دیار عاشقان

تکمیل روحیه

دیار عاشقان

تکمیل روحیه

مسئله برادری

روز برادری یا برادر شدگی در اسلام

در شرح حال پیغمبر بر گزیده خدا حضرت محمد ابن عبدالله صل الله علیه وآله وسلم 

چنین می خوانیم :

وقتی که پیغمبر خدا از شهر مکه که زاد وبومش بود ، بفرمان خدا از دست ظلم دشمنان به شهر مدینه هجرت کرد ، در بیرون این شهر چند روز اقامت نمود تا قریب سیصد تن از پیروان ویاران او نیز هجرت کرده خود را بدو رسانیدند .

آنگاه مردم بسیاری و از اشرافی چند از اهالی مدینه پیش آن حضرت جمع شده ، با تعظیم واحترام از حضرتش تقاضا کردند که وارد مدینه شود ودین اسلام را با کمال آزادی تبلیغ فرماید .

رسول خدا رو بدین گروه کرد وگفت :

ای مردم نیک سیرت مدینه !

شما می بینید که من در اینجا تنها نیستم ،  این سیصد تن مهاجرینی که با من آمده اند ، همه برادران وخواهران وفرزندان من هستند ومن باید زندگانی ایشان را نخست براه بیندازم .

حالا از شما می پرسم  هرکه آرزوی میل ومحبت وداد طلب است که یک یا چند تن از مهاجرین را مانند برادر وخواهر خود در خانواده خود بپذیرد ، آنرا اعلام واجراکند .

بمحض شنیدن این سخن اززبان رسول خدا بسیاری از اشراف واهالی دیگر مدینه سیصد مهاجر را در میان خود چون برادر وخواهر برگزیده  ، عضوخانواده خود قرار دادند وبدینوسیله در چند دقیقه این مسئله سخت اجتماعی وزندگی مادی ، به بهترین وجهی حل شد وانجام یافت .

از این تاریخ این روز را روز برادری یابرادر شدگی نامیدند ، وتاکنون هرسال در این روز بسیاری از پیروان دین اسلام با دشمنان خود آشتی می کنند وبادوستان ، پیمان برادری ویاری می بندند . 





content top

روش های باطــل ساختن ســحر و جــادو

روش های باطــل ساختن ســحر و جــادو

 

باطل ساختن سحر و جادو

 

با سلام و وقت بخیر خدمت دوستان عزیز

ببین دوست عزیز اگه این چند موردی که ذکر میکنم,شما هم یک یا چند خصوصیات زیر را دارا هستید بدونید که شما هم سحر و یا جادو شدید.و حتما این نسخه ای که در این پست قرار میدم را انجام بدید

کسانی که سحر و جادو میشن یک یا چند خصوصیات زیر در آنها ظاهر میشه:

۱-شبها خواب بد میبینند(یا کابوس میبینند)

۲-شبها موقع خواب,در یا دیوار منزل,مخصوصا سقف منزل صدا میده.(بیخود و بیدلیل)

۳-شبها هنگام خواب همش احساس میکنید که کسی  به شما خیره شده و شما همش به این طرف و آن طرف نگاه میکنید

۴-همیشه دست به هر کاری میزنید یا نمیتوانید به پایان برسانید و یا اگه تمام میکنید موفقیت آمیز نیست.و بیخود و بی جهت نیمه کاره کار رو رها میکنید.و رمق ندارید ادامه دهید

۵-بی جهت با اطرافیان درگیر میشوید و وقتی اشوب بپا کردید خودتان از کردار خود خیلی پشیمان میشوید(حتی گریه هم میکنید)

۶-فکر های خیلی پلید و شهوت آمیز همیشه به ذهنتان خطور میکند(گاهی علاقه مند میشوید تا با همجنس خود همبستر شوید.و یا گاهی احساس میکنید زنا کنیدو….) که متاسفانه این بدترین سحر و جادوییست که میتواند گریبانگیر طرف شود.چون به مرور قدرت و اراده و توان و آبروی  انسان سحر زده را میگیرد و به پستی و نابودی می کشاند

۷-احساس میکند  هیچ حسی نسبت به همسر خود ندارد و نسبت به خوانواده اش به مرور بی علاقه و بیتعصب میشود.

۸- گاه گاه بدن سحر شده داغ میکند و از گرمای درون  عرق میکند(که این خصوصیات بیشتر شبها به وجود می آید)

۹-گاهی در بدن خود احساس خارش میکند ولی نمیداند این خارش کدام قسمت بدن اوست و به خاطر همین تمام بدنش را میخواراند

۱۰-خواب زیاد,اگر در روز بین ۱۱ تا ۱۳ ساعت خواب هستید بدانید که سحر یا جادو شده اید.(البته این مورد ۱۰۰% به خاطر سحر نمیتونه باشه,این اشاره ای که کردم برای شخص سحر شده هم صادقه)

۱۱-گرفتگی عضلانی,گاهی در روز احساس گرفتگی در قسمت ناحیه بدن میکنید.مثلا درد کمر یا پا و یا تار دیدن چشم)

اگر شما یک یا چند حالت بالا را دارار هستید .به احتمال قوی سحر شدید که این گونه سحر توسط جن یا پری صورت میگیرد.

این کار دو حالت داره.یا خودتان مصبب سحر برای خودتان شدید.و یا شخص دیگری از روی حسادت یا کینه برایتان سحر کرده اند.

در هر دو صورت با انجام کارهایی که در این پست برایتان  بازگو میکنم .میتوانید به لطف خدا همه سحر و جادو را  باطل کنید

۱- خواندن نماز سر وقت

خواندن نماز سر وقت به صورت منظم باعث باطل شدن سحر و جادو میشه.

اگر به وسیله  خواندن نماز بخواهید سحر خودتان را باطل کنید باید هم سر وقت باشد.هم حداقل تا چهل روز سر وقت نمازتان را بخوانید.که بعد چهل روز هر سحری که در شما باشد باطل میشود.البته اگر بعد چهل نمازتان را ادامه دهید دیگر هیچ سحر و جادویی در شما کارساز نیست.

۲-این طریقه ای که به شما عرض میکنم باعث میشه در سال بیش از ۱۰ سوره از قرآن را حفظ کنید بدون اینکه وقتتونو بگیرد

بعد هر نماز واجب از قسمت آخر قرآن از سوره آخر شروع کنید.یعنی بعد هر نماز یک بار سوره را بخوانید.فقط یک بار. مثلا آخرین سوره قرآن,(ناس) است.شما به مدت ۳۰ روز بعد هر نماز واجب یک بار سوره ناس را بخوانید.در واقع میشود روزی ۵ بار سوره ناس را میخوانید و بعد ۳۰ روز ۱۵۰ بار شما این سوره را تلاوت کردید.وبعد ۳۰ روز سوره بعدی را شروع کنید.

اولا کاملا این سوره را حفظ میشوید و ثانیا, تلاوت قرآن بعد هر نماز واجب باعث از بین رفتن سحر.افزایش روزی,عزیز شدن در انظار,مشکل گشا در زندگی,دور شدن  شیاطین و اجنه ها از شخص,و. . .  میشود(یکی از دوستان که  شبی در مسجد او را ملاقات کردم.برام تعریف کرد که آقای اذر شما سه سال پیش این طریقه تلاوت قرآن بعد نماز را به من یاد دادید .الان بعد سه سال ۴۵ سوره از قرآن را حفظ کردم بدون اینکه وقتم گرفته بشه,در صورتی که من تا آن زمان وقت نمیکردم یک صفحه قرآن بخوانم.)

۳-سه تا مهر کربلا که تربت امام حسین باشد را  تهیه کنید.روی هر کدومشون ۷ بار ایه الکرسی بخونید .و با هر بار خوندن روی مهر فوت کنید.هر بار که آیه الکرسی میخونید وقتی به قسمت(یشفع عنده) که رسیدید.بین (دوتا عین) که به رنگ قرمز دراوردم,در آن قسمت نیت باطل سحر کنید. یعنی بگویید(باطل کردم هر گونه سحر و جادو از هر عنصری ,در هر مکان و هر زمان در حق “نام خود زاییده نام مادر خود” را و به خودشان برگردان)و بعد ایه را ادامه دهید.

پس در واقع روی هر مهر ۷ بار آیه الکرسی را تلاوت میکنید.با هر بار خواندن آیه الکرسی وقتی که به قسمت یشفع عنده که رسیدید بین دو تا عین نیت باطل سحر میکنید و بعد ایه را ادامه میدهید.بعد هر بار تلاوت هم روی مهر فوت میکنید.

سپس هر کدام از این مهر ها را در مسجدی هدیه کنید.مسجدی که در آنجا همیشه  نماز جماعت خوانده میشود.(در واقع سه تا مهر را در سه مسجد هدیه کنید و در قسمت جامهری مسجد قرار دهید)

اگر یکی از مهر ها را در مسجدی که اسم مسجد سجادیه باشد قرار دهید بهتر است.اگر هم گیر نیاوردید هیچ موردی ندارد.

هر بار که نماز گزار پیشانی خود را روی مهر شما قرار دهند دعای باطل سحر شما روز به روز قوی تر میشود.

این نسخه ای که به شما عزیزان گفتم یکی از بهترین نسخه های باطل سحره که خودم  و صدها نفر از دوستان تجربه کرده اند.حتما این کار را اجام دهید.

و اما زمان انجام این عمل:بهترین زمان اولین یکشنبه یا پنج شنبه ماه قمری است.بعد نماز صبح.قبلش غسل کنید و بعد از نماز صبح در حالی که روی سجاده نشسته اید سه مهری که تهیه کرده اید را بردارید و شروع به تلاوت ایت الکرسی کنید.و همان روز مهر ها را در مساجد ها قرار دهید.

توجه کنید که فقط شخص سحر زده باید این عمل را انجام دهد.اگر هم شخص به سن تکلیف نیست.میتوان شخص دیگری برای او این کار را انجام دهد.

و از خانمها اگر در اولین یک شنبه و پنج شنبه بنا به هر دلیلی نمیتوانند این کار را انجام دهند در دومین یکشنبه این کار را انجام دهند.

۴-بعد نماز مغرب پنج شنبه یک کاسه آب تمیز(آب چشمه یا آب باران یا اب زمزم) را کنار سجاده قرار دهید.

بعد نماز مغرب اب را جلوی خود قرار دهید و سوره جن را بخوانید.با خواندن هر آیه در آب فوت کنید.حتی وقتی بسم الله  را شروع کردید در اب فوت کنید.سپس در نهایت این اب را هنگام خواب بالای سر خود قرار دهید و بخوابید. بعد نماز صبح به حمام بروید این اب را به تمام اعضای تن خود بمالید و یک قلوپ از اب را هم بخورید.مابقی آب را روی سر خود بریزید.(در هنگام ریختن آب به اعضای تن نیت باطل سحر که در بالا ذکر کردم را هم انجام دهید) این عمل را تا ۴ تا شب جمعه انجام دهید.

امید وارم با انجام این کار همه مشکلات شما دوستان عزیز برطرف شود و در زندگیتان هیچ سحر و جادویی بر شما کار ساز نباشد.و خواهشا خواهشا انقدر برای این کارها به دکونهای دعانویسها نروید.همین عمل بزرگترین باطل سحری بود که قدرت آن را هیچ دعانویسی نمیتواند برای شما به وجود بیاورد.

سر آخر جمله ای از یکی از دوستان علاقه مند به سایت علوم غریبه که برای من اس ام اس کرده بود را در اینجا به شما تقدیم میکنم

هر وقت خداوند مشکلم را برطرف میکند به قدرتش ایمان می آورم

هر وقت مشکلاتم را برطرف نمیکند, او به قدرتم ایمان دارد.

