورى نکنید تـا آنـکه بـه همنشـین او بنـگریـد، زیرا هرکسى را با همنشینانش مى شناسند.
مسیر این حدیث در کتابخانه:چهل حدیث « گهرهای قدسی » >حدیث شماره : 1611

صفحه اختصاصی حدیث و آیات    مِن حِکَمِ سُلَیمانَ علیه السلام: قَدْ جَرَّبْنا لینَ العَیشِ وَشِدَّتِهِ، فـَوَجَدنا اَهْنـَأَهُ أدنـاهُ. حدیث

از حکمتهاى سلیمان علیه السلام: مـا، نرمى و سخـتى زنـدگى را آزمـودیم، اما شیرین ترین زندگى را در ساده ترین آن یافتیم.
مسیر این حدیث در کتابخانه:چهل حدیث « گهرهای قدسی » >حدیث شماره : 1616
پرینت احادیث



    به اشتراک بگذارید:
    اشتراک افسران
    اشتراک در ??? درجه
    اشتراک گذاری در FaceBook
    اشتراک گذاری در Twitter
    ارسال ایمیل به دوستان در Gmail
    اضافه کردن به Google Bookmarks
    ارسال ایمیل به دوستان در یاهو
    فرند فید

تعداد : 2 حدیث
صفحه 1 از 1
| |
امام علی علیه ‏السلام :

أبخَلُ النّاسِ مَن بَخِلَ على نفسِهِ بمالِهِ و خلّفَهُ لِوُرّاثِهِ؛
بخیل‏ترین مردم کسى است که مال خویش را از خود دریغ دارد و براى وارثانش بگذارد.

غرر الحکم : ح3253
حفظ زبان
حفظ زبان

ادامه ...

تعداد کتابها : 111

تعداد احادیث : 45456

تعداد تصاویر : 685

تعداد حدیث روز : 646

تعداد کلید واژه ها : 606

تعداد اعضاء : 2440
:: دسته بندی احادیث بر اساس نام معصوم(ع) ::

    رسول خدا صلی الله علیه و آله (4905 حدیث)
    فاطمه زهرا سلام الله علیها (73 حدیث)
    امیرالمؤمنین علی علیه السلام (7087 حدیث)
    امام حسن علیه السلام (180 حدیث)
    امام حسین علیه السلام (173 حدیث)
    امام سجاد علیه السلام (437 حدیث)
    امام باقر علیه السلام (786 حدیث)
    امام صادق علیه السلام (2591 حدیث)
    امام کاظم علیه السلام (305 حدیث)
    امام رضا علیه السلام (356 حدیث)
    امام جواد علیه السلام (105 حدیث)
    امام هادی علیه السلام (127 حدیث)
    امام حسن عسکری علیه السلام (141 حدیث)
    امام مهدی علیه السلام (65 حدیث)
    ---------------------------------------
    حضرت عیسی علیه السلام (91 حدیث)
    حضرت موسی علیه السلام (7 حدیث)
    لقمان حکیم علیه السلام (51 حدیث)
    خضر نبی علیه السلام (7 حدیث)
    قدسی (احادیث قدسی) (2 حدیث)

ابر کلیدواژه (دسته‏ بندی موضوعی احادیث)

    امیرالمؤمنین علی علیه السلام
    امام سجاد علیه السلام
    پیامبر صلی الله علیه و آله
    دل
    چهل حدیث
    دنیا
    آخرت
    علم
    دوستی
    دانش
    عمر
    امام باقر علیه السلام
    قلب
    امام صادق علیه السلام
    برادر
    فرزند
    امام رضا علیه السلام
    امام حسن علیه السلام
    امام حسین علیه السلام
    بهداشت
    برادری
    حضرت فاطمه زهرا علیها السلام
    عمل
    امام حسن عسکری علیه السلام
    همنشینی
    مؤمن
    ادب
    تربیت
    امام کاظم علیه السلام
    یاری کردن
    امام جواد علیه السلام
    گناه
    فرصت
    ذکر
    اجل
    امام هادی علیه السلام
    مسجد
    حق
    یاد خدا
    دروغ

ادامه برچسب‏ها...
آخرین تصاویر

    توفیق و تلاش
    صدقه و وقف
    خطر خودپسندی
    غیبت
    خوشخویی
    خوشرفتاری با همسایه
    شکر نعمتها

ادامه ...
آخرین حدیث‏های روز

    بخیل‏ترین مردم
    ایام فاطمیه سلام الله علیها
    گناه کوچک مقدمه گناه بزرگ
    راه محبوبیت
    مسلمان باشیم!
    دیگران را کوچک نشماریم
    نکوهش کوتاهی در عمل

ادامه ...
کتابهای جدید

    میزان الحکمه ج12
    میزان الحکمه ج13
    میزان الحکمه ج7
    میزان الحکمه ج6
    میزان الحکمه ج8
    میزان الحکمه ج9
    میزان الحکمه ج11

ادامه ...
صفحه اصلی    :: لیست کتابها    :: چهل حدیث ها    :: بانک ابزار حدیث :: بانک حدیث روز :: تصاویر حدیثی    :: تقویم حدیثی    :: ابزار حدیث (1) :: احادیث مصومین (ع)
تمام حقوق، متعلق به پایگاه کتابخانه احادیث شیعه می باشد.
www.hadithlib.com کتابخانه احادیث شیعه   
   
       
       
    
             جستجو
           
               
   
   
           
     ?
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
 
 
کتاب صوتی آه بر اساس ترجمه نفس المهموم
 
 
 
 
   
    
    داستان حضرت سلیمان (ع) با هدهد و ملکه سبا    
    6,298
    
    

Tahoor_invitation گزارش عجیب هدهد به سلیمان (ع)حضرت سلیمان ـ علیه السلام ـ با تمام حشمت و شکوه و قدرت بی‎نظیر بر جهان حکومت می‎کرد. پایتخت او بیت المقدس در شام بود. خداوند نیروهای عظیم و امکانات بسیار در اختیار او قرار داده بود، تا آن جا که رعد و برق و جن و انس و همه پرندگان و چرندگان و حیوانات دیگر تحت فرمان او بودند. و او زبان همه آنها را می‎دانست. هدف حضرت سلیمان ـ علیه السلام ـ این بود که همه انسانها را به سوی خدا و توحید و اهداف الهی دعوت کند و از هرگونه انحراف و گناه باز دارد و همه امکانات را در خدمت جذب مردم به سوی خدا قرار دهد. در همین عصر در سرزمین یمن، بانویی به نام «بلقیس» بر ملت خود حکومت می‎کرد و دارای تشکیلات عظیم سلطنتی بود. ولی او و ملتش به جای خدا، خورشید پرست و بت پرست بودند و از برنامه‎های الهی به دور بوده و راه انحراف و فساد را می‎پیمودند. بنابراین لازم بود که حضرت سلیمان ـ علیه السلام ـ با رهبریها و رهنمودهای خردمندانه خود آنها را از بیراهه و کجرویها به سوی توحید دعوت کند. و مالاریای بت پرستی را که واگیر نیز بود، ریشه کن نماید. روزی حضرت سلیمان بر تخت حکومت نشسته بود. همه پرندگان که خداوند آنها را تحت تسخیر سلیمان قرار داده بود با نظمی مخصوص در بالای سر سلیمان کنار هم صف کشیده بودند و پر در میان پر نهاده و برای تخت سلیمان سایه‎ای تشکیل داده بودند تا تابش مستقیم خورشید، سلیمان را نیازارد. در میان پرندگان، هدهد (شانه به سر) غایب بود، و همین امر باعث شده بود به اندازه جای خالی او نور خورشید به نزدیک تخت سلیمان بتابد. سلیمان دید روزنه‎ای از نور خورشید به کنار تخت تابیده، سرش را بلند کرد و به پرندگان نگریست دریافت هدهد غایب است. پرسید: «چرا هدهد را نمی‎بینم، او غایب است. به خاطر عدم حضورش او را تنبیهی شدید کرده یا ذبح می‎کنم مگر این که دلیل روشنی برای عدم حضورش بیاورد.» خداوند در قرآن می فرماید: «و تفقد الطیر فقال مالى لا ارى الهدهد ام کان من الغائبین. لأ عذبنه عذابا شدیدا او لأذبحنه او لیأتینى بسلطان مبین فمکث غیر بعید فقال احطت بمالم تحط به وجئتک من سبأ بنبا یقین» (نمل / 20-22) ترجمه: (سلیمان) در جستجوى آن پرنده (هدهد) بر آمد و گفت: چرا هدهد را نمى بینم یا اینکه او از غائبان است؟ هر آئینه عقوبت کنم او را عقوبت سخت یا ذبح کنم او را یا اینکه بیاورد پیش من حجت ظاهر. (یا باید دلیل روشنى (براى غیبتش) براى من بیاورد، چندان درنگ نکرد (که هدهد آمد و) گفت: من بر چیزى آگاهى یافتم که تو بر آن آگاهى نیافتى، من از سرزمین «سباءیک خبر قطعى براى تو آورده ام.