شما را به خدای بزرگ میسپارم.

 

۳۲نظر به “ روش های باطــل ساختن ســحر و جــادو ” 

  1. سلام استاد
    ممنون بابت تمامی مطالب مفیدتون
    اگه میشه لطف کنید سرکتاب وسرکتاب گرفتن را کامل توضیح بدید در یکی از پست هاتون

  2. سلام استاد
    یه سوالی داشتم اگراون ظرف آبی که سوره جن رابهش خوندیم(یاهرآبی که بهش دعا یاآیه ای خوندیم) مقداری ازآب ظرف درحمام بریزه و وارد فاضلاب بشه اشکالی داره لطفایه توضیحی بفرمایید.باتشکر
    التماس دعا

  3. سلام استاد واقعا از لطفتون ممنونم.ببخشید یه سوال داشتم خواهش می کنم جواب بدین.در قسمت تهیه آب نیسان تو اون فایلی که برا دانلود گذاشته بودید یه دعای باطل سحر وجود داره آیا اجازه می دهید من تنها اون دعا رو برا باطل کردن سحر و جادوی خونمون بخونم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    متاسفانه ظرفی که من بالای پشت بام گذاشته بودم تا آب جمع کنم باد برده.

  4. ممنون از این همه لطف

  5. سلام آقای آذر منش. بسیار از شما ممنونم که خالصانه تجربیاتتون رو در اختیار دیگران قرار میدین. انشالله همیشه سالم باشین.

  6. سلام وخسته نباشید عرض میکنم.
    در ابتدا عذر منو به خاطر مطرح کردن سوالم در این قسمتو بپذیرید.
    بنده یک شرف الشمس خریداری کردم که قرار بود طریقه تست کردن و اطمینان از اصل بودشو با محصول بفرستید ولی من چیزی دریافت نکردم اگر مقدوره به ایمیلم بفرستید در ضمن من میتونم رو همین سنگ در ۱۹ فروردی سال ۹۳ خودم مجددا ای نقشو حک کنم؟یعنی پشتش؟اثرشو از دست نمیده؟
    شناسه سفارش:
    ۱۴/۱۵۲۱-۹۲۰۲-۱۸۰۰۱۶-۹۳۵۱۷۳

  7. http://www.inapply.com/?p=1984
    از لینک بالا برای اصل بودن سنگ استفاده کنید

  8. سلام دوست عزیز
    لینک زیر رو مطالعه کن
    http://www.inapply.com/?p=2012

  9. مشکلی نیست.ولی بهتر اینه که هنگامی که تنتونو با اون آب شستشو میدهید.خودتان داخل تشتی قرار بگیرید و اب داخل تشت را بیرون از منزل بریزید

  10. سلام اشکالی نداره آدم واسه خودش دعا بنویسه؟

  11. با تشکر از مطالب بسیار ارزنده شما.
    ایا استفاده از مطالب سایتتان برای استفاده دیگران در مقالات مرتبط بلامانع است؟

  12. بنده خدا گفته:

    سلام فرمایشات اقای اذر کاملا درسته من خودم و خانوادمون ۱۳سال سحر بودیم سحر دفنیات بله مهمترینش بی خوابی اصلا اونجوری که میخوای کارات پیش بره نیست و خصوصا من و داداشم مجردیم اصلا به جنس مخالف احساس نداشتیم و داداش دیگم اصلا به همسرش میل نداشت خداروشکر نان حلال دعا صدقه نماز اول وقت و .. بعداز ۱۳سال انشالله سحر برطرف شده باشه بعضی چیزا حکمت ولی من و خانوادمون نمیدونیم تو این مدت که سحر بودیم طرف رو حلال کنیم یا نه اخه انچنان بدبختی ها و زجرهایی کشیدیم که …..بله علایم کاملا درسته و هیچ شک و شبهی نیست خداوند اجرتان دهد که راهنمایی مردم میکنید

  13. استاد محترم یادم رفت بپرسم که شما در کدام شهر تشریف دارید؟. . . . . .
    خداحافظ شما باشد

  14. سلام دوست عزیز.شما همین پست رو خوب مطالعه کنید و حتما انجام بدید مطمئنا جواب میگیرید.علاوه بر این پست.روز جمعه یه کار دیگر هم انجام دهید.
    آب تمیز و گلاب تهیه کنید به اندازه یک لیوان آب و گلاب را با هم حل کنید و ۷۱ بار سوره حمد را بخوانید و در آب و گلاب فوت کنید.یعنی با هر بار خواندن سوره حمد در آب و گلاب فوت میکنید.سپس این اب و گلاب را یک قلوپ شما و یک قلوپ همسرتان و یک قلوپ هم دخترتان بخورید.و بعد آن به ۴ کنج منزلتان بپاشید.و ما بقی را برای جمعه هفته بعد انجام دهید.به لطف خدا مثل یک معجزه مشکلتان حل میشود.

  15. یه استاد نمیتونه برای خودش بنویسه.من در طول تجربیات خودم هر چیزی برای خودم نوشتم جواب نگرفتم.ولی همون طلسمو برای دیگران نوشته بودم عجیب جواب گرفتند.ولی میتونید با خواندن اذکار و ایه های قران خیلی خیلی خوب جواب بگیرید که کل این دعاها و ایه ها را در کتابی قرار دادم و تا چند روز آینده در همین سایت قرار میدم.

  16. سلام.با ذکر منبع.هیچ اشکالی ندارد.موفق باشید

نظر دهید

شما باید وارد شوید تا نظر دهید

content top

افزایش تمرکز



هشتم شهریور 1388

ریتالین برای بهبود تمرکز


استفاده از ریتالین برای بهبود تمرکز 

شمار استفاده‌کنندگان از دارو‌ی «ریتالین» که می‌تواند باعث افزایش تمرکز، قدرت و دقت مغز شود رو به افزایش است. ماجرا از کالج‌های آمریکایی و استرالیایی شروع شد.از آنجا که قرص ریتالین خواصی شبیه آمفتامین دارد، دانشجویان به دلیل تأثیر آن در درمان خواب آلودگی در طول روز، برای درس خواندن و یا مهمانی‌های شبانه‌شان  این قرص‌ها را مصرف می‌کردند. در سال‌های اخیر مصرف این دارو در کشور ما نیز رو به افزایش گذاشته است که عدم آگاهی از آثار و ویژگی‌های این قرص می‌تواند نگران‌کننده باشد.


متیل فنیدیت (Methyl Phenidate) با نام تجاری «ریتالین Ritalin» توسط یکی از کمپانی‌های داروسازی در سال 1954 به بازار دارویی دنیا عرضه شد. در ابتدا قرار بود از این دارو برای درمان افسردگی، خواب آلودگی در طول روز و نشانگان خستگی مزمن استفاده شود اما بتدریج با شناخت سایر اثرات این دارو مشخص شد می‌توان از آن در درمان کودکانی که دچار اختلال بیش فعالی و کم توجهی (ADHD) هستند نیز استفاده کرد. در مواقعی نیز این دارو برای درمان بیماران مبتلا به “ حمله خواب” تجویز می شود. اصولا داروهایی همانند آمفتامین، دکستروآمفتامین وریتالین داروهایی محرک هستند که ترشح دوپامین در مغز را زیاد کرده و تاثیر آن را در مغز بالا میبرند. وقتی دوپامین زیاد میشود فرد احساس ازدیاد انرژی و کاهش خواب آلودگی و خستگی میکند. در عین حال توجه و تمرکزفرد بالا می رود.

برخی از عوارض جانبی بالقوه مصرف مقادیر غیرمجاز این دارو عبارتند از :

• لرزش دست و لرزیدن بدن.
• فشار خون بسیار بالا و افزایش ضربان قلب.
• تنفس سریع.
• هذیان، اغتشاش شعور، پارانویا (هذیان سوءظن) یا توهم.

برخی از افراد خصوصا دانشجویان برای بیدار ماندن در شبهای امتحان به جای مصرف قهوه و چای از این دارو استفاده می کنند.  این افراد از این قرص‌ها استفاده می‌کنند تا بتوانند ساعات بیشتری را بیدار بمانند و میزان تمرکز خود را افزایش داده و در مدت طولانی آن را حفظ کنند...
اگرچه در پیش گرفتن یک موضع منفی و متعصبانه در برابر داروهایی که بتوانند قدرت تمرکز را افزایش داده و فعالیت‌های مغزی را تقویت کنند کار منطقی به‌نظر نمی‌رسد اما نباید این نکته را از نظر دور داشت که عارضه چنین دارو‌هایی و آسیب‌های مغزی که ممکن است ایجاد شود کاملا شناخته نشده‌اند. اما سؤال مهم‌تر اینجاست که آیا برای افزایش بهره‌وری ذهن واقعا نیازی به استفاده از این دارو هست؟
سوال دیگر آن است که آیا استفاده از این دارو نوعی دوپینگ علمی محسوب می‌شود؟ در ورزش علاوه بر اینکه تنبیهاتی برای ورزشکاران دوپینگی در نظر گرفته می‌شود، نتایج آنها نیز در مسابقات مردود اعلام می‌شود. گرچه  بهبود نتایج امتحانات در افراد استفاده ‌کننده از ریتالین وجود ندارد، اما اگر در صورت انجام مطالعات کافی این موضوع اثبات گردد، چگونه می‌توان با آن مقابله کرد؟ شاید به نظر برسد مطرح کردن این سوال در حال حاضر ارزش و اهمیت چندانی ندارد گرچه پاسخ به آن از پیچیدگی‌های بسیاری برخوردار است و باید جنبه‌های بسیاری را مدنظر قرار داد.


نظری که استفاده از ریتالین را تایید می کند:

 متیل فنیدات و چند داروی دیگر به اصطلاح شیمیایی (افزاینده قوای شناختی) به شکل قابل ملاحظه‌ای کارکرد شناختی را بهبود می‌بخشند و بی‌خطری این داروها در شرایط بالینی اثبات شده است. متیل فنیدات به اندازه کافی بی‌خطر قلمداد شده است که به شکلی وسیع طی یک دوره طولانی برای کودکان و جوانان مبتلا به اختلال بیش‌فعالی – کم‌توجهی(ADHD) تجویز شود. این اختلال معمولا تهدید کننده حیات به شمار نمی‌رود و اثرات درمانی سودمند آن به طور عمده به همان خواصی بستگی دارند که این دارو را به مداخله‌ای تقویت کننده بدل ساخته‌اند؛ لذا همین مزایا نیز از دیدگاه بی‌خطری، توجیه کننده استفاده از آن در بزرگسالان سالمی خواهد بود که (احتمالا) به اندازه افراد دچار ADHD این آثار را ارزشمند می‌دانند.  و از آنجا که هیچ دارویی بدون عوارض جانبی نیست، این مساله همواره بدان معناست که مصرف کننده با در نظر گرفتن خطرات عوارض جانبی و با توجه به فواید احتمالی، مصرف دارو را به صلاح خود دانسته است.
مزایای مهم این دارو شامل افزایش کارکرد اجرایی، افزایش مهارت‌های مطالعه و بهبود تمرکز حواس و دستکاری اطلاعات است.

تفکر درست در مورد مقوله افزایش قابلیت انسان تحت‌الشعاع مقوله دوپینگ در ورزش قرار گرفته است. با این حال موضوع ورزش، موضوع مرگ و زندگی نیست؛ اشکال استفاده از تقویت‌ کننده‌های عملکرد در ورزش (اگر اشکالی وجود داشته باشد) این است که این مواد تقریبا به شکل سراسری توسط قوانین حاکم بر رقابت‌ها ممنوع شده‌اند و لذا استفاده از آنها تقلب محسوب می‌شود. ولی اگر ممنوعیتی در کار نباشد، تقلبی هم صورت نگرفته است.

مخالفت با تقویت انسان منطقی نیست؛ انسان‌ها موجوداتی هستند که ماحصل یک فرآیند تقویت موسوم به تکامل (که همانند فوایدش مختلط است) هستند و علاوه بر این سرسختانه در هر مسیر قابل تصوری به پیشرفت خود اقدام می‌نمایند.

نور مصنوعی (نور آتش، نور چراغ و نور الکتریکی) تنها یک مثال قابل قبول از فناوری تقویت کننده ارزشمند است‌ که همانند موارد دیگری از قبیل زبان مکتوب، آموزش، فعالیت فیزیکی و رژیم غذایی،‌ مشکلاتی در زمینه عدالت و نیز عوارض جانبی مصرف و مصرف بیش از حد در پی داشته است و البته تغییرات عصبی مفیدی برای خواندن، آموزش، فعالیت فیزیکی و رژیم غذایی گزارش شده است. پس چرا باید داروها از نظر اخلاقی متفاوت از این موضوع باشند. قبل از ظهور نور مصنوعی مردم با تاریک شدن هوا به خواب می‌رفتند و در روشنایی روز فعالیت می‌کردند. با اختراع نور مصنوعی کار و زندگی اجتماعی می‌تواند در خلال شب نیز تداوم یابد و برای کسانی که می‌خواهند و یا قادرند از آن برای منافع خود استفاده کنند، فشارهای رقابتی و انگیزه ایجاد کند. به هر حال راه ‌حل این موضوع، غیرقانونی شمردن نور مصنوعی نبود بلکه چاره در تنظیم ساعات کاری و بهبود دسترسی به روشنایی بود. همین مساله در مورد داروهای شیمیایی افزاینده‌ قوای شناختی صدق می‌کند یا در آینده صدق خواهد کرد.

 

نظری که استفاده از ریتالین را برای این مقصود نفی می‌کند:


به چه علتی باید به کسی اعتراض نمود که چرا می‌خواهد باهوش‌تر، دارای تمرکز بالاتر و مولدتر باشد؟ مطمئنا افزایش قوای شناختی فواید بسیاری برای جامعه و افراد خواهد داشت ونسبت به توزیع کنندگان قانونی متیل فنیدات (ریتالین) نباید  اعتراضی داشته باشیم. متاسفانه، موضوع در مورد افراد سالمی که این دارو را مصرف می‌کنند، به این راحتی نیست. پزشکان به طور متداول براساس محاسبه خطرها و فواید نسبی، در مورد انجام یا عدم انجام یک مداخله تصمیم می‌گیرند. در مورد این موضوع خطرها بر فواید می‌چربد.

ممکن است برخی پزشکان به طور واکنشی تصور کنند پاسخ به سوال مورد بحث واضحا «منفی» است. با همه این اوصاف، پزشکان باید درگیر امر درمان بیماری‌ها باشند نه افزایش دادن قابلیت‌های طبیعی افراد . اگر بخواهیم دقیق‌تر ارزیابی کنیم، ثابت می‌شود که چنین امری غیرقابل اعتماد خواهد بود خصوصا هنگامی که شرایط انجام آن فاقد حد ومرزهای خاص و واضح باشد. به عنوان مثال، اگر بتوان افراد کوتاه قامت را با هورمون رشد «درمان» کرد، آیا تفاوتی دارد که کوتاهی قامت آنها ناشی از کمبود هورمون رشد باشد یا ناشی از سایر علل؟ علاوه بر این، استفاده فراگیر از جراحی زیبایی جهت ارتقای ویژگی‌های فیزیکی طبیعی نشان می‌دهد بسیاری از پزشکان باتوجه به چارچوب فرهنگی و انگیزه‌های صحیح، با مداخلات غیردرمانی کنار آمده‌اند.

واضح‌ترین دلیل برای اعتراض نسبت به مصرف متیل فنیدات جهت تقویت افراد سالم این است که فواید شناختی آن حداقل هستند حال آن که خطرهای طبی آن چنین نیستند. در ایالات متحده اداره دارو و غذا برای متیل فیندات به دلیل احتمال بالای آن جهت سوءمصرف و وابستگی و خطرهایی نظیر مرگ ناگهانی و عوارض جانبی قلبی ـ عروقی خطرناک، هشدار دهنده‌ترین اخطار ممکن راداده است. به علاوه، بروز آریتمی‌های قلبی خطرناک احتمالا در افراد مسن دچار مراحل اولیه بیماری‌های قلبی ـ عروقی (گروهی که احتمالا این داروها را برای افزایش عملکرد استفاده می‌کنند) بیشتر است. غیرپزشکانی که مصرف متعهدانه متیل فیندات توسط افراد سالم را ترویج می‌کنند، به این خطر توجه کافی نمی‌کنند.

علاوه بر عوارض جانبی طبی، از نظر مسایل شناختی نیز باید این دارو را سبک و سنگین کرد. به عنوان مثال، تمرکز بیشتر ناشی از مصرف طولانی‌مدت متیل فنیدات، احتمالا باعث فقدان خلاقیت که به طور معمول نیازمند آزاد شدن مرزهای ذهنی است، خواهد شد. این موارد به ندرت مورد توجه قرار گرفته یا بررسی شده‌اند.

هنگام در نظر گرفتن فواید، ممکن است چنین فرضیه‌ای مطرح کنیم که باهوش بودن برای دنیا مفید است. بسیاری از افراد باهوش تمایل دارند چنین باور کنند که ماحصل ذکاوت، فواید واضحی برای جامعه فراهم می‌آورد. شاید اگر باهوش‌ترین بازهم باهوش‌تر شود، پیشرفت‌ها تدریجا در جامعه رسوخ کند. اما این واقعیت که  باهوش‌تر بودن به معنای عاقل‌تر بودن نیست ، حداقل باید ما را لحظه‌ای به درنگ وادارد.. به علاوه، این فایده مورد تردید، در تقابل با دو خطر دیگر قرار دارد. این خطرات شامل افزایش نابرابری‌های اجتماعی هم هست.

تقویت ناشی از داروها به شکل نامتناسبی در دسترس کسانی خواهد بود که استطاعت مالی دارند. اگر تقویت‌ها در پیش افتادن فرد در یک دنیای رقابتی مفید باشند، آنگاه داراها نسبت به ندارها مزیت دیگری برای خود به دست خواهند آورد. آشکار است که همین حالا هم حتی اگر نخواهیم نابرابری‌های اساسی‌تر موجود در مراقبت‌های سلامت، تغذیه، سرپناه و ایمنی را ذکر کنیم، نابرابری‌های زیادِ موجود در زمینه آموزش، وضعیت مادی و طبقه‌ اجتماعی مزایای نامتناسبی را به افراد خوش‌شانس از نظر اقتصادی - اجتماعی اعطا می‌کند. با این حال، آگاهی از وجود نابرابری‌های مزاحم، توجیه کننده این نیست که با فراغ خاطر این معضل را تشدید کنیم.

برای تصدیق استفاده قانونی غیردرمانی از متیل فنیدات و دیگر مواد تقویت کننده شناخت، هنوز خیلی زود است. لازم است کارآمدی و خطر داروهای تقویت کننده شناخت در افراد سالم به میزان کافی مورد تحقیق قرار گیرد.

 

 

نوشته شده توسط پزشک خانواده(دکتر کریمی) در 13:14 |  لینک ثابت   • 4 نظر

افزایش هوش و ذهن


میوه های افزایش دهنده هوش و حافظه

 

 

میوه های افزایش هوش

 

 

پرتقال:


اکسیر جوانی را در پرتقال جستجو کنید. پرتقال به سبب داشتن مواد معدنی مانند کلسیم و فسفر، برای کودکان اشتهاآور بوده و باعث رشد و نمو آنان می شود و در فعالیت سوخت و ساز سلول های بدنشان موثر است. پرتقال سرشار از ویتامین C است. املاح آن از رقیق شدن خون جلوگیری می‌کند. برای آرامش اعصاب و تقویت ذهن موثر است. هم‌چنین ضد افسردگی و رنج روحی می‌باشد. مصرف پرتقال از خستگی فکری و جسمی جلوگیری می‌کند و باعث تقویت حافظه می‌گردد.

 


زردآلو:


زردآلو بهترین خوراک اعصاب است. توصیه می‌شود کسانی که اهل مطالعه و تفکر هستند از این میوه استفاده کنند. این میوه بیشتر از سایر میوه‌ها حاوی ویتامین A است و همین امر باعث تقویت بینایی چشم ها می‌شود. طول عمر سلول‌ها را زیاد کرده و توانایی فعالیت را افزایش می‌دهد؛ در نتیجه موجب افزایش طول عمر می‌گرد.


زردآلو برای ورزشکاران، اشخاص کم‌خون، افراد خسته و کسانی که از شدت کار فرسوده شده‌اند، زنان باردار و کسانی که دوره‌ی نقاهت را می‌گذرانند توصیه و تجویز می‌شود.

هم‌چنین این میوه به علت دارا بودن گروه ویتامین‌های B، برای درمان بیماری‌های عصبی و روحی و روانی، خمودگی، بی‌خوابی و خستگی شدید، گیجی و فراموشی مفید است.

زردآلو آرام بخش اعصاب و نشاط انگیز است. زرد‌آلو اعصاب را تقویت می‌کند و برای کسانی که کار فکری انجام می‌‌دهند توصیه می‌گردد.

 

 

خرما:

 
خرما یکی از میوه‌هایی است که مقدار فسفر و کلسیم آن به مقدار فسفر و کلسیمی است که به طور طبیعی در بدن ما وجود دارد. فسفر خرما سلول‌های عصبی را سرزنده نگه می‌‌دارد، و این ماده‌ی حیاتی، درمان موثری برای تمام کمبودهای بدن و تقویت کننده‌ی اعمال فکری و مغز می‌باشد.

 

 

 

شاه‌توت:


شاه‌توت خستگی فکری را بر طرف می‌کند و برای بچه‌ها و دانش‌آموزان و دانشجویان در دوران امتحان مفید است. در ضمن کمبود املاح معدنی و ویتامین‌های A و C با مصرف آن جبران می‌گردد.

 

میوه های افزایش هوش

 

 

موز:


موز یک میوه‌ی مغذی است که طبیعت آن معتدل و ملین بوده، مقوی و چاق کننده است. موز، سرشار از پتاسیم است و نیز حاوی ویتامین‌های A، C، B و 80 درصد قند و املاح معدنی مفید برای بدن است؛ خون ساز بوده و بدن را قوی می‌کند.موز لاغری غیرطبیعی را از بین می‌برد.

موز دارای فلزاتی مانند آهن، فسفر ، منیزیم، پتاسیم، سدیم و روی می‌باشد. موز برای کسانی که کار فکری انجام می‌دهند (محصل‌ها، دانش‌جویان و محققان) و نیز برای کسانی که کار بدنی انجام می‌‌دهند (ورزشکاران) بسیار مفید است.



خوراکیهای تقویت کننده هوش

 ده خوراک برای ذهنی هوشمندتر

تنها حل جدول نیست که به مغز شما کمک می کند تا از عوارض سالخوردگی دور بمانید؛ خوردن غذای خوب و مناسب نیز در این راستا کمک شایانی است. بعضی خوراکی ها به خصوص برای حفاظت از سلو ل های ظریف عصبی و رگ های خونی مناسب اند. برخی دشمن سرسخت رادیکال های آزاد هستند؛ مولکول های اکسیژن خائنی که هنگام فعالیت مغز ساخته می شوند. اکثر غذاهایی که برای مغز مناسب اند برای قلب نیز مفیدند زیرا هر دو نیازمند جریان مداوم اکسیژن هستند و آن چه به بیماری های قلبی عروقی منجر شود بی ارتباط با افت توان مغزی نیست. فهرستی از این خوراکی ها در زیر آمده است.