گزارش هدهد از سرزمین سبأچندان طول نکشید که هدهد به محضر سلیمان ـ علیه السلام ـ آمد، و عذر عدم حضور خود را به حضرت سلیمان ـ علیه السلام ـ چنین گزارش داد: «إنى وجدت امرأة تملکهم و أوتیت من کل شىء و لها عرش عظیم. وجدتها و قومها یسجدون للشمس من دون الله و زین لهم الشیطان اعمالهم فصدهم عن السبیل فهم لایهتدون. الایسجدوالله الذى یخرج الخب فى السموات والارض و یعلم ما تخفون و ما تعلنون. الله لا إله الا هورب العرش العظیم» (نمل / 23-26) ترجمه: «من از سرزمین سبأ، (واقع در یمن) یک خبر قطعی آورده‎ام. من زنی را دیدم که بر مردم (یمن) حکومت می‎کند و همه چیز مخصوصا تخت عظیمی را در اختیار دارد. من دیدم آن زن و ملتش خورشید را می‎پرستند و برای غیر خدا سجده می‎نمایند، و شیطان اعمال آنها را در نظرشان زینت داده و از راه راست باز داشته است و آنها هدایت نخواهند شد، چرا که آنها خدا را پرستش نمی‎کنند...! آن خداوندی که معبودی جز او نیست و پروردگار و صاحب عرش عظیم است.».

عکس العمل سلیمان در برابر گزارش هدهدخداوند می فرماید: «قال سننظر أصدقت ام کنت من الکاذبین. اذهب بکتابى هذا فألقه الیهم ثم تول عنهم فانظر ماذا یرجعون» (نمل/ 27-28 ) ترجمه: (سلیمان به هدهد) گفت باید تحقیق کنم تا صدق و کذب سخنت را دریابم. اینک نامه مرا بجانب آنان ببر و پاسخ آنان را بیاور تا بنگرى پاسخ چه مى دهند.
حضرت سلیمان ـ علیه السلام ـ عذر غیبت هدهد را پذیرفت، و بی‎درنگ در مورد نجات ملکه سبأ و ملتش احساس مسؤولیت نمود و نامه‎ای برای ملکه سبا (بلقیس) فرستاد و او را دعوت به توحید کرد. نامه کوتاه اما بسیار پر معنا بود و در آن چنین آمده بود: «به نام خداوند بخشنده مهربان ـ توصیه من این است که برتری جویی نسبت به من نکنید و به سوی من بیایید و تسلیم حق گردید.» (نمل، 30 تا 31)
سلیمان ـ علیه السلام ـ نامه را به هدهد داد و فرمود: «ما تحقیق می‎کنیم تا ببینیم تو راست می‎گویی یا دروغ؟ این نامه را ببر و برکنار تخت ملکه سبأ بیفکن، سپس برگرد تا ببینیم آنها در برابر دعوت ما چه می‎کنند؟!» هدهد نامه را با خود برداشت و از شام به سوی یمن ره سپرد و از همان بالا نامه را کنار تخت بلقیس انداخت.

عکس العمل بلقیس در برابر نامه سلیمان (ع)بلقیس در کنار تخت خود نامه‎ای یافت که پس از خواندن آن دریافت که نامه از طرف شخص بزرگی برای او فرستاده شده است و مطالب پرارزشی دارد. قرآن ماجرا را اینگونه گزارش می دهد: «قالت یاایها الملؤ إنى ألقى الى کتاب کریم. انه من سلیمان» (نمل/ 29، 30) ترجمه: (چون هدهد نامه را از منقار در برابر بلقیس افکند بشگفت آمد و مهرنامه را بگرفت و به دقت مطالعه کرد، آن را بسیار مهم یافت) بلقیس (رو به رجال در بارش کرده و) گفت نامه بزرگى به من رسیده است، نامه از جانب سلیمان است.

عنوان و متن نامه سلیمان«بسم الله الرحمن الرحیم. الا تعلوا على و أتونى مسلمین» (نمل/ 30، 31 ) ترجمه: عنوان نامه سلیمان، به نام خداى بخشنده مهربانست. (و بعد نوشته) که بر من برترى مجوئید و تسلیم امر من شوید.

تشکیل جلسه بلقیس و کارگزاران حکومتش جهت پاسخ به نامهبلقیس بزرگان کشور خود را به گرد هم آورد و با آنها در این باره مشورت کرد. آنها گفتند: «ما نیروی کافی داریم و می‎توانیم بجنگیم و هرگز تسلیم نمی‎شویم.» ولی بلقیس اتخاذ طریق مسالمت آمیز را بر جنگ ترجیح می‎داد و این را دریافته بود که جنگ موجب ویرانی می‎شود، و تا راه حلی وجود دارد نباید آتش جنگ را برافروخت. او پیشنهاد کرد که: هدیه‎ای گرانبها برای سلیمان می‎فرستم تا ببینم فرستادگان من چه خبر می‎آورند. در قرآن آمده: «قالت یا ایهاالملؤا أفتونى فى امرى ما کنت قاطعة أمرا حتى تشهدون. قالوا نحن اولوا قوة و اولوا بأس شدید و الامر الیک فانظرى ماذا تأمرین. قالت إن الملوک اذا دخلوا قریة أفسدوها و جعلوا اعزة أهلها اذلة و کذلک یفعلون» (نمل/ 32، 33، 34 )
آنگاه (بلقیس) به مشورت (با کارگزاران حکومتش) گفت اى رجال کشور شما به کار من رأى دهید که من تاکنون بى حضور شما به هیچ کارى تصمیم نگرفته ام. (رجال کشور) گفتند ما داراى نیروى کامل و مردان جنگجوى مقتدرى هستیم لیکن اختیار با شما است (صلح یا جنگ) هر چه دستور مى دهى گوش بفرمائیم. (بلقیس) گفت پادشاهان چون به دیارى حمله آوردند آن کشور را ویران سازند و عزیزترین اشخاص مملکت را ذلیل ترین افراد مى گیرند و رسم و سیاستشان بر این کار خواهند بود.

تصمیم بلقیس پس از شوراى حکومتش
بلقیس در جلسه مشورت گفت: من با فرستادگان هدیه برای سلیمان، او را امتحان می‎کنم. اگر او پیامبر باشد میل به دنیا ندارد و هدیه ما را نمی‎پذیرد، و اگر شاه باشد، می‎پذیرد. در نتیجه اگر دریافتیم او پیامبر است، قدرت مقاومت در مقابل او را نخواهیم داشت و باید تسلیم حق گردیم. خداوند در قرآن می فرماید: «و إنى مرسلة إلیهم بهدیة فناظرة بم یرجع المرسلون» (نمل/ 35) ترجمه: (بلقیس گفت) تصمیم من این است که هدیه اى براى آنان بفرستم تا ببینم فرستادگانم از جانب (سلیمان) چه پاسخى مى آورند. بلقیس گوهر بسیار گرانبهایی را در میان حقه (ظرف مخصوصی) نهاد و به فرستادگان گفت: «این گوهر را به سلیمان می‎رسانید و اهداء می‎کنید.» (بحار، ج 14، ص 111).