 

زغال اخته

زغال اخته سرشار از آنتی اکسیدان ها است که رادیکال های آزاد را از هستی ساقط می کند. مطالعاتی که بر روی موش ها صورت گرفته نشان می دهد که یک رژیم غذایی سرشار از زغال اخته به بهبود وضعیت حافظه و قابلیت تحرک می انجامد و علاوه بر این روند افت توازن و هماهنگی اعضای بدن که بر اثر افزایش سن به وجود آید را معکوس می کند. مواد شیمیایی موجود در زغال اخته بر سیستم انقباض سرخرگ ها تاثیر می گذارد و از همین رو به بهبود وضعیت فشار خون می انجامد. فشار خون بالا می تواند موجب تخریب رگ های ظریف مغز شود.

کلم و کاهو

هوماسستین نوعی ماده شیمیایی است که برای متابولیسم پروتئین لازم است اما مقدار زیاد آن به ضعف ادراک و بیماری آلزایمر(و همین طور بیماری قلبی) منجر می شود که درصد قابل توجهی از موارد دیمنشیا(اختلال مغزی) را به وجود می آورد. کاترین تاکر مدیر برنامه تحقیقاتی ارزیابی تغذیه در مرکز پژوهشی تغذیه انسان در مورد ارتباط هوماسستین با افزایش سن می گوید: هوماسستین تاثیر مخربی بر دیواره های سرخرگ ها دارد و همانند سمی مهلک عمل می کند. اکسیداسیون نیز موجب تخریب دیواره سرخرگ ها می شود. ترکیب این دو بسیار مخرب است. تجزیه هوماسستین نیازمند فولات و ویتامین های ب ۶ و ب ۱۲ است که در سبزیجاتی نظیر کلم و کاهو وجود دارد.

ماهی آزاد، ماهی ساردین و شاه ماهی

ماهی های دارای چربی زیاد(پرچرب)، سرشار از امگا،۳ اسیدهای چرب محافظ سلول های عصبی است. بالا بودن میزان امگا ۳ در خون معمولاً همراه است با بالا بودن میزان سروتونین که نوعی ماده شیمیایی تقویت کننده مغز است. یک طرح تحقیقاتی نشان داد احتمال مبتلا شدن افرادی که در هفته حداقل یک وعده غذایی ماهی می خورند به بیماری آلزایمر کمتر است از کسانی که ماهی نمی خورند. از آن جا که ماهی به ارتباط میان سلول های مغز یاری می رساند؛ مطابق نتایج چند پژوهش تاثیر مثبتی بر توان یادگیری و عملکرد حافظه دارد.

اسفناج

تحقیقات درباره اسفناج می گوید اسفناج سرشار از آنتی اکسیدان هاست. یکی از متخصصین پیری و عواقب آن معتقد است اسفناج در کند کردن مشکلات سیستم عصبی مرکزی و تحلیل توان شناخت مفید است. سالاد حاوی اسفناج سه برابر، فولات بیشتری نسبت به کاهو دارد.

آب انگور

نوشیدن آب انگور موجب افزایش طول عمر می شود. تحقیقات جدید نشان می دهد که انگور یاقوتی به میزان قابل توجهی به بهبود وضعیت حافظه موقت منجر می شود. این امر تنها ناشی از بالا بودن میزان آنتی اکسیدان ها در انگور نیست. آب انگور باعث افزایش تولید دوپامین ناقل عصبی می شود. انگور یاقوتی در میان تمام میوه ها و سبزیجات حاوی بیشترین میزان آنتی اکسیدان است.

حبوبات و شالی(برنج با پوست)

یکی از بهترین کارهایی که می توانید برای افزایش جذب مواد مفید مغزی انجام دهید این است که به خوردن شالی روی آورید. این نوع برنج سرشار از ویتامین ها و منیزیوم است که برای سلامت قوه شناخت لازم است. تمام حبوبات حاوی ویتامین ب۶ است که در کاهش سطح هوماسستین موثر است. خوردن غذاهای فرآوری شده معمولاً باعث کاهش میزان دریافت ویتامین ب۶ می شود.

کاکائوی داغ

برای گرم شدن به کاکائوی داغ پناه ببرید که علاوه بر گرم کردن نوک انگشتان یخ زده شما به مغزتان نیز یاری می رساند. چانگ یانگ لی پروفسور شیمی غذایی دانشگاه کورنل دریافت که میزان آنتی اکسیدان دو قاشق کاکائو تقریباً دو تا سه برابر بیش از چای سبز و چهار تا پنج برابر بیش از چای سیاه است. آنتی اکسیدان موجود در کاکائوی داغ سلول های مغز را از عوارض استرس که عامل اکسیداسیون است و می تواند منجر به آلزایمر و سایر بیماری ها شود بازمی دارد.

بادام و گردو

این خوراکی ها غنی از آنتی اکسیدان هستند و به اثبات رسیده است که موجب کاهش سطح کلسترول خون می شوند. به موجب پژوهشی که توسط دانشگاه هاروارد به انجام رسید مشخص شد زنانی که در هفته بیش از ۱۵۰ گرم از این دو می خورند به میزان قابل توجهی کمتر از کسانی که ۳۰ گرم یا کمتر میل می کنند در معرض خطر بیماری های قلبی هستند.

روغن زیتون

روغن زیتون حاوی مقدار زیادی از نوعی آنتی اکسیدان قوی به نام پلی فنول ها است که مطابق تحقیقات منجر به کاهش فشار و سطح کلسترول خون می شود.

سیر

این گیاه تند و تیز از طریق خصوصیات آنتی اکسیدانی خود پیری را به تاخیر می اندازد. سیر حاوی مقدار قابل توجهی ترکیبات ضدباکتری و ضدویروس است که سرماخوردگی ناشی از استرس را رفع می کند. سیر خام و خرد شده بیشترین توان را دارد. سیر پخته تا حدودی خاصیت خود را از دست داده اما هم چنان برای قلب و عروق مفید است.




کم توانی ذهنی یا کم هوشی

اختصاصی سلامت پرس؛ در طول تاریخ بشری معلولان ذهنی همواره به عنوان مهجورترین اقشار جامعه پنداشته شده اند. برچسب هایی هم چون بیمار ناقص الخلقه و دیوانه القابی بوده است که در طول زمان در جوامع مختلف رواج داشته است. ولی در سال های اخیر عقب ماندگی ذهنی به عنوان یک بیماری مانند سایر بیماری ها قلمداد مبی شود.
کم توانی حالتی است که در آن کارکرد عمومی هوش فرد به میزان چشمگیری زیرحد متوسط است و با تخریب همزمان رفتار انطباقی همراه است و در حین دوره رشد و پیش از 18 سالگی بروز می کند.

مفهوم کم توانی ذهنی ، شامل نقایصی در توانایی شناختی و رفتارهای لازم برای عملکردهای شخصی و اجتماعی ( کارکرد انطباقی ) است. همه افرادی که در یک سطح هوشی قرار دارند، از لحاظ کارکرد انطباقی در یک سطح قرار ندارند.


حوزه های کارکردهای انطباقی عبارتند از :
•    برقراری ارتباط    
•    مراقبت از خود
•    زندگی خانوادگی
•    مهارت های اجتماعی/ فردی
•    استفاده از منابع اجتماع
•    مهارت های تحصیلی
•    کار
•    تفریح
•    بهداشت و ایمنی
اصطلاح « به میزان چشمگیری زیرحد متوسط » طبق تعریف عبارت است از: IQ یا بهره هوشی معادل 70 یا کمتر.


بر حسب میزان تخریب هوشی چهارنوع کم توانی ذهنی را می توان تعریف کرد:
1.    کم توانی ذهنی خفیف
2.    کم توانی ذهنی متوسط
3.    کم توانی ذهنی شدید
4.    کم توانی ذهنی عمیق


کم توانی ذهنی خفیف(IQ بین 70 – 50 ):
85 درصد موارد کم توانی ذهنی را تشکیل می دهند. این افراد تا بعد از کلاس های اول یا دوم که نیازهای تحصیلی افزایش می یابند، شناسایی می شوند. اغلب تا اواخر نوجوانی و تا کلاس اول راهنمایی پیش می روند. علت کم توانی آن ها اغلب شناسایی نمی شود. بسیاری از بزرگسالان دارای کم توانی ذهنی خفیف با حمایت مناسب می توانند زندگی مستقلی داشته باشند و خانواده خود را اداره کنند. این افراد می توانند در صورت وجود حیطی حمایت کننده به درجاتی از موفقیت شغلی و اجتماعی دست یابند.


کم توانی ذهنی متوسط(IQ بین 50 – 35 ):
10 درصد موارد کم توانی ذهنی را تشکیل می دهند. اکثر مبتلایان زبان را می آموزند و می توانند در اوایل کودکی به میزان کافی ارتباط برقرار کنند. این افراد از لحاظ تحصیلی دچار مشکل می شوند و اغلب نمی توانند بیش از کلاس دوم یا سوم دبستان پیش روند. در دوران نوجوانی به علت پذیرفته نشدن توسط جامعه ، اغلب منزوی می شوند. این افراد به حمایت های فراوان اجتماعی و حرفه ای نیاز دارند. این افراد در دوران بزرگسالی ممکن است تحت نظارت مناسب بتوانند کارهای نیمه ماهرانه را انجام دهند.


کم توانی ذهنی شدید(IQ بین 35 – 20 ):
4 درصد موارد کم توانی ذهنی را تشکیل می دهند. در اغلب مبتلایان، علت کم توانی، قابل شناسایی است. این افراد ممکن است مهارت های ارتباطی را فراگیرند و بتوانند کلماتی را که برای آن ها اهمیت حیاتی دارند بشناسند و در دوره بزرگسالی با شرایط زندگی تحت حمایت ، انطباق پیدا کرده و بتوانند کاری را تحت نظارت انجام دهند.


کم توانی ذهنی عمیق(IQ کمتر از 20 ):
2- 1 درصد موارد کم توانی ذهنی را تشکیل می دهند. این کودکان تحت آموزش های مناسب ممکن است بیاموزند که نیازهای خود را بیان کنند. هم چنین ممکن است تا سن بزرگسالی ، مهارت های ساده مراقبت از خود را فرا گیرند.


لازم به ذکر است گرچه افرادی که ضریب هوشی 84 – 71 دارند، افراد با عملکرد هوشی مرزی نامیده شده ولی جزو گروه ناتوانی های ذهنی قرار نمی گیرند. شیوع کم توانی ذهنی، 3- 1 درصد کل جمعیت است. بالاترین میزان بروز در کودکان سنین مدرسه بین 14 – 10 سال است. در مردان حدود 5/1 برابر شایع تر است.


حدود دوسوم کودکان و بزرگسالان مبتلا به کم توانی ذهنی ، به سایر اختلال های روان پزشکی مبتلا می شوند. به عنوان مثال: 50 درصد کودکان و بالغان مبتلا به کم توانی ذهنی دچار اختلال های خلقی هستند. در افراد کم توان ذهنی که اختلال عصبی مثل صرع دارند، احتمال اختلال های روان پزشکی بیشتر است.


عواملی که در اینجا کم توانی ذهنی موثرند عبارتند از :
علل ژنتیکی ، رشدی، اکتسابی یا ترکیبی از این عوامل از جمله اختلال های ژنتیکی می توان سندرم داون را نام برد.


عوامل اکتسابی و مربوط به رشد را می توان در چند دسته توضیح داد:
1.    پیش از تولد شامل : بیماری ها مزمن مادر و اختلال هایی که بر رشد طبیعی دستگاه عصبی جنین اثر می گذارند مثلا بیماری قند یا دیابت کنترل نشده ، کم خونی، فشار خون بالا، مصرف الکل و مواد مخدر. عفونت های های دوران بارداری مادر نظیر سرخجه، توکسوپلاسموز ( بیماریی که از گربه به انسان منتقل می شوند )، تبخال ساده و ایدز .بعضی عوامل حین زایمان هم موثرند شامل خونریزی داخل جمجمه، زایمان دشوار و....


2.    پس از تولد: ضربه به سر، عفونت های مغزی مثل مننژیت، یرقان نوزادی که درست درمان نشده باشد، کم کاری تیروئید که تشخیص داده نشده و یا به درستی درمان نشود.عوامل محیطی، اجتماعی و فرهنگی موثر عبارتند از : فقر، تغذیه نامناسب و ناکافی، بی ثباتی خانواده، مراقبان متعدد و بی کفایت کودک.
تشخیص کم توانی ذهنی با شرح حال گرفتن و ارزیابی هوش است. در بعضی موارد مانند: مبتلایان به سندرم داون حالت چهره به تشخیص کمک می کند، البته باید دقت کرد که تنها حالت چهره ، معیار کم توانی ذهنی نیست.


درمان
درمان مطلوب اختلال هایی که ممکن است موجب کم توانی ذهنی شوند پیشگیری در سطوح اول،‌دوم و سوم است.


در پیشگیری اولیه اقدام هایی انجام می دهیم تا اختلال های منجر به کم توانی ذهنی را کاهش داده یا حذف کنیم. چنین اقدام هایی عبارتند از:
1.    افزایش آگاهی و اطلاعات عمومی مردم در مورد کم توانی ذهنی
2.    تلاش مستمر و روز افزون دست اندرکاران سیستم بهداشتی برای بهبود و تامین بهداشت عمومی
3.    تامین مراقبت مطلوب از مادر و کودک
4.    تلاش برای ریشه کنی اختلال هایی که با آسیب دستگاه عصب همراهند.
مشاوره خانواده و ژنتیک در خانواده هایی که سابقه کم توانی ذهنی در آن ها وجود دارد مفید است. در کودکان و مادرانی که در طبقات پایین جامعه زندگی می کنند، مراقبت های قبل و بعد از تولد لازم است.


پیشگیری سطح دوم و سوم: وقتی اختلال مرتبط با کم توانی ذهنی شناسایی شد، باید برای کوتاه کردن دوره بیماری ( پیشگیری سطح دوم) و به حداقل رساندن آثار و معلولیت های ناشی از آن ( پیشگیری سطح سوم) اقدام شود.


به طور کلی می توان گفت که کم توانی ذهنی ( عقب ماندگی ذهنی ) درمان ندارد و بهترین راه کنترل آن، جلوگیری از بروز آن است. داروی خاصی هم در کنترل پیشرفت اختلال موثر نیست. ولی این هرگز بدان معنا نیست که کودک مبتلا به کم توانی ذهنی را به حال خود رها کنیم، چراکه درصد عمده ای از مبتلایان چنانچه مورد توجه قرار گیرند، آموزش های لازم به آن ها داده شود و حمایت کافی از آن ها به عمل آید می توانند به درجاتی از موفقیت اجتماعی و شغلی دست یابند. در این میان هر کدام از ما که به نحوی هر چند کوچک نقشی در سلامت جامعه به عهده داریم، موظفیم که نگذاریم این افراد مورد غفلت قرار گیرند.
آموزش کودک و خانواده، آموزش مهارت های ارتباطی و کلامی، مهارت های اجتماعی، آموزش مهارت های جسمی، همگی می توانند در سازگاری و رشد بهتر این افراد و توانبخشی آنان کمک موثری باشند. این مداخله ها در مورد افرادی که هوش مرزی هم دارند کمک کننده هستند.
احساس انزوای اجتماعی از شایع ترین مشکلات این افراد است. تدارک گردهمایی هایی برای این افراد یا ترتیب دادن مسابقاتی که با توانایی های آن ها تناسب داشته باشد در کاهش این احساس انزوا کمک می کند.


منابع:
خلاصه روان پزشکی علوم رفتاری- روانپزشکی بالینی، کاپلان سادوک، ترجمه نصرت اله پورافکاری




کلینیک خدمات روانشناسی و مشاوره حکمت
Counseling and Psychological Services Clinic Hekmat 
قالب وبلاگ
در زمینه علل عقب ماندگی ذهنی دانشمندان ومحققان تا کنون به بیش از دو هزار علت اشاره نموده اند. در حالی که هنوز بسیاری از علل عقب ماندگی ذهنی ناشناخته مانده است. در این مقاله علل عقب ماندگی ذهنی را که رابینسون و رابینسون به نقل از ماهر به چهار گروه به شرح زیر تقسیم کرده اند، بررسی شده است.

‌أ- عقب ماندگی به علت عوامل ارثی
‌ب- عقب ماندگی به علت اتفاقات دوران بار داری
‌ج- عقب ماندگی به علت حوادث زایمانی و بعد از تولد
‌د- عقب ماندگی به علت عوامل محیطی ، اجتماعی و فرهنگی.
هر کدام از این عوامل به تنهایی یا ترکیبی ، ممکن است موجب عقب ماندگی ذهنی در فرد شود. که در این قسمت تاثیر هریک را به اجمال بررسی می کنیم.
در پایان مقاله راه هایی برای پیشگیری از تولد کودک عقب مانده ذهنی که هدف اصلی است، ارائه گردیده است.



چکیده :

عقب ماندگی ذهنی ناظراست بر عملکرد عمومی هوش که بطور معنی دار پایین تر از حد متوسط است و به طور همزمان ، همراه با نواقصی در رفتار سازشی است که در دروان رشد و تحول ظاهر شده ، تعریف شده است.
عقب ماندگی ذهنی بر اساس میزان بهره هوشی از خفیف تا بسیار شدید (‌عمیق) ‌تعیین می گردد. و براساس شدت علائم مرضی، از نظر پزشکی، و...طبقه بندی می شود.
در زمینه علل عقب ماندگی ذهنی دانشمندان ومحققان تا کنون به بیش از دو هزار علت اشاره نموده اند. در حالی که هنوز بسیاری از علل عقب ماندگی ذهنی ناشناخته مانده است. در این مقاله علل عقب ماندگی ذهنی را که رابینسون و رابینسون به نقل از ماهر به چهار گروه به شرح زیر تقسیم کرده اند، بررسی شده است.
‌أ- عقب ماندگی به علت عوامل ارثی
‌ب- عقب ماندگی به علت اتفاقات دوران بار داری
‌ج- عقب ماندگی به علت حوادث زایمانی و بعد از تولد
‌د- عقب ماندگی به علت عوامل محیطی ، اجتماعی و فرهنگی.
هر کدام از این عوامل به تنهایی یا ترکیبی ، ممکن است موجب عقب ماندگی ذهنی در فرد شود. که در این قسمت تاثیر هریک را به اجمال بررسی می کنیم.
در پایان مقاله راه هایی برای پیشگیری از تولد کودک عقب مانده ذهنی که هدف اصلی است، ارائه گردیده است.

مقدمه:

در بین کودکان استثنایی،‌ یعنی افرادی که به لحاظ ویژگی های خاص ذهنی ،‌جسمی ، عاطفی و روانی در برخورداری مطلوب از تسهیلات و امکانات مختلف جامعه ،‌آموزش و پرورش و... نیازمند توجه وحمایت فوق العاده می باشند.
کودکان عقب مانده ذهنی به واسطه ی پیچیدگی خاص هوش و عقب ماندگی هوشی جایگاه قابل ملاحظه ای دارند.
علیرغم آنکه تا کنون بیش از دو هزار علت برای عقب ماندگی ذهنی عنوان گردیده است.
معهذا هنوز بسیاری از علل عقب ماندگی ذهنی ناشناخته مانده است. طبق آمار های مختلف که مبتنی بر تحقیقات و مطالعات فراوان است. حدود سه درصد از کل کودکان و دانش آموزان سنین مدرسه رو به طور قابل ملاحظه ای دچار عقب ماندگی ذهنی بوده اند. لذا لزوم شناخت این قبیل کودکان و آشنایی هر چه بیشتر با علل وقوع عقب ماندگی ذهنی و از همه مهمتر روش های پیشگیری از آن امری کاملا واجب و اجتناب ناپذیر است.
مقاله حاضر مقدمه ای است در امر شناخت ویژگی ها ،‌علل و راه هایی برای پیش گیری از عقب ماندگی ذهنی (‌که هدف اصلی مقاله می باشد) است. امید آن که مورد استفاده و مفید واقع گردد.


تعاریف :

تاکنون در هیچ یک از کتاب هایی که در مورد عقب ماندگان ذهنی نوشته شده است تعریف جامع و کاملی که مورد تایید همه یا اکثریت متخصصین فن باشد ذکر نشده است و این مساله بیشتر بخاطر پیچیدگی ماهیت عقب ماندگی ذهنی است. نمی توان عقب ماندگی ذهنی را بصورت یک پدیده مطلق تعریف کرد، بلکه بایستی عقب ماندگی ذهنی را بعنوان پدیده ای چند وجهی که وجوه آن به فیزیولوژی، روان شناسی، پزشکی، تعلیم و تربیت و جامعه شناسی محدود می گردد، مورد بررسی قرار داد (داورمنش،1376).
در این مختصر به چند تعریف اشاره می شود:
v انجمن آمریکایی نقص ذهنی ،‌ عقب ماندگی ذهنی ناظر است بر عملکرد عمومی هوش که بطور معنی دار پایین تر از حد متوسط است و به طور همزمان ، همراه با نواقصی در رفتار سازشی است که در دروان رشد و تحول ظاهر شده است، تعریف کرده است (رابینسون و رابینسون ، ترجمه ماهر، 1376).
v عقب ماندگی ذهنی مربوط به کنش عمومی هوش که به طور معنی دار یا قابل ملاحظه ای کمتر از حد متوسط عمل کرده و با نواقصی در رفتار سازشی توام بوده و در دوران رشد پدیدار شده است (‌گروسمن ،1973).
v عقب ماندگی ذهنی مربوط به عملکرد پایین تر از حد متوسط عمومی هوش که در دوران رشد ظاهر شده و همراه با اختلالاتی در رفتار سازشی است (هبر ،1961).
v مفهوم عقب ماندگی ذهنی از دیدگاه پیاژه عبارت است از نارسایی ظرفیت عملیاتی در فرد . کودک زمانی که به حدی از سازش یافتگی می رسد به تعادل دست می یابد و سازش و ظرفیت عقلی را با هم داراست ؛ پس عقب ماندگی ذهنی را نارسایی بر اثر توقف در سطح عملیاتی در نظر می گیرند( منصور،1370).

تعریف هوش: وکسلر هوش را به عنوان توانایی کلی جامع فرد برای این که به طور هدفمند عمل کند و به طور منطقی بیاندیشد و به طور موثر با محیطش به مبادله بپردازد ، تعریف کرده است.
تعریف رفتار سازشی : ثمر بخشی یا درجه ای که افراد می توانند استاندارد های مانند استقلال شخصی و مسئولیت اجتماعی را که از سن و گروه فرهنگی آنها انتظار می رود از خود نشان دهد. به سبب این این انتظارات از گرووه های سنی مختلف متفاوت خواهد بود(‌گروسمن ،1973).
دوران رشد وتحول: دوران رشد وتحول از تولد تا هجده سالگی است.
به طور معنی دار پایین تر متوسط : ناظر است بر نمره ای بیش از دو انحراف استاندارد زیر میانگین (متوسط)‌در یک آزمون میزان شده هوشی.