رد هدیه بلقیس از جانب سلیمان ـ علیه السلام ـ
«فلما جاء سلیمان قال أتمدونن بمال فماءاتان الله خیر مماءاتاکم بل أنتم بهدیتکم تفرحون. ارجع إلیهم فلنأ تینهم بجنود لاقبل لهم بها و لنخرجنهم منها اذلة و هم صاغرون» (نمل/ 36، 37) ترجمه: چون فرستادگان بلقیس حضور سلیمان رسیدند (سلیمان) گفت شما مى خواهید مرا به مال دنیا مدد کنید، آنچه خدا بمن از ملک و مال بى شمار عطا فرموده بسیار بهتر از این مختصر هدیه شماست، آرى شما مردم دنیا خود بدین هدایا شاد شوید. (اى فرستاده بلقیس) با هدایا بسوى آنان باز شو که من لشکرى بى شمار که هرگز در برابر آن مقاومت نتوانند کرد بر آنها مى فرستم و آنها را با ذلت و خوارى از آن ملک بیرون مى کنم. فرستادگان ملکه سبأ به بیت المقدس و به محضر حضرت سلیمان ـ علیه السلام ـ آمدند و هدایای ملکه سبأ را به حضرت سلیمان ـ علیه السلام ـ تقدیم نمودند، به گمان این که سلیمان از مشاهده آن هدایا، خشنود می‎شود و به آنها شادباش می‎گوید. اما همین که با سلیمان روبرو شدند، صحنه عجیبی در برابر آنان نمایان شد. سلیمان ـ علیه السلام ـ نه تنها از آنها استقبال نکرد، بلکه به آنها گفت: «آیا شما می‎خواهید مرا با مال خود کمک کنید درحالی که این اموال در نظر من بی‎ارزش است، بلکه آن چه خداوند به من داده از آن چه به شما داده برتر است. مال چه ارزشی در برابر مقام نبوت و علم و هدایت دارد، این شما هستید که به هدایای خود شادمان می‎باشید. «فما آتانی الله خیر مما آتاکم بل أنتم بهدیتکم تفرحون» آری این شما هستید که مرعوب و شیفته هدایای پر زرق و برق می‎شوید، ولی اینها در نظر من کم ارزشند. سپس سلیمان ـ علیه السلام ـ با قاطعیت به فرستاده مخصوص ملکه سبأ فرمود: «به سوی ملکه سبأ و سران کشورت باز گرد و این هدایا را نیز با خود ببر، اما بدان ما به زودی با لشکرهایی به سراغ آنها خواهیم آمد که توانایی مقابله با آن را نداشته باشند، و ما آنها را از آن سرزمین آباد (یمن) خارج می‎کنیم در حالی که کوچک و حقیر خواهند بود» (نمل، 36 و 37).

پیوستن بلقیس به سلیمان ـ علیه السلام ـ و ازدواج با او
فرستاده مخصوص سلیمان با همراهان به یمن بازگشتند و عظمت مقام و توان و قدرت سپاه سلیمان و نپذیرفتن هدیه را به ملکه سبأ گزارش دادند. بلقیس دریافت که ناگزیر باید تسلیم فرمان سلیمان (که فرمان حق و توحید است) گردد و برای حفظ و سلامت خود و جامعه هیچ راهی جز پیوستن به امت سلیمان ندارد. به دنبال این تصمیم با جمعی از اشراف قوم خود حرکت کردند و یمن را به قصد شام ترک گفتند، تا از نزدیک به تحقیق بیشتر بپردازند.

شوراى حکومتى حضرت سلیمان و تصمیم آن جناب
هنگامی که سلیمان از آمدن بلقیس و همراهانش به طرف شام اطلاع یافت، به حاضران فرمود: «کدام یک از شما توانایی دارید، پیش از آن که آنها به این جا آیند، تخت ملکه سبأ را برای من بیاورید.»
عفریتی از جن (یعنی یکی از گردنکشان جنیان) گفت: من آن را نزد تو می‎آورم، پیش از آن که از مجلست برخیزی. اما «آصف بن برخیا» که از علم کتاب آسمانی بهره‎مند بود گفت: من آن تخت را قبل از آن که چشم بر هم زنی، نزد تو خواهم آورد.» خداوند می فرماید: «قال یا ایها الملؤا ایکم یأتینى بعرشها قبل أن یأتونى مسلمین. قال عفریت من الجن أنا ءاتیک به قبل أن تقوم من مقامک و إنى علیه لقوى أمین. قال الذى عنده علم من الکتاب أنا ءاتیک به قبل ان یرتد إلیک طرفک فلما رءاه مستقرا عنده قال هذا من فضل ربى لیبلونى ءأشکر أم أکفر و من شکر فانما یشکر لنفسه و من کفر فإن ربى عنى کریم» (نمل/ 38، 39، 40) ترجمه: (سلیمان رو به کارگزاران حکومتش کرد و) گفت کدامیک تخت بلقیس را پیش از آنکه تسلیم امر من شود، خواهید آورد. عفریت (جن) گفت، من چنان تخت او را مى آورم و برآوردن آن قادر و امینم، پیش از آنکه تو از جایگاه خود برخیزى، به حضورت مى آورم. پس از او آصف برخیایا خضر یا سلیمان) که به علم کتاب الهى دانا بود گفت من پیش از آنکه چشم بر هم زنى تخت را بدینجا مى آورم، پس سلیمان سریر را نزد خود مشاهده کرد و گفت این توانایى از فضل خداى من است تا مرا بیازماید که نعمتش را شکر مى گویم یا کفران مى کنم و هر که شکر نعمت حق کند شکر به نفع خویش کرده، همانا خدا (از شکر خلق) بى نیاز (و بر کافر) کریم و مهربان است. لحظه‎ای نگذشت که سلیمان، تخت بلقیس را در کنار خود دید و بی‎درنگ به ستایش و شکر خدا پرداخت و گفت: «هذا من فضل ربی لیبلونی أ أشکر أم أکفر؛ این موهبت، از فضل پروردگار من است تا مرا آزمایش کند که آیا شکر او را به جا می‎آورم، یا کفران می‎کنم.» (نمل، 40)

تدابیر سلیمان براى مرعوب کردن بلقیس و حکومتشسپس سلیمان ـ علیه السلام ـ دستور داد تا تخت را اندکی جابجا کرده و تغییر دهند تا وقتی که بلقیس آمد، ببینند در مقابل این پرسش که آیا این تخت تو است یا نه، چه جواب می‎دهد. طولی نکشید که بلقیس و همراهان به حضور سلیمان آمدند. شخصی به تخت او اشاره کرد و به بلقیس گفت: «آیا تخت تو این گونه است؟!». بلقیس دریافت که تخت خود اوست و از طریق اعجاز، پیش از ورودش به آن جا آورده شده است. او با مشاهده این معجزه، تسلیم حق شد و آیین حضرت سلیمان را پذیرفت. او قبلا نیز نشانه‎هایی از حقانیت نبوت سلیمان را دریافته بود، به هر حال به آیین سلیمان پیوست و به نقل مشهور با سلیمان ازدواج کرد و هر دو در ارشاد مردم به سوی یکتا پرستی کوشیدند. قرآن می فرماید: «قال نکروا لها عرشها ننظر أتهتدى ام تکون من الذین لایهتدون فلما جاءت قیل اهکذا عرشک قالت کانه هو و أوتیناالعلم من قبلها و کنا مسلمین. و صدها ما کانت تعبد من دون الله انها کانت من قوم کافرین. قیل لها ادخلى الصرح فلما رأته حسبته لجة و کشفت عن ساقیها قال انه صرح ممرد من قواریر قالت رب إنى ظلمت نفسى و أسلمت مع سلیمان لله رب العالمین» (نمل/ 41، 42، 43، 44 )ترجمه: آنگاه سلیمان گفت تخت بلقیس را بر او ناشناس گردانید تا بنگریم که وى سریر خود را خواهد شناخت یا نه (یعنى تا آزموده شود که او زنى است حقیقت بین و نظرش بعالم حقایق، و لایق پیشوائى است یا چون دیگر زنان به فریب صورت شکل و رنگ مغرور و براى ریاست نالایق است. هنگامى که بلقیس آمد از او پرسیدند که عرش تو چنین است؟ وى گفت گویا همین است و ما از این پیش بدین دانا و تسلیم امر خدا بودیم. و بلقیس را پرستش غیر خدا از خداپرستى باز داشته و از فرقه کافران (مشرک) به شمار بود.

چگونگی ملاقات بلقیس با سلیمان، و ایمان آوردن او
قبل از ورود بلقیس به قصر سلیمان، سلیمان ـ علیه السلام ـ دستور داده بود صحن یکی از قصرها را از بلور بسازند، و از زیر بلورها آب جاری عبور دهند. (و این دستور به خاطر جذب دل بلقیس، و یک نوع اعجاز بود) هنگامی که ملکه سبأ با همراهان وارد قصر شد، یکی از مأموران قصر به او گفت: «داخل صحن قصر شو!»