طبقه بندی عقب ماندگی ذهنی :
عقب ماندگی ذهنی بر اساس میزان بهره هوشی از خفیف تا بسیار شدید (‌عمیق) ‌تعیین می گردد. که به چند طبقه بندی اشاره می شود.

قدیمی ترین طبقه بندی از عقب ماندگی ذهنی بر اساس شدت علایم مرضی است.

1. کانا باهوشبهر 30 ـــ 0
2. کالیو باهوشبهر 50 ـــ 30
3. کودن باهوشبهر 70 ـــ 50

طبقه بندی از نظر پزشکی:

1. عقب ماندگی اولیه (ارثی) ( که حدود 30تا40 درصد عقب ماندگی های ذهنی را تشکیل می دهند).
2. عقب ماندگی ثانویه (محیطی)

طبقه بندی از لحاظ آموزشی (تربیتی):

1. عقب مانده ذهنی آموزش پذیر 70 ـــ 50
2. عقب مانده ذهنی تربیت پذیر 50 ـــ 25
3. عقب مانده ذهنی حمایت پذیر 25 ـــ به پایین

جدیدترین تقسیم بندی مربوط به چهارمین طبقه بندی راهنمای آماری و تشخیصی اختلالات روانی (
DSM IV ) است که به شرح زیراست:
عقب ماندگی ذهنی خفیف
عقب ماندگی ذهنی متوسط
عقب ماندگی ذهنی شدید
عقب ماندگی ذهنی عمیق
عقب ماندگی ذهنی با شدت غیراختصاصی (کاپلان و سادوک ، ترجمه ارجمند، 1385).

رواج عقب ماندگی ذهنی:
به سبب این که عقب ماندگی ذهنی فقط ناظر برمیزان هوش پایین نیست بلکه شامل شکست ها و ناکامی ها در رفتار سازشی می گردد.
به نظر می رسد که احکام آماری مربوط به رواج و شیوع این وضع با خطای بسیاری همراه باشد. اگر به توضیح به هنجار هوش بنگریم هوش بر70 تا دو انحراف معیار زیر میانگین را حد بالای عقب ماندگی ذهنی بگیریم باور خواهیم داشت که نزدیک به سه درصد از جمعیت در طیف عقب مانده های ذهنی قرار می گیرند .

سبب شناسی عقب ماندگی ذهنی :
با توجه به پیچیدگی عقب ماندگی ذهنی و عدم دست یابی به یک تعریف کامل و جامع از عقب ماندگی ذهنی به نحوی که مورد پذیرش تمامی متخصصین فن باشد در زمینه علل عقب ماندگی ذهنی دانشمندان ومحققان تا کنون به بیش از دو هزار علت اشاره نموده اند. در حالی که بسیاری از علل عقب ماندگی ذهنی نا شناخته مانده است. برای سهولت می توان علل و شرایط به وجود آمدن عقب ماندگی ذهنی را به شرح زیر بیان نمود (تفکیک علل مختلف عقب ماندگی ذهنی امری ساده نیست در واقع جدانمودن عوامل ژنتیکی و محیطی و فرهنگی به طور کاملا مشخص تقریبا غیر ممکن به نظر می رسد).
انجمن نقایص ذهنی در آمریکا عومل عقب ماندگی ذهنی را در نُه گروه به قرار زیر مطرح کرده است :
2. عفونت ومسمومیت ها
3. زخم یا عوامل فیزیکی
4. تغذیه و سوخت و ساز
5. بیماری های مغزی فاحش
6. ناهنجاری های کروموزومی
7. اختلالات دوران حاملگی
8. عقب ماندگی های ناشی از اختلالات روانی
9. تاثیر عوامل محیطی
10. عوامل ناشناخته قبل از تولد (‌گروسمن ‌به نقل از سیف نراقی ، 1372).

رابینسون و رابینسون به نقل از ماهر علل عقب ماندگی ذهنی را به چهار گروه به شرح زیر تقسیم کرده اند که عبارت اند از :
‌أ- عقب ماندگی به علت عوامل ارثی
‌ب- عقب ماندگی به علت اتفاقات دوران بار داری
‌ج- عقب ماندگی به علت حوادث زایمانی و بعد از تولد
‌د- عقب ماندگی به علت عوامل محیطی ، اجتماعی و فرهنگی.
هر کدام از این عوامل به تنهایی یا ترکیبی ، ممکن است موجب عقب ماندگی ذهنی در فرد شود. که در این قسمت تاثیر هریک را به اجمال بررسی می کنیم.

‌أ- عقب ماندگی به علت عوامل ارثی:
هرگونه اختلال ژنتیکی و کروموزومی که اغلب بصورت ارثی در خانواده ی پدری یا مادری کودک وجود دارد، در بوجود آمدن کودک با ضایعات و اختلالات حسی و حرکتی و ذهنی نقش موثری دارد . در واقع عوارض و مشکلات وراثتی باعث ایجاد اختلالات فراوان در رشد جسمی و ذهنی کودکان می گردد.
گروهی از کودکان که بعلت نارسایی های ژنتیکی دچار عقب ماندگی ذهنی شده اند اغلب دارای اختلالات دیگری نیز می باشند . آن تعداد از نوزادان ناقص که مرده متولد می شوند اغلب به علت همین اختلالات ژنتیکی می باشد که نتوانسته اند در حالت طبیعی رشد و نمو کنند .
برخی دیگر بعلت مشکلات ژنتیکی در حالت وخیمی بدنیا می آیند نیاز فوری و شدیدی به مراقبت پزشکی داند. کودکانی که بعلت اختلالات ژنتیکی دچار عقب ماندگی می شوند دارای خصوصیات جسمی و ذهنی یکسان نمی باشند.
بطور مثال کودکان منگول که بعلت اختلال کروموزومی به دنیا می آیند و وجوه و خصوصیات مشترکی با هم دارند باز هم به طور یکسان نیستند.

‌ب- عقب ماندگی به علت اتفاقات دوران بار داری:

1. سیفلیس (کوفت ):
نوعی بیماری است که توسط انگی بنام تره پونماپالیدوما که از را جفت عبوره کرده و جنین را آلوده می کند. این بیماری برای جنین و رشد طبیعی آن بسیار خطر ناک است. ویروس سیفلیس علاوه بر ایجاد نارسایی هوشی در کودک،‌ ناهنجار های حسی و حرکتی، کوری، صرع، اختلالات قلب و عروق و مسائل روانی را نیز سبب می گردد.

2. سرخچه ( سرخجه ):
بیماری عفونی و ویروسی است که این بیماری اگر در سه ماهه اول بار داری پدیدار شود ،‌ موجب نارسایی هوشی ، نابینایی، ناشنوایی و ... می شود. واکسن این بیماری باعث پیشگیری از ابتلاء به این بیماری شده و دخترانی که قبل از ازدواج به سرخچه مبتلا نشده اند تزریق واکسن این بیماری توصیه شده است.
سایر عفونت ها ی ویروسی مانند تب خال ،‌آنفلانزا ، اوریون و ... ممکن است آثار مختلف و ناهنجاری های گوناگون و نارسایی هوشی در کودک ایجاد کند.

3. عامل همخونی
Rh
این عامل در ایجاد ناهنجاری های هوشی تاثیر فراوان دارد ، عدم تجانس عامل
Rh مادر و پدر اهمیت بسیاری دارد بویژه هنگامی که Rh مادر منفی و Rh پدر مثبت باشد. در بارداری اول مقداری از Rh مثبت جنین از پدرش گرفته داخل خون مادر می شود و در خون مادر ماده ضد Rh را می سازد که همین آنتی کور در زایمان های بعدی باعث خراب شدن خون جنین شده و بیماری کرن ایکتروس را به وجود می آورد که باعث رسوب املاح آهن حاصل از خراب شدن گلبول های قرمز کودک در سلول های مغز می باشد ، ‌یرقان حاصل از این بیماری باعث عقب ماندگی ذهنی ، فلج مغزی و ... می شود.

4. عوامل تراتوژیک ( عوامل آسیب زا) :
این عارضه شامل عواملی است که اگر مادر در دوران بارداری در معرض آن ها قرار گرفته و یا مورد استفاده قرار دهد برای جنین مضر است ؛‌ مانند پرتو نگاری ( اشعه
X ) ،‌مصرف دارو ها ( تالیدومید ) ،‌فلزات سنگین ( سرب و جیوه) و هرمون های جنسی ،‌کمبود ویتامین ها مخصوصاَ AوD و مصرف بیش از اندازه ویتامین ها از جمله A وK ، مصرف زیاد ویتامین D که باعث افزایش کلسیم در خون نوزاد می شود.

4.1. تاثیر اشعه
X : قرار گرفتن مادران باردار به دفعات وبه مدت طولانی در ماههای اول بارداری در معرض تابش اشعه X ( مخصوصاً به شکم و ناحیه لگن مادر) باعث اختلالاتی از قبیل عدم رشد جنین، کمبود وزن، عدم رشد مغز، میکروسفالی ، هیدروسفالی ، و نارسایی های هوشی و نقایص بدنی می شود.
4.2. تاثیر داروهای شیمیایی: مصرف هر دارویی بیجا در زمان بارداری مخصوصاً در سه ماهه اولیه بارداری ، اگر به مدت طولانی هم مصرف نشود خالی از ضرر نیست.
4.3. مسمومیت سرب: در مسمومیت شدید سرب نرخ مرگ و میر بالاست و آسیب دیدگی دایمی رواج کامل دارد. در بزرگسالان عوارضی چون کم خونی، دردهای حاد روده ای و بیماری های سیستم عصبی پیرامونی مشاهده می شود. در کودکان ممکن است آنسفالوپاتی ، عقب ماندگی ذهنی، صرع های قابل بازگشت و فلج مغزی رخ دهد( پرل اشتاین و آتالا به نقل از ماهر،1377).

5. اعتیاد :
اعتیاد والدین به مشروبات الکلی موجب مسمومیت شده و ژن مسموم باعث نقص هوشی و ضعف عمومی در رشد طبیعی و ناهنجاری های حسی و حرکتی و گاهی سبب عقب ماندگی ذهنی و ناهنجاری های مغزی نیز می گردد(بخشی از نتایج تحقیقات دانشگاه لندن،1979).
همچنین تحقیقات نشان می دهد که مصرف مواد مخدر به علت خاصیت تنگ کنندگی رگها که توسط نیکوتین اعمال می شود و وجود مونواکسید کربن موجود در سیگار، از عوامل موثر در به وجود آمدن نوزادان سبک وزن و نارس می باشد و نوزادان سبک وزن تر از حد طبیعی گاهی دچار بعضی از ناهنجاری های بدنی و ذهنی و عاطفی می گردند.

6. هیجانات مادر:
هیجان های ناگهانی و شدید و یا دائمی مادر بر روی جنین تاثیر می گذارند علت این تاثیر، تغییرات اساسی بیوشیمیایی است که به خاطر چگونگی ترشح هورمون های غدد داخلی در ارگانیسم مادر روی می دهد. مادرانی که در دوران بارداری با استرس ها و مشکلات گوناگونی روبه رو هستند، این مشکلات در آن ها ایجاد تنش می کند و نوزاد کم وزن متولد می شود.

7. سوء تغذیه مادری در دوران آبستنی:
سوء تغذیه مادری به هنگام دوران آبستنی به کم وزنی نوزاد در وقت تولد منتهی می شود.