ورود بلقیس به قصر شیشه اى
آنگاه بلقیس را گفتند که اینک در ساحت این قصر داخل شو، وى چون کوشک را مشاهده کرد پنداشت که لجه آبى است و جامه از ساق پا برگرفت و گفت این قصرى است از آبگینه صاف (از آن دستگاه به حیرت آمد و) گفت بارالها سخت بر نفس خویش ستم کردم و اینک با (رسول تو) سلیمان تسلیم فرمان پروردگار عالمیان گردیدم. ملکه هنگام ورود به صحن قصر گمان کرد که سراسر صحن را نهر آب فرا گرفته است، از این رو تا ساق، پاهایش را برهنه کرد تا از آن آب بگذرد، در حالی که حیران و شگفت زده شده بود که آب در این جا چه می‎کند؟ اما به زودی سلیمان ـ علیه السلام ـ او را از حیرت بیرون آورد و به او فرمود: «این حیاط قصر است که از بلور صاف ساخته شده است، این آب نیست که موجب برهنگی پای تو شود.» (نمل، 41). پس از آن که ملکه سبأ نشانه‎های متعددی از حقانیت دعوت سلیمان ـ علیه السلام ـ را مشاهده کرد و از طرفی دید که با آن همه قدرت، او دارای اخلاق نیک مخصوصی است که هیچ شباهتی به اخلاق شاهان ندارد، از این رو با صدق دل به نبوت سلیمان ـ علیه السلام ـ ایمان آورد و به خیل صالحان پیوست.

نکته ها و درسها در داستان حضرت سلیمان (ع) و هدهد
الف) رابطه حاکم و رعیت (یا آمر و مأمور)چنانکه در آیه 22 و ماقبلش در سوره نمل تصریح نموده است، «سلیمان (ع) پس از آگاهى یافتن از غیبت پرنده اى بنام هدهد ضمن اینکه در صدد بر آمد بداند هدهد کجاست، (از آنجا که هدهد بدون اجازه رفته بود) فرمود او را مجازات سختى مى کنم یا ذبحش مى کنم مگر اینکه دلیلى برغیبت بدون اجازه اش بیاورد.» از این قسمت چندین نکته بدین شرح استفاده مى شود:
1) حاکم باید کاملا از رعیت، عوامل وزیر مجموعه خود بصورت دائم آگاه باشد بطورى که اگر کسى بر سر مأموریت خود حاضر نبود متوجه شود و از آن سؤال کند چنانکه حضرت سلیمان (ع) سؤال کرد «فقال ما لى لا ارى الهدهد ام کان من الغائبین» (نمل/ 20) ترجمه: حضرت سلیمان گفت چه شده است که هدهد را نمى بینم؟ آیا غیبت کرده است؟
2) مأمورین و عوامل حاکم باید با اطلاع و اجازه پست خود را ترک کنند تا همیشه نظم حفظ شود.
3) حاکم باید قاطع باشد و بدون مماشات و ملاحظه با متخلف برخورد بازدارنده بنماید، چنانکه حضرت سلیمان فرمود «لأعذبنه عذابا شدیدا اولأذبحنه» (نمل/ 21) ترجمه: هر آئینه عقوبت و مجازات کنم او را مجازاتى سخت، یا سرش را از تنش جدا مى کنم.
4) حاکم باید براى حرف عوامل خود اولا گوش شنوا داشته باشد، ثانیا اگر حرف آنها دلیل قابل قبول داشت بپذیرد، چنانکه مى فرماید: «اولیأتینى بسلطان مبین» (نمل/ 21) ترجمه: یا اینکه دلیل روشنى بیاورد.

ادامه داستان
مدت اندکى گذشت و هدهد آمد و سلیمان را برافروخته و غضبناک دید نزد آن جناب رفت ابتدا براى فرو نشاندن خشم او گفت: من بر چیزى آگاهى یافتم که تو بر آن آگاهى ندارى، من از سرزمین سباء یک خبر قطعى و دست اول آورده ام؟ و آن خبر مهم این است که در آن سرزمین که زنى پادشاه آنان است و همه نوع امکاناتى را خداوند در اختیارشان قرار داده است خورشید را مى پرستند و خدا را فراموش کرده اند و شیطان این عمل زشت را براى آنان زیبا جلوه داده است و آنها را بکلى از راه خدا باز داشته است. سلیمان پس از شنیدن سخن هدهد گفت باید در مورد این خبر تحقیق کنم، سپس بلافاصله چنین اقدام نمود نامه اى به ملکه سبأ نوشت و آنها را به یکتاپرستى و متابعت از خدا و پیامبرش دعوت کرد. تا بدین وسیله هم صحت و سقم کلام هدهد روشن شود و هم آنها را به راه حق دعوت نموده باشد (و در واقع کار آن حضرت یک تیر و دو نشان بود).

نکاتى که از این قسمت داستان بدست مى آید بدین ترتیب است:
1) حاکم باید عادل باشد، عدالت آن حضرت آنچنان به لشکریان و عوامل آن حضرت (حتى پرندگان مطیع فرمان او) آزادى و امنیت و جسارت داده بود که «هدهد» بدون ترس و بى پرده باصراحت به او مى گوید: «فقال احطت بما لم تحط به» من به چیزى آگاه شدم که تو از آن خبرى ندارى. از بیان آیه دقیقا مشخص است که هدهد برخلاف چاپلوسان دربارى با حاکم سخن گفته و سلیمان نیز همانند حاکمان مستکبر هدهد را بخاطر این صراحت لهجه مجازات نکرده.
2) حاکم باید تحمل شنیدن انتقاد از زبان عوامل خود را داشته باشد در بیان آیه شریفه «هدهد» به سلیمان مى گوید من از چیزى خبر دارم که توى حاکم خبر ندارى و حال آنگه شأن توست که باید خبر داشته باشى، این بیان در واقع نوعى انتقاد است و آن حضرت با منتقد برخوردى نکرد بلکه در صدد صحت و سقم مطلب برآمد.
3) حاکم باید روحیه تحقیق گرا داشته باشد، هر آنچه را شنید باور نکند چنانکه فرمود «قال سننظر اصدقت ام کنت من الکاذبین» (نمل / 27) سلیمان گفت باید تحقیق کنم تا صدق و کذب سخنت را دریابم. و نیز در خصوص اخبار مهم بدون فوت وقت اقدام به تحقیق نماید.
4) از جمله «فقال احطت بما لم تحط به» استفاده مى شود که، ممکن است موجود کوچکى چون هدهد مطلبى بداند که داناترین انسانها هر چند سلیمان باشد (یا علم وسیع نبوت) از آن بى خبر باشند بنابراین آدمى نباید هیچگاه به علم و دانش خود مغرور گردد.
5) حاکم باید خود، جامعه و نیز عوامل حکومتش را به سوى خدا و خداپرستى سوق دهد بطورى که از دیدن انسانها و جوامع غیرالهى متأثر شوند و از خود عکس العمل نشان دهد نه اینکه از کنار آن بى تفاوت بگذرند.

ب) نامه اى گرامى
ملکه سبأ وقتى نامه اى سلیمان را دریافت کرد، اشراف و اقوام قوم خود را که 312 نفر بودند فرا خواند و گفت «قالت یا ایها الملؤا انى القى الى کتاب کریم» بلقیس به سران قوم خود گفت نامه بزرگى به من رسیده است. در اینجا سؤالى مطرح مى شود که نامه اى سلیمان چه مشخصه اى داشت که بلقیس آن را نامه اى بزرگ و گرامى داشت؟
مفسرین به این سؤال پاسخهاى بدین ترتیب داده اند:
1) برخى گویند هدهد نامه را از روزنه اى که خورشید مى تابید پیش او انداخت.
2) برخى گویند چون نامه مهر داشت، چنین توصیف شد چنانکه در حدیث است اکرام نامه به مهر است.
3) برخى گویند چون در آغاز نامه نام خدا آمده بود چنین توصیف شده است.
4) برخى گویند به خاطر خط زیبایى که داشت چنین توصیف کرده اند.
5) برخى مى گویند: چون نامه از جانب کسى بود که بر جن و انس و مرغان حکومت داشت و بلقیس از وجود چنین کسى خبر داشت و نامش را هم مى دانست چنین نامه را توصیف نمود.
6) از آنجا که تسلط و سلطه بر دیگران جایز نیست مگر اینکه به نام خدا و براى ترویج امر دین و توحید باشد. سلیمان (ع) برخلاف رویه سلاطین جبار که هر کارى را به نام خود آنجا مى کنند و نام خود را بر بالاى نامه ها مى نویسند، نام خدا را سرآغاز نامه قرار داد از این رو بلقیس چون خود پادشاه بود، دریافت که شأن صاحب نامه از شأن یک پادشاه بالاتر است بنابراین گفت نامه اى بزرگ و گرامى به من رسیده است.
7) رسم پیامبران این بوده است که نامه هاى خود را کوتاه و رسا بنویسند و مردم را دعوت به اطاعت نمایند. متن نامه این است «الا تعلوا على و أتونى مسلمین» (نمل / 31) بر من بزرگى مکنید و گردن مکشید و تسلیم امر من شوید. بنابراین از سیاق و محتواى آیه بزرگى و کرامت فهمیده مى شود.