8. سن والدین:
همانطور که نتایج تحقیقات نشان می دهد که کروموزم ها در خانم ها از سی سالگی به بعد تغییراتی پیدا می کند و ممکن است باعث تولد کودک عقب مانده ذهنی شود. بهترین سن ازدواج و زایمان طبق تحقیقات انجام شده بین 20 تا 28 سالگی گزارش شده است، قبل از این دوران به علت عدم رشد کافی اعضای تناسلی احتمال زایمان های مشکل زیاد است و بعد از سن نیز مخاطرات آوردن کودک عقب مانده بیشتر می شود(میلانی فر ، 1374).
چسبندگی کروموزومی با افزایش سن مادر بطور قابل ملاحظه ای افزایش می یابد و عوارض دیگر مربوط به دوره ی آبستنی نیز تا حدی با افزایش سن، بیشتر می شود. در مطالعه ای که لیلین فلد ، پاسامانیک انجام دادند و مکرراً به آن استناد می شود، از 1107 کودک عقب مانده ذهنی و همین تعداد افراد گروه گواه ، ریسک عقب ماندگی ذهنی در کسانی که مادرنشان بعد از 35 سالگی صاحب اولین فرزند شده بودند، بسیار بالا بود (رابینسون و رابینسون به نقل از ماهر، 1377).

‌ج- عقب ماندگی به علت حوادث زایمانی و بعد از تولد:

حوادث زایمانی
نارسی : بعضی از نوزادان به هنگام تولددر حدود 5/2 کیلوگرم یا کمتر وزن ارند ، نوزادان کم وزن بخش بزرگی از کسانی که در دوران نوزادی می میرند و یا معمولا نابهنجاری های عصب شناختی از خود نشان می دهند، را تشکیل می دهد. بین نارسی و طبقه اجتماعی پایین پیوند مستحکمی وجود دارد . در مطالعات مختلف نشان داده شده که مادران متعلق به طبقات اجتماعی اقتصادی پایین ترآمادگی بیشتری برای داشتن کودک کم وزن دارند.

دیررسی : با توجه به تاریخ آخرین دوره قاعدگی ،‌مدت حدود چهار درصد از آبستنی ها ، بیش از 42 هفته یا بیشتر ادامه می یابد . اثرات آبستنی طولانی کاملا متغیر است . گاه جنین به رشد خود ادامه داده و به وزنش اضافه می شود و به نظر می رسد که خطری متوجه نمی باشد. در دیگر موارد،‌ جنین در بدست آوردن مواد غذایی نا کام شده و در رحم گرسنه می ماند ،‌به طوری که وزن خود را از دست می دهد . در حالی که دوره آبستنی به سرآمده باشد ماما های انگلیسی زایمان غیر طبیعی (سزارین )‌را توصیه می کنند و در آمریکا اغلب ماماها تر جیح می دهند که دوران آبستنی تا سه هفته پس از تاریخ مقرر ادامه یابد.

زایمان های طولانی: در بعضی از مواقع بواسطه طول مدت زایمان و ایجاد شرایط نامساعد برای جنین ، فشار های غیر طبیعی بر نوزاد وارد آمده و سبب اختلالات ذهنی می گردد. معمولاً علل زایمانهای طولانی عبارتند از : عدم تناسب بین جمجمه کودک واستخوان لگن مادر ، حالت کم حرکتی رحم ، بزرگی غیر عادی نوزاد ،‌قرار گرفتن غیر عادی کودک در رحم مادر ،‌ واکنش های هیجانی و غیر عادی مادر که سبب جلو گیری از تولید به موقع نوزاد و فشار وارد بر وی می شود . پیچیدگی بند ناف به دور گردن نوزاد، ‌نارسی کودک، ‌نارسی تنفسی و ... معمولاً در اثر زایمانهای طولانی، ‌سختی تولد نوزاد چند برابر شده و در نتیجه نوزاد از همان لحظات اول خسته و آسیب دیده یا احیاناً نیمه جان به دنیا می آید . معمولاً بر اثر فشار زیاد یا طولانی ، ناحیه سر صدمه دیده و گاهی نوزاد بی حالی و خفگی می شود و از نخستین مرحله تولد که آغاز سازگاری فیزیولوژیکی و بیولوژیکی با محیط است ، کودک از فعالیت باز می ماند و هوای کافی و لازم به سلول های او نمی رسد و همین وقفه موجب نقصان رشد عمومی و عقب ماندگی ذهنی نوزاد می شود.

صدمه مستقیم به سر : وضع حمل نوزاد از کانال طبیعی تولد می تواند فرآیندی مشکل و پر حادثه باشد ، در بعضی از مواقع ضربه ها و لطمه های وارده بر مغز از جمله عوارض متداول عقب ماندگی ذهنی و است.استفاده از وسایل فیزیکی و مکانیکی پزشکی مانند فورسپس در بسیاری از موارد اگر با دقت لازم نباشدباعث وارد آمدن فشار بر جمجمه و مغز نوزاد شده و عوارض گوناگونی از جمله نارسائی ذهنی و اختلالات حسی و حرکتی را سبب می شود . در مطالعات مربوط به رابطه ی عملکرد هوشی و وضعیت سر جنین در طول وضع حمل ، معلوم گردید که بین نوزادانی که عادی متولد شده اند ، و نوزادانی که دچار آسیب شده اند ، از نظر هوش و کنترل بدن تفاوت هایی وجود دارد.

بطور کلی عللی که در هنگام بارداری و زایمان و تولد کودک سبب عقب ماندگی ذهنی می گردد اکثراً قابل پیشگیری است. بنابراین حفظ کردن مادر از برخورد با عوامل سوء در دوران بارداری و امکانات صحیح و زایمان بموقع و مراقبت کافی و کامل از نوزاد ( پیشگیری از کمبود اکسیژن در نوزاد، جلوگیری از اسیدوز، اصلاح کمبود قند خون و اختلالات بیوشیمی دیگر نوزاد) از اثر گذاشتن بر روی مغز کودک، و در نتیجه از عقب افتادگی ذهنی جلوگیری خواهد کرد (فیض،1373).

حوادث بعد از تولد

عفونت ها: عفونت ها دو نوع هستند : مننژیت و آنسفالیت.
التهاب مغز‌(آنسفالیت) یا التهاب پرده های مغز را (مننژیت) در اثر عفونت های باکتریایی، یا ارگانیسم های سلی بوجود می آید. گاه التهاب مغز به ضایعاتی منجر می شود که گردش ماده مغزی ـ نخاعی را متوقف کرده و موجب هیدروسفالوس می گردد. مننژیت در اوان کودکی رخ می دهد و با آنتی بیوتیک ها قابل درمان است، ولی آنسفالیت معمولاً معلول ویروس هایی چون سرخک، آبله مرغان، سیاه سرفه، آنفلونزا است. بنابراین معالجه آن با آنتی بیوتیک ها نتیجه بخش نیست.

مسمومیت ها: در برخی از مسمومیت ها ی غذایی و دارویی در کودک بویژه در دوران شیرخوارگی و خردسالگی سبب ضایعاتی در سیستم عصبی و مغزی و بالنتیجه عقب ماندگی ذهنی می گردد.

ضربه های وارده به مغز کودک: در بسیاری از موارد ضربه های وارده بر مغز کودک مخصوصاً در سنین اولیه که هنوز جمجمه کودک محکم و استخوانی نشده است، هر ضربه و فشار بسهولت بر مغز اثر می گذارد و سبب ضایعات مغزی و بالطبع عقب ماندگی ذهنی و یا اختلالات حسی و حرکتی می شود. مراقبت از کودک در این شرایط از اهمیت بسزایی برخوردار است.

اختلالات غدد داخلی کودک: در بعضی از موارد به علت اختلالات غدد داخلی بویژه غده های هیپوفیز و تیروئید نارسایی هایی در سوخت و ساز بدن کودک فراهم می شود که از جمله مانع رشد طبیعی دستگاه مغز و اعصاب کودک می گردد. و این نقص در غدد و متابولیسم بدن تولید ناهنجاری می نماید که موجب اختلالات گوناگون در فعالیت های ذهنی و حسی و حرکتی می شود.

کمبود غذا و سوء تغذیه : سوء تغذیه و فقدان یا نارسایی بعضی از مواد غذایی لازم برای رشد طبیعی کودک موجب اختلال در رشد عمومی و بعضاً ناتوانی عصبی و ناهنجاری روانی گشته و عقب ماندگی ذهنی را سبب می گردد. بطوری که بسیاری از کودکان و نوجوانان که از تغذیه لازم برخوردار نبوده بر اثر گرسنگی مستمر تا حدود سه سال نسبت به همسالان خود عقب ماندگی ذهنی داشته اند که جبران آن در سنین بالاتر به سختی انجام پذیر است.

خستگی های جسمی و روانی : در بسیاری از موارد فرسودگی های شدید موجب ضعف و مسمومیت تدریجی بدن شده و بر مغز و اعصاب کودک اثر نامطلوب می گذارد و کودک را از رشد طبیعی تن و روان باز می دارد. همچنین خستگی های ذهنی روانی که بعلت تعارض و کشمکش های شدید طولانی عاطفی و اضطراب و هیجانات منفی عارض می گردد موجب فرسودگی و اختلالات و کندذهنی می گردد.

‌د- عقب ماندگی به علت عوامل محیطی ، اجتماعی و فرهنگی:

عوامل محیطی بسیاری در هوش و سازگاری همه ی کودکان از جمله عقب ماندگان ذهنی تاثیر دارد. تاثیرات محدودتری در بروز عقب ماندگی ذهنی دارند و شامل فقر، تغذیه، ناپایداری خانواده، وضعیت اقتصادی ـ اجتماعی بد و محرومیت های فرهنگی و استرس های مکرر و فوق تحمل در محیط زندگی کودک می باشد. عدم ارائه تسهیلات و برنامه های آموزش و پرورش که معمولاً بر اثر فقر فرهنگی و محیطی و اقتصادی و اجتماعی می باشد. ازجمله عواملی است که در رکود هوشی کودکان موثر است. در این صورت عقب ماندگی بیشتر به فقر فرهنگی و ضعف انگیزه ها و محرکات لازم و ضروری محیط تربیتی کودک است. فقدان محرکات محیطی مناسب موجب می گردد که کودک انگیزه های لازم در تحرک و تلاش و تفکر وکسب تجارب تازه که در پرورش رشد هوشی کودک بسیار مهم می باشد، نداشته باشد. همچنین وجود خانواده ها و محیط های مضطرب و پرتشنج و حضور والدین ناراحت و پرخاشگر که مرتب بی دلیل کودک خود را سرزنش نموده و تنبیه می نمایند، باعث می شود که کودک از نظر عاطفی رشد سالم و طبیعی و سازگار با محیط نداشته و دچار خمودگی و نارسایی هوشی گردد.( اکثریت کودکان عقب مانده ذهنی جامعه متعلق به گروه عقب مانده های روانی اجتماعی می باشند. (فقر فرهنگی) و بیشتر در سطح آموزش پذیر هستند (حیدری،1379).

پیشگیری :
اگرچه هنوز تمامی علل مربوط به عقب ماندگی ذهنی بطور کامل روشن نگردیده و همچنین علوم پزشکی و روانپزشکی هنوز نمی تواند درمان خاصی را برای افراد عقب مانده ذهنی ارائه نمایند، ولی براساس آنچه تاکنون در این باره آشکار شده است. حقیقت آن است که این دانسته ها ، هرچند محدود، می تواند ما را در پیشگیری از عقب ماندگی ذهنی یاری نماید.