ادامه داستان
وقتى نامه حضرت سلیمان (ع) بدست بلقیس رسید سران قومش را فرا خواند و نظر آنان را خواست، آنان بخاطر حمایت از ملکه رأى بر جنگ و مقابله دادند نه تسلیم و سازش اما بلقیس رأیش این بود که هدیه اى در پاسخ نامه بفرستد تا بدین وسیله دو هدف را تعقیب نماید 1) بدین وسیله دل سلیمان را به سوى خود جلب نماید. 2) او را بیازماید که او پادشاه است یا هم پادشاه و هم پیامبر است؟ و بالاخره چنین کرد و هدایاى به همراه عوامل خود در پاسخ نامه فرستاد - اما سلیمان به محض رسیدن هدایا و فرستادگان بلقیس با رد هدیه آنان گفت خداوند بهتر از این هدایا به من داده است شما فورا به نزد حاکم خود برگردید و به او بگوئید که با لشکرى که توان مقابله با آن را ندارید به سوى تان خواهم آمد. از این قسمت داستان این مطالب استفاده مى شود:
1) قاطعیت و ثبات رأى حاکم: حضرت سلیمان در نامه اش آنها را به خود دعوت کرد و از آنها تسلیم شدن را خواست، اما آنها مى خواهند بدین وسیله زیر بار نروند، لکن سلیمان فرمود حال که با نامه متنبه نشده اید با لشکرى که توان مقابله با آن را نداشته باشید به سویتان خواهم آمد. و با این بیان فهماند که قصد مماشات ندارد.
2) حاکم نباید دل داده دنیا و مواهب آن باشد. چنانکه حضرت سلیمان بى هیچ توجهى به هدایاى ملکه سبأ فرمود بهتر از اینها را خداوند به من داده است بنابراین هیچ نیازى به هدایا شما نیست (هدیه اى که به هدف تضعیف رأى انسان باشد و یا مى خواهد انسان را از پیمودن راه حق باز دارد نباید پذیرفت حاکم باید هوشیار باشد مبادا با چراغ سبز نشان دادن او را بفریبند.) بنابراین معیار ارزش نزد حاکم الهى نباید رسیدن به مطامع دنیوى و مال باشد.
3) از آیه 37 که حضرت سلیمان مى فرماید «لشکرى بر سر ایشان فرو مى آورم که قدرت دفع آن را نداشته باشند و به خدا سوگند که آنها را از شهر یا کشورشان بیرون خواهم کرد در حالى که ذلیل و فرومایه باشند، مگر اینکه این را بپذیرند و نزد من آیند، این عکس العمل سلیمان، دلیل بسیار روشن بود بر نبوتش، بلقیس و مردم سبأ دانستند که وى فرستاده خداست و همچون ملوک دیگر شیفته مال و منال نیست.

ادامه داستانهنگامى که فرستاده هاى بلقیس نزدش برگشتند و وى دریافت که سلیمان پیامبر خداست. و نمى توان در برابر او مقاومت کرد، آماده شد که به حضور سلیمان بیاید، جبرئیل این خبر را به سلیمان رساند، در اینجا سلیمان شاید براى بیشتر تسلیم کردن او از عواملش خواست که چه کسى مى تواند تخت پادشاهى او را قبل از آمدنش نزد ما بیاورد، به عبارت دیگر شاید مى خواست با این عمل معجزه آسا بلقیس را بر تصدق نبوتش کمک نماید. چنانکه چنین شد و ملکه سبأ تسلیم شد، و به حق مى توان گفت تدبیر آورد تخت، کاراترین تدبیر در جهت جلوگیرى از قتل و خونریزى و جنگ بین دو ملت بود زیرا با تسلیم شدن ملکه سبأ ملت او نیز تسلیم حضرت سلیمان (ع) شدند.
 
 
   
    
    اعلام > شخصیت ها > معصومین > انبیاء > حضرت سلیمان(ع)   
 
   
    
    داستان حضرت سلیمان (ع) و مورچه   
    
    ویژگیها، مقامات و مواهب الهی حضرت سلیمان (ع) (1)   
    
    سرگذشت قوم سبا با توجه به آیات قرآن   
    
    شبهه منافات عصمت سلیمان (ع) با خطا و گناه و قضا شدن نماز او   
 
   
    
   

1- ترجمه مجمع البیان ج 18 ص 102 و ص 109
   

2- سیمای الگویی پیامبران در قرآن کریم، نوشته عین الله ارشادی
   

3- داستانهای قرآن و تاریخ انبیا در المیزان، گرد آوری و تدوین: حسین فعال عراقی
   

4- تاریخ انبیاء، نویسنده: سید هاشم رسولى محلاتى
   

5- سایت اندیشه قم، مقاله ماجرای هدهد و بلقیس
 
   
   
    
    خیلی خوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووب بود

دوشنبه 18 آذر
   
    
    من الله توفیق ..... مطمین باشید این اطلاعات خوب که در اختیار مردم میذارید ثواب عالی می برید . دوستتون دارررررررررررررررررررررررررررررررم.... نجمه از جهرم

یکشنبه 03 آذر
نجمه تدین

داستان حضرت سلیمان (ع)


ععععععععاااااااااللللللللیییییییی بود
54
پاسخ کاربران به این نظر
پاسخ
بیشتر
5

    1
    2
    3
    4
    5
    6
    7
    8
    9

1
2
3
4
5
6
7
8
9

میزان متوسط 6
45نفر به این مطلب امتیاز داده اند
27نظر - 1پاسخ
UserName
?
عدد زیر را وارد کنید

    هتل درویشی
    اصناف
    مهمانان ماه خدا
    عموی فیتیله
    دنیای سحر آمیز بچه ها، روز جهانی کودک
    سرزمین مجازی کودکان تبیان

    تو برای دفاع جه داری؟
    اهرام مصر
    سبدی از میوه های جدید
    کجایی کودکی یادت بخیر

آخرین مطالب کودک و نوجوان

    آن چیست که...؟
    آن چیست که...؟
    قانون را می‌شناسی؟
    قانون را می‌شناسی؟
    عنکبوت های بیوه سیاه
    عنکبوت های بیوه سیاه
    ماجرای فدک
    ماجرای فدک
    شهر گمشده‌ای به نام مدینه النبی
    شهر گمشده‌ای به نام مدینه النبی
    دانستنیهایی از پرندگان
    دانستنیهایی از پرندگان
    مهربان مثل پیامبر (ص)
    مهربان مثل پیامبر (ص)
    صدای بهار
    صدای بهار
    چطور شمع درست کنیم؟
    چطور شمع درست کنیم؟
    رودهای بزرگ
        تماس با ما
        |
        آرشیو
        |
        جستجو
        |
        پیوندها
        |
        نظر سنجی
        |
        درباره ما
        |
        خبرنامه
        |
        نسخه موبایل
        |
        آب و هوا
        |
        اوقات شرعی
        صفحه نخست
        |
        سلامت
        |
        ورزشی
        |
        عکس
        |
        مذهب
        |
        تاریخ
        |
        IT
        بیانیه 200 نماینده درباره حق هسته ای ایران
        اجاره پورشه پانامرا، روزی 7 میلیون تومان!
        مکالمه تلفنی کری و لاوروف در مورد اوکراین
        بانک‌ها ارزهای مردم را پس نمی‌دهند
        عکس/تیپ این روزهای فلامک جنیدی
        عکس/ رالی سومین سالگرد فاجعه فوکوشیما
        توصیه برادرانه باهنر به جبهه پایداری
        تقدیر احمدی نژاد از تلاش های موسویان در آخرین سفرش به نیویورک
        رقابت پرستاره تلویزیون برای‌ تحویل سال
        "آرایش صورت الناز شاکردوست زیادی بود"
        اکبر عبدی هم خواننده شد!
        یک روز با تاکسی سوارهای تهرانی!
        احمدی مقدم: تلاطم اقتصادی پایان یافت
        از آشنایی فیس بوکی تا جنایت برای ازدواج
        بازگشت دختر جوان از آخرین پله مرگ
        از هر ??? ایرانی یک نفر مدیر دولتی است!
        "کمیته حقیقت‌یاب سفر اشتون تشکیل می‌شود"
        همه پرسی در کریمه آغاز شد
        فوتبالیست‌هایی که حق ازدواج ندارند
    به‌روز شده در: ?? اسفند ???? - ??:??
    انتقادات خواندنی یک پژوهشگر دینی از وضعیت فعلی جریان مداحی   
    انتقادات خواندنی یک پژوهشگر دینی از وضعیت فعلی جریان مداحی
    بن بست دولت یازدهم کجا شکل می گیرد؟   
    بن بست دولت یازدهم کجا شکل می گیرد؟
    گام بعدی؛ بیرون راندن دولتی ها از فیس بوک!   
    گام بعدی؛ بیرون راندن دولتی ها از فیس بوک!
    آیت الله یزدی: تاریخ به دوبخش قبض ید علما و بسط ید علما تقسیم می شود   
    آیت الله یزدی: تاریخ به دوبخش قبض ید علما و بسط ید علما تقسیم می شود
    عبرت‌های عصر اصلاحات در عهد اعتدال   
    عبرت‌های عصر اصلاحات در عهد اعتدال
    جهان از انرژی هسته ای فاصله می گیرد؟   
    جهان از انرژی هسته ای فاصله می گیرد؟
    پیدا شدن مواد چینی در جنگنده های رادار گریز امریکایی   
    پیدا شدن مواد چینی در جنگنده های رادار گریز امریکایی
    واردات ? تن داروی «ضدافسردگی»   
    واردات ? تن داروی «ضدافسردگی»
    جنگ در سوریه شدیدتر می شود   
    جنگ در سوریه شدیدتر می شود
    شاخص «عامل بودن» به دین در جامعه پایین آمده است   
    شاخص «عامل بودن» به دین در جامعه پایین آمده است
    "«مرگ بر آمریکا» ترجمه امروزی زیارت عاشوراست"
    کد خبر: ??????
    تعداد نظرات: ? نظر
    تاریخ انتشار: ?? خرداد ???? - ??:??
    دین
    گزارش یک جن به حضرت سلیمان (ع)
    فرشتگان را بالای سر مردم دیدم که اعمال آنها را با شتاب می نوشتند، تعجّب کردم که آنها این گونه با شتاب می نویسند ولی انسان ها آن گونه با شتاب سرگرم (امور مادّی خود) هستند.
    پارسینه-گروه فرهنگی:  حضرت سلیمان علیه السّلام از پیامبرانی بود که خداوند او را بر جنّ و انس و ... مسلّط نموده بود. روزی چند نفر از اصحاب خود را همراه یکی از بزرگ جن های گردن کش فرستاد، تا چند ساعتی به میان مردم بروند و گردش کنند و سپس بازگردند، و به اصحاب فرمود: «در این سیر و سیاحت هر چه را از آن جن شنیدید، به خاطر بسپارید و وقتی نزد من آمدید، برای من بیان کنید.»
    آنها همراه آن جنّ سرکش حرکت کردند تا به بازار رسیدند و در آنجا این امور را دیدند:
    ?. دیدند آن جن به آسمان نگاه کرد و سپس به مردم نگریست و سرش را تکان داد.
    ?. از آنجا عبور نمودند تا به خانه ای رسیدند، دیدند شخصی از دنیا رفته و بستگان او گریه می کنند. آن جن وقتی که منظره را دید، خندید.
    ?. از آنجا عبور نمودند و دیدند عده ای سیر را با پیمانه می فروشند، ولی فلفل را با وزن (و سنجش دقیق ترازو) می فروشند. آن جن با دیدن آن منظره خندید.
    ?. از آنجا عبور نمودند و به گروهی رسیدند، دیدند آنها ذکر خدا می گویند و به یاد خدا به سر می برند، ولی گروه دیگری در کنار آنها هستند و به امور بیهوده و باطل سرگرم هستند. آن جن سرش را تکان داد و لبخند زد.
    یاران سلیمان از این سیر و عبور بازگشتند و ماجرا را (در چهار مورد فوق) به سلیمان علیه السّلام گزارش دادند.
    سلیمان علیه السّلام جن را خواست و از او چهار موضوع زیر را پرسید:
    «?. وقتی که به بازار رسیدی، چرا سرت را به آسمان بلند نمودی و سپس به زمین و مردم نگاه کردی و سرت را تکان دادی؟»
    جن گفت: فرشتگان را بالای سر مردم دیدم که اعمال آنها را با شتاب می نوشتند، تعجّب کردم که آنها این گونه با شتاب می نویسند ولی انسان ها آن گونه با شتاب سرگرم (امور مادّی خود) هستند.
    «?. تو وقتی که به خانه ای وارد شدی، شخصی مرده بود و حاضران گریه می کردند چرا خندیدی؟»
    جن گفت: خنده ام از این رو بود که آن شخص مرده به بهشت رفت، ولی حاضران (به جای خوشحالی) گریه می کردند.
    «?. چرا وقتی که دیدی سیر را با پیمانه و فلفل را با وزن می فروشند، خندیدی؟»
    جن گفت: از این رو که دیدم سیر را با آن همه ارزش، که کیمیای درمان است با پیمانه می فروشند، ولی فلفل را که مایه ی بیماری است با وزن دقیق به فروش می رسانند، از این رو از روی تعجب خندیدم.
    «?. چرا در مورد آن دو گروه که یکی در یاد خدا و دیگری سرگرم لهو و امور بیهوده بود، سر تکان دادی و خندیدی؟»
    جن گفت: زیرا تعجب کردم (که هر دو گروه، انسان، ولی اولی بیدار و در یاد خدا و دومی غافل و سرگرم در بیهودگی هستند.
    منبع: داستان هایی از یاد خدا، ص??-??.
    افکارنیوز
    برچسب ها: جن ، حضرت سلیمان (ع) ، داستان
    بازگشت به صفحه نخست
    نسخه چاپی
    ارسال به دوستان
    Bookmark and Share
    X Share
    Delicious Cloob
    آخرین اخبار اختصاصی را در صفحات زیر بخوانید.
        صفحه نخست
        سلامت
        ورزشی
        عکس
        مذهب
        تاریخ
        IT
    پارسینه را به لیست علاقه مندی های خود اضافه کنید
    پــنــجــره
    باخت مقابل الریان را فراموش کنید! +عکس
    شهریار فخاری رکورددار بازیگر نقش شاه!
    آشنایی با ستارگان دوبله ایران
    با کافه‌نشین‌ها چکار کنیم؟
    حساسیت‌های عروس و مادر شوهری
    لحظه شهادت حاج همت به روایت همسر
    میدان سگ‌دعوا در حوالی آرامگاه فردوسی +عکس
    زنان خیابانی دیگر چانه نمی‌زنند!
    عکس:تبلبغ متفاوت برای حجاب؛ گفتگوی دو لباس!
    خبری عجیب و غریب در خصوص دستگیری رویانیان!
    آبمیوه های طبیعی با طعم سرطان + تصاویر
    مرد هزار چهره ی تئاتر، سینما و تلویزیون ایران +تصاویر
    رونمایی از قصر 60 میلیون دلاری بکام در فلوریدا+تصاویر
    تاردیگرید؛ یکی از عجائب خلقت!
    عکس های عجیب و دیوانه وار یک دختر از خودش!
    روایت یک خبرنگار ایرنا از دهنمکی سال 1374
    ? چیزی که نباید در فیس بوک پست کنید
    رونمایی از مانکن های اسلامی+تصاویر
    سامسونگ این لحظه را ??،???،??? دلار خریده بود!
    درخواست خرمالویی کفاشیان از قالیباف!
    نظرات بینندگان
    غیر قابل انتشار: ?
    انتشار یافته: ?
    ناشناس
    |
    IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
    |
    ??:?? - ????/??/??
    3
    3
    پاسخ
    خیلی مسخره بود
    پاسخ ها
    زیبا
    |IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF|
    ??:?? - ????/??/??
    لطف کنید بی احترامی نکن
    محمد
    |
    IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
    |
    ??:?? - ????/??/??
    0
    0
    پاسخ
    okkkkkkkkمرسی
    ارسال نظر
    نام:
    ایمیل:
    * نظر:
    نیازمندی ها
    تایپ فوری و پیاده کردن نوار ویژه خبرنگاران و روزنامه نگاران
    ویژه
    مهناز افشار با پسر معاون احمدی نژاد ازدواج کرد؟!+ عکس    مهناز افشار با پسر معاون احمدی نژاد ازدواج کرد؟!+ عکس
    شهریار فخاری رکورددار بازیگر نقش شاه!    شهریار فخاری رکورددار بازیگر نقش شاه!
    ویژه‌نامه نوروزی [عجیب] پارسینه!    ویژه‌نامه نوروزی [عجیب] پارسینه!
    عکس: پیکان به شدت بازسازی شده!    عکس: پیکان به شدت بازسازی شده!
    اصفهان به روایت تصویر    اصفهان به روایت تصویر
    مهمانی مجلل به سبک مهمانی مجلل به سبک "حریم سلطان" در دمشق!
    پربازدید ها
    روزهفتهماه
    "آرایش صورت الناز شاکردوست زیادی بود"
    دستگیری ?? دختر و پسر در میهمانی شبانه
    عکس/تیپ این روزهای فلامک جنیدی
    تصاویر/مهناز افشار می تازد!
    عکس/ رسایی باحرکت دست به مطهری چه می گوید؟
    فرار شیر از ترس فیل‌ به بالای درخت! +تصاویر
    تهران?گردی سفیر یک کشور اروپایی با مترو +تصاویر
    پسرتختی‌تماشاگرویژه‌جام‌جهانی‌کشتی+عکس
    زندگی موش صحرایی در میان موهای یک دختر +تصاویر
    بهار امسال «ازدواج کنید»
    طنز/ گم شدن هواپیما و پیداشدن احمدی نژاد
    هواپیما گم شد که چه‌چیزی پیدا نشود؟
    تلاش وزیر میلیاردی برای انتقال دامادش به وزارت خانه
    اینجا مغازه میلی‌متری ?? هزار تومان می‌ارزد!
    خورده شدن حشره توسط گیاه + تصاویر
    داغ
    اجاره پورشه پانامرا، روزی 7 میلیون تومان!
    تقدیر احمدی نژاد از تلاش های موسویان در آخرین سفرش به نیویورک
    بهار امسال «ازدواج کنید»
    اینجا مغازه میلی‌متری ?? هزار تومان می‌ارزد!
    از هر ??? ایرانی یک نفر مدیر دولتی است!
    "کمیته حقیقت‌یاب سفر اشتون تشکیل می‌شود"
    چرا مذاکره هسته‌ای با احمدی‌نژاد ناکام شد؟
    پربحث‌ترین عناوین
    مهناز افشار با پسر معاون احمدی نژاد ازدواج کرد؟!+ عکس  (?? نظر)
    آیا زنان خیابانی مجرم و زنا کارند؟  (?? نظر)
    عکس:پیکر خلبان دلیر هوانیروز علی اکبر شیرودی دقایقی بعد از شهادت  (?? نظر)
    مهمانی مجلل به سبک "حریم سلطان" در دمشق!  (?? نظر)
    الناز شاکر دوست در آغوش این بازیگر+عکس  (?? نظر)
    آشنایی با ستارگان دوبله ایران  (?? نظر)
    فیلم: خاطره قرائتی از زن و مردی که در حال احرام جماع کردند  (?? نظر)
    تنبیه غیر قانونی و دردناک خانم معلم!+عکس  (?? نظر)
    نظرسنجی
    آیا خودتان را نیازمند دریافت یارانه میدانید؟
        بلی
        خیر
       
    آخرین اخبار
    هشت خوردنی مفید برای دندان‌ها
    طراحی استیضاح چند وزیر در مجلس
    عکس توییتری ظریف از کتیبه خشایارشا هخامنشی
    بیانیه 200 نماینده درباره حق هسته ای ایران
    اجاره پورشه پانامرا، روزی 7 میلیون تومان!
    قالیباف بالاخره عذرخواهی کرد
    مقصد سومین سفر استانی رئیس جمهور مشخص شد
    تبریک سخنگوی وزارت خارجه آمریکا به ایران +عکس
    دیدار سید هادی خامنه‌ای با عبدالله مومنی +عکس
    افشای جزئیات تازه از هویت خلبان هواپیما
    هواپیما گم شد که چه‌چیزی پیدا نشود؟
    زندگی موش صحرایی در میان موهای یک دختر +تصاویر
    مکالمه تلفنی کری و لاوروف در مورد اوکراین
    بانک‌ها ارزهای مردم را پس نمی‌دهند
    عکس/تیپ این روزهای فلامک جنیدی
    عکس/ رالی سومین سالگرد فاجعه فوکوشیما
    توصیه برادرانه باهنر به جبهه پایداری
    تقدیر احمدی نژاد از تلاش های موسویان در آخرین سفرش به نیویورک
    بهار امسال «ازدواج کنید»
    رقابت پرستاره تلویزیون برای‌ تحویل سال
        صفحه نخست
        |
        سلامت
        |
        ورزشی
        |
        عکس
        |
        مذهب
        |
        تاریخ
        |
        IT
        تماس با ما
        |
        آرشیو
        |
        جستجو
        |
        پیوند ها
        |
        نظر سنجی
        |
        درباره ما
        |
        خبرنامه
        |
        نسخه موبایل
        |
        آب و هوا
        |
        اوقات شرعی
        |
        RSS
    تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به پارسینه است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است
    طراحی و تولید: "ایران سامانه"
    ?
    یکشنبه 25 اسفند 1392 | 15 جمادی الاولی 1435 | 16th March 2014
    آراس اس فروشگاه عضویت تماس خانه القیادات الشیعة
        خانهرهبران شیعه " فارسی " القیادات الشیعة " العربیة "
        عضویتعضویت ویژه عضویت عادی امتیازات عضویت روش های کسب امتیاز
        ایسلناایسلنا " فارسی " ایسلنا " العربیة "
        آنلاین ها قرآن نوای آنلاین نمای آنلاین قبله یاب بازی
        امکانات لیدربلاگ فروشگاه محصولات فروشگاه کارت شارژ
        روابط عمومیدرباره ما تماس با ما تبلیغات
        پیوندها
        ورود کاربر


    ورود پیکر ?? شهید از مرز شلمچه خنثی سازی خرابکاری در سایت اراک روایت داماد بن لادن از دوران بازداشتش در ایران تصاویر دیده نشده از سید احمد خمینی (ره) جزئیات دستمزد سال ??+جدول توزیع رایگان کتب وهابیت در سوریه چگونه فامیل روحانی معاون وزیر شد؟
     
    ماجرای مرده‌ای که اشک ریخت [30 کلیک]
    مسابقه فرشته ها : انتخاب زیباترین نقاشی [82 کلیک]
    زن همسایه قبل و بعد از انتخابات ?? [680 کلیک]
    مد تابستان ??؛ خداحافظ مانتو! [560 کلیک]
    مردی که در حمام زنانـه کار می کرد! [1228 کلیک]
    اسلام برای انقلاب‌کردن خوبه نه حکومت! [221 کلیک]
    فراخوان مسابقه ی رباعی فجر انقلاب و صلوات [92 کلیک]
          
        1731       
        ?? تیر ????
        دین و معارف اسلامی ، قرآن پژوهی ، داستان های قرآنی ،
    داستان موریانه و حضرت سلیمان

    خبرهایی از ارتباط جن با انسان می‌شنیدیم.هر چند عقل موریانه بسیار کوچک است، ولی می‌فهمیدیم که جن، سلاحی در دست انسان است. خداوند، جن را به تسخیر حضرت سلیمان‌‌(ع) درآورد همان‌گونه که سربازان و نوکران را زیر فرمان او درآورده بود. آنان به ژرفای دریاها و اوج آسمان‌ها می‌رفتند و هر آن چه سلیمان می‌خواست، انجام می‌دادند. خانه و کاخ‌ می‌ساختند و راه‌ها را آباد می‌کردند. این رابطه بدین صورت، تنها در زمان سلیمان (ع) رخ داد و بر‌خلاف عادت و قانون قدیمی بود که جن‌ها را از انسان جدا می‌ساخت.

    این معجزه‌ی سلیمان (ع)، نشانه‌ای از نشانه‌های پیامبری‌اش بود. مردم آن چه را که جن‌ها انجام می‌دادند و انسان از انجام دادن آن ناتوان بود، می‌دیدند.باید ایمانشان به خداوند مستحکم‌تر می‌شد و قدرت او را بیشتر درک می‌کردند، ولی آن چه رخ داد، انتشار خرافه و خیال‌بافی بود. اعتقاد مردم به قدرت جن افزون گشت تا جایی که نادانان‌ می‌گفتند: جن علم غیب دارد.

    من به عنوان یک موریانه نمی‌دانم چه کسی این شایعه‌ی خنده‌دار و مسخره را پخش کرده است؟ نمی‌دانستم مسبب آن، جن بود یا انسان. مهم این بود که این شایعه تا آن جا گسترش یافت که جزو امور بدیهی درآمد. من می‌دانستم که جن علم غیب ندارد.منِ موریانه با همه‌ی این سادگی و کوچکی‌ام که فوتی مرا از جا می‌کند، توانستم این حقیقت را به اثبات برسانم که جن، علم غیب ندارد.جالب این است که من این کار را انجام دادم، بدون این‌که خودم قصدی داشته باشم.گرسنه بودم و نمی‌دانستم چه کار باید بکنم. پس عصا را خوردم، عصای سلیمان را… .

    کمی به عقب‌تر برمی گردیم تا ماجرا روشن‌تر شود:

    سلیمان، مشهورترین شخص زمان خود بود.او به قدری ثروتمند بود که دیوارهای کاخش را با چوب‌های گران‌بها ساخته و با شمش‌های طلا پوشانده بودند. آه… چقدر دوست داشتیم روزی بتوانیم به کاخ سلیمان دست یابیم و خود را سیر کنیم، ولی با وجود طلاهای سرراهمان، این آرزو خوابی بیش نبود.این تمام آن چیزی است که از سلیمان می‌دانستیم.

    ما موریانه‌ها روش مخصوصی در زندگی داریم: زمین را می‌کنیم و لانه‌هایی می‌سازیم که گنجایش ششصد هزار موریانه را دارند. برای تهویه‌ی محل زندگی نیز روش جالبی داریم؛ مثلاً بیست تونل موازی در زیر زمین می‌کنیم. هر تونل درست زیر تونل دیگر قرار دارد.تونل بالا به سطح زمین راه دارد و تونل‌های دیگر به تونل بالاتر می‌پیوندند.با لعاب خود، دیواره‌های خاک و ماسه را سفت می‌کنیم.

    پادشاهان ما عمر بسیار درازی دارند. ملکه، مسؤول تخم گذاری است. هر ملکه در طول دوران زندگی خود، حدود ده میلیون تخم می‌گذارد. پس از این که نوزادان به دنیا آمدند، در مشاغل گوناگون به کار می‌پردازند. برخی سرباز و برخی دیگر کارگر می‌شوند. سربازان از نظر جسمی از دیگران بزرگ‌ترند و سرشان نیز بزرگ و سفت است. هنگامی که به سرزمین مورچه‌ها حمله می‌کنیم، سربازانی که به «صاعقه» معروفند، پیش‌تاز دیگر سربازان می‌شوند. این گروه از سربازان، در سر خود بینی بلندی همانند منقار دارند که مادّه‌ای لزج از آن ترشح می‌شود و هنگام رویارویی با دشمن، سبب می‌شود افراد دشمن به یکدیگر بچسبند. بدین گونه دشمن را فلج می‌کنیم. در معده‌ی ما باکتری‌هایی وجود دارد که می‌تواند چوب را هضم کند. چوب، لذیذترین غذای ماست.

    ما یک بار در سال مهاجرت می‌کنیم (البته یک بار در عمر). دسته‌ی بزرگی از نرها و ماده‌ها به دنبال لانه‌ای جدید، با یکدیگر به پرواز در می‌آیند.هنگام هجرت، بیشتر افراد دسته را پرندگان می‌خورند یا در اثر عواملی دیگر می‌میرند. تنها یک نر و ماده نجات می‌یابند و لانه‌ی جدیدی حفر می‌کنند. پس از آن ، بال‌هایشان می‌افتد؛ زیرا دیگر فایده‌ای برایشان ندارد. سپس با هم ازدواج می‌کنند و ماده که ملکه است، تخم گذاری می‌کند. بدین گونه یک نر و یک ماده برای ساختن نسلی نو کفایت می‌کند.

    به همراه هزاران موریانه‌ی دیگر در حال پرواز بودم که ناگهان به زمین افتادم. یکی از بال‌هایم یکباره جدا شد و من سقوط کردم. بال دیگرم نیز از تنم جدا شد. فکر می‌کنید کجا سقوط کردم؟ من درون محراب سلیمان‌(ع) افتادم که در آن عبادت می‌کند. شناسایی آن جا را آغاز کردم. بسیار گرسنه بودم و کمی هم گیج .عظمت محراب که بیشتر از حدّ تعقل من بود، سبب شد بیشتر گیج شوم. زمین آن از شیشه‌های ضخیم و بر روی آب ساخته شده بود. دیواره‌ها نیز از کریستال بودند و سقف نداشت. صندلی سلیمان‌(ع) از طلا بود.

    سلیمان (ع) بر صندلی نشسته بود، در حالی که چانه‌ی خود را بر عصایی گذاشته بود و عصا را در دست گرفته بود. هیچ کس جرأت ورود به محراب را نداشت. گروهی از جن‌ها دور محراب نشسته و منتظر بودند تا سلیمان عبادت خود را به پایان رساند و آنان در خدمت او باشند. تنها موجودی بودم که جرأت یافتم وارد محراب سلیمان شوم… اگر مرا ببیند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟

    با خود گفتم به او سلام کنم. به همین دلیل گفتم: سلام بر تو‌ای پیامبر خدا،‌ای سلیمان! سرور من! من به اشتباه به این جا آمدم. معذرت می‌خواهم. اگر راه را به من نشان دهی، از این جا می‌روم.

    سلیمان (ع) پاسخی نداد.صدایم را بلندتر کردم‌…ولی سلیمان پاسخ نداد. به او نزدیک‌تر شدم. به چهره‌ی نورانی و عظیم او نگریستم. چشمانش باز بود و پلک نمی‌زد و گوشه‌ای‌از زمین را می‌نگریست. با خود گفتم: شاید هنوز در حال نماز است. منتظر شدم، ولی باز حرکتی نکرد. به او نزدیک‌تر شدم و گفتم:سرورم! من گرسنه هستم. چوبی در اتاق به جز عصایت نیست؛ چه کنم؟

    سلیمان‌(ع) باز پاسخی نداد. نزدیک‌تر شدم. سخن خود را تکرار کردم، ولی سلیمان (ع) هم چنان ساکت ماند….

    شب به پایان رسید. صبح آمد و سلیمان‌(ع) هم چنان بی حرکت نشسته بود. گویی به من الهام شد که او مرده است. لب‌هایش سفید شده بود و صورتش رو به زردی می‌رفت و این سکوت و سکون مهیب… همه و همه بر مرگ او دلالت داشتند. من بر روان پاکش نماز گزاردم. سپس به عصای او نزدیک شدم و به خوردن آن پرداختم؛ چون روزی من بود.

    سلام خدا بر تو ای پیامبر بزرگ! بر تو ای پیامبر کریم و بخشنده!

    در چندین روز، قسمتی از عصای سلیمان‌(ع) را خوردم. ناگهان روزی تعادل او به هم خورد و بر‌زمین افتاد.البته من قصد این کار را نداشتم.

    جن‌ها، افتادن سلیمان را دیدند . خبر در شهر پیچید. سربازان وارد محراب شدند و او را مرده یافتند. جن‌ها از زیر سلطه‌ی سلیمان (ع) رها شده بودند. مردم فهمیدند که سلیمان‌(ع) مدت‌های طولانی بود که مرده است، ولی جن‌ها بدون این که از مرگ او آگاه باشند، در خدمت او کار می‌کردند. مرگ او غیب بود و جن‌ها از آن آگاه نبودند.

    فَلَمَّا قَضَینَا عَلَیهِ الْموْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلی مَوتِهِ إلاّ دابّةُ‌الأَرضِ تَأکُلُ‌مِنْسَاَتَهُ فَلَمَّا خَرّ تَبَینتِِ الْجِنُّ أن لّوْ کانوا یعْلَمونَ الْغَیبَ مَا لبِثوا فِی الْعَذابِ الْمُهینِ .?
    و چون ما مرگ را بر سلیمان مأمور ساختیم، به مرگ او به جز حیوان چوب خواری (موریانه) که عصای او را خورد و (جسد سلیمان که تا مدت‌های طولانی به آن تکیه داشت) بر زمین افتاد، کس دیگری رهنمون نگشت. پس جن‌ها اگر از غیب آگاه بودند، تا دیر زمان در ذلت و خواری باقی نمی‌ماندند (و از اعمال شاقه‌ای که به اجبار انجام می‌دادند، همان‌دم که سلیمان مرد، دست می‌کشیدند).

    آری، منِ موریانه، این حقیقت را اثبات کردم که جن علم غیب ندارد. آری، خرافه را با ساقط کردن عصا، ساقط کردم.

    پی نوشته ها :
    ?? سباء، ???

    سایت رهبران شیعه : داستانهای قرآنی
    Share
    ?
    نظر خود را بنویسید(comments)