پیشگیری اولیه : جلوگیری از ظهور عوامل ایجاد کننده عقب ماندگی ذهنی بخصوص عوامل قبل از تولد از اهمیت ویژه برخوردار است.
1. مراجعه به مراکز مشاوره خانواده و مشاوره ژنتیک قبل از ازدواج، امری مناسب و در موارد زیر بسیار ضروری است:
ازدواج فامیلی
وجود فرد معلول در یکی از خانواده های طرفین
ابتلای یکی از طرفین به مشکلاتی چون صرع، بیماری قند و مانند آن
تمایل به داشتن فرزند بیشتر در حالیکه فرزند قبلی معلول باشد.
2. ممانعت از بارداری زنان در سنین بسیار کم (نوجوانی) و در سنین بالا‌ (بیشتر از 40سال).
3. مادرانی که برای جلوگیری از حاملگی مدتی از وسایل پیشگیری استفاده کرده اند، بهتر است تحت نظارت پزشک اقدام به بارداری کنند.
4. ناسازگاری گروه های خونی و بویژه
Rh مادر و نوزاد باید مورد توجه پزشک و والدین قرار گیرد.
5. استفاده از هر نوع دارو بویژه در ماههای اول بارداری باید با نظر پزشک متخصص انجام شود.
6. رسانه های گروهی با همکاری متخصصان زیربط و باتوجه به مواد خوراکی موجود در جامعه، لازم است برنامه های مناسب برای مادران باردار توصیه کنند.
7. با توجه به اثرات سوء پرتابی در هنگام بارداری به ویژه ماههای اول، هرگونه اقدامی از این نوع باید با نظر پزشک متخصص انجام شود.
8. مادران باردار باید در حد امکان از تماس با بیماران مبتلا به بیماری های عفونی و ویروسی پرهیز کنند.
9. مادران باردار لازم است از استعمال دخانیات، مواد مخدر، و مشروبات الکلی جداً پرهیز کند.
10. شرایط محیطی باید بگونه ای باشد که مادران باردار حتی الامکان در معرض تحریکات شدید و ناگهانی هیجانی و عاطفی قرار نگیرند.
11. متخصصین باید در موقع استفاده از ابزار کمکی جهت زایمان های سخت، نهایت دقت را بعمل آورند تا خطری متوجه نوزاد نشود.
12. در هنگام تولد، باید خون و ادرار کودک برای اندازه گیری مواد مختلف آن مورد آزمایش قرار گیرد، تا اگر عدم تعادلی وجود دارد بموقع بتوان اقدامات لازم را انجام داد.
13. اسباب بازی ها و وسایلی که برای استفاده کودکان تهیه می شود لازم است از جهت ایمنی و بی خطر بودن مورد توجه قرار گیرد.
14. تزریق بموقع واکسن ها و نیز ارجاع سریع کودک بیمار به پزشک متخصص، امری حتمی است.
15. مراقبت و مواظبت جدی کودک خردسال در مواجهه با سوانح و تصادفاتی که منجر به آسیب های مغزی می شود، همیشه مورد سفرش است.
16. کم کاری غده تیروئید مادرزادی و بیماری فنیل کتونوری از بیماری هایی هستند که اگر زود تشخیص نشوند باعث عقب ماندگی ذهنی خواهند شداگر در ماه اول تولد تشخیص داده شود قابل پیشگیری است.

پیشگیری ثانویه :

عقب ماندگی ذهنی درمان ندارد و بهترین راه کنترل جلوگیری از بروز آن است. بنظر نمی رسد داروهای خاصی نیز در کنترل پیشرفت اختلال موثر باشد. مهمترین روش درمانی افراد عقب مانده ذهنی افزایش میزان سازگاری آن ها، محیط زندگی و تنظیم توقعات محیطی، سطح کارآیی این افراد در خانواده و جامعه می باشد. مهمترین مساله این است که عقب افتادگی کودک هرچه زودتر تشخیص داده شود و اقدامات اساسی در همه جهات انجام گیرد تا آنچه در توانایی ذاتی کودک نهفته است خودنمایی کند و کودک زندگی طبیعی داشته باشد.


پیشگیری ثالث :
انجام مشاوره خانواده و مشاوره فردی در جهت محدود کردن تاثیرات عقب ماندگی ذهنی ضرورت دارد . استفاده از روش های توصیه شده توسط افراد متخصص در تقویت و حفظ کارآیی عملی این افراد می تواند باعث افزایش اعتماد به نفس و ساز گاری مناسب تر با استرس های معمول زندگی افراد عقب مانده ذهنی گردد. آموزش کودک و خانواده ، آموزش مهارت های کلامی،‌ محیطی، ارتباطی، اجتماعی، همچنین آموزش های ویژه و فیزیوتراپی و آموزش های مهارت های جسمی همگی می توانند در سازگاری و رشد بهتر این افراد و توانبخشی آنان کمک موثری داشته باشند.


منابع و ماخذ :

1. احمدوند، محمدعلی.(1380). روان شناسی کودکان استثنایی. تهران : انتشارات دانشگاه پیام نور.
2. افروز، غلامعلی. (1362). آموزش و پرورش کودکان استثنایی. تهران : انتشارات دانشگاه تهران.
3. افروز، غلامعلی. (1376). کودکان عقب مانده ذهنی. تهران : انتشارات دانشگاه تهران.
4. حیدری، خدابخش. (1378). جزوه آشنایی با ویژگی ها و مسائل کودکان استثنایی. اصفهان : تربیت معلم شهید باهنر.
5. حیدری، خدابخش. (1379). جزوه شناخت کودک عقب مانده ذهنی. اصفهان : تربیت معلم شهید باهنر.
6. داورمنش، عباس. (1376). آموزش و توانبخشی کودکان معلول ذهنی. تهران : انتشارات نهال.
7. رابینسون، نانسی ام و رابینسون، هالبرت بی. (1377). کودک عقب مانده ذهنی (ترجمه فرهاد ماهر). مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی.
8. سیف، سوسن و نادری ، عزت اله . (1372). آموزش و پرورش کودکان استثنایی . تهران: انتشارات دانشگاه پیام نور.
9. سیف، سوسن و افروز،غلامعلی. (1378). آموزش دانش آموزان عقب مانده ذهنی در کلاس های عادی . مجله روانشناسی 10 . 147ـ 134.
10. کاپلان، هرولد و سادوک، ویرجینینا .(1385). دستنامه روانپزشکی بالینی ( ترجمه محسن ارجمند). تهران : انتشارات ارجمند.
11. فیض ، جواد. (1373). مغز کودک من . اصفهان: انتشارات دانشگاه علوم پزشکی اصفهان.
12. کجباف، محمدباقر و منصور،محمود و اژه ای ، جواد. (1378بررسی تشخیص عقب ماندگی ذهنی بر اساس آزمون های پیاژه و مقیاس رفتار سازشی لمبرت. مجله روانشناسی 12 . 357ـ 341.
13. میلانی فر، بهروز. (1374). روان شناسی کودکان و نوجوانان استثنایی. تهران‌: انتشارات قومس.
14. ناصرشریعتی، تقی و داورمنش، عباس(1375). اثرات معلولیت ذهنی فرزند بر خانواده (خلاصه یک تحقیق). تهران : انتشارات سازمان بهزیستی و دانشگاه علوم بهزیستی.
15. هورن بی، گری. (1376). مشاوره با پدران و مادران کودکان استثنایی( ترجمه محمد حسین نظری نژاد). مشهد : انتشارات آستان قدس رضوی.
16. هالاهان،دانیال پی و کافمن. (1376). کودکان استثنایی( ترجمه مجتبی جوادیان). مشهد : انتشارات آستان قدس رضوی.

http://bpdanesh.ir/

[ 13 Sep 2013 ] [ 9 AM ] [ سید حسن هاشمی کنتی ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

سید حسن هاشمی کنتی مدیر کلینیک خدمات روانشناسی و مشاوره حکمت روانشناس بالینی مدرس دانشگاه
امکانات وب




نشانه های بیماری ام اس و درمان با زعفران

فلج چندگانه

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو
فلج چندگانه

فرایند نابود سازی مایِلین (غلاف چربی روی اعصاب) در بیماری ام اس. حضور گلبول‌های سفید و ایجاد پلاک در عکس مشهود است. مقیاس: ۱:۱۰۰
آی‌سی‌دی-۱۰ G35
آی‌سی‌دی-۹ 340
اُمیم 126200
دادگان بیماری‌ها ۸۴۱۲
مدلاین پلاس 000737
ای‌مدیسین neuro/228 oph/179 emerg/321 pmr/82 radio/461
سمپ D009103
مرور ژن Multiple Sclerosis Overview

فلج چندگانه یا اِسکلروزِ چندگانه (به انگلیسی: Encephalomyelitis disseminata یا Multiple sclerosis) که با نام اختصاری اِم‌اِس یا MS نیز شناخته می‌شود، یک بیماری التهابی است که در آن غلاف‌های میلین سلول‌های عصبی در مغز و ستون فقرات آسیب می‌بینند. این آسیب دیدگی در توانایی بخش‌هایی از سیستم عصبی که مسئول ارتباط هستند اختلال ایجاد می‌کند و باعث به وجود آمدن علائم و نشانه‌های زیادی،[۱][۲] از جمله مشکلات فیزیکی، روانی و در برخی موارد مشکلات روانپزشکی شود.[۳] ام‌اس به چند شکل ظاهر می‌شود و علائم جدید آن یا به صورت حملات مرحله‌ای (به شکل برگشتی) یا در طول زمان (به شکل متناوب) اتفاق می‌افتد.[۴] ممکن است در بین حملات نشانه بیماری به کلی از بین برود؛ با این وجود مشکلات عصبی دائمی مخصوصا با پیشرفت بیماری در مراحل بعدی به طور مداوم اتفاق می‌افتد.[۴] اگرچه علت بیماری مشخص نیست اما مکانیزم اصلی آن تخریب توسط سیستم ایمنی بدن و یا اختلال در سلول‌های تولید کننده میلین می‌باشد.[۵] دلایل ارائه شده در مورد این مکانیزم‌ها شامل عوامل ژنتیکی و عوامل محیطی مانند عفونت می‌باشد.[۲][۶] معمولاً ام‌اس بر اساس نشانه‌ها و علائم و نتایج آزمایش‌های پزشکی تشخیص داده می‌شود. درمان مشخصی برای ام‌اس وجود ندارد. درمان‌های موجود به منظور بهبود عملکرد بدن پس از هر حمله و جلوگیری از حملات جدید صورت می‌گیرد.[۲] اگرچه داروهایی که برای درمان ام‌اس تجویز می‌شود اندکی موثرند اما دارای اثرات جانبی هستند و تحمل آن دشوار است. با وجود اینکه شواهدی در مورد اثربخشی درمان‌های جایگزین ام‌اس وجود ندارد، بسیاری از مردم به دنبال آن درمان‌ها هستند. پیش بینی نتیجه دراز مدت درمان بسیار دشوار است، اما نتیجه قابل قبول بیشتر در زنان، افرادی که در سنین پایین تر به این بیماری مبتلا شده‌اند، افرادی که در آن‌ها دوره‌های عود مشاهده می‌شود و افرادی که آن‌ها در مراحل اولیه حمله‌های کمی را تجربه کرده‌اند مشاهده می‌شود.[۷] امید به زندگی افراد دارای ام‌اس ۵ تا ۱۰ سال کمتر از دیگران است.[۱] از سال ۲۰۰۸، بین ۲ تا ۲٫۵ میلیون نفر در سراسر جهان به این بیماری مبتلا شده‌اند، این در حالی است که نرخ ابتلا در بخش‌های مختلف جهان و در بین جوامع مختلف تفاوت آشکاری دارد.[۸] این بیماری به طور معمول در سنین ۲۰ تا ۵۰ سالگی و در زنان دو برابر مردان اتفاق می‌افتد.[۹] نام "اسکلروز چندگانه" به زخم‌ها (سختینه-- به عبارت دیگری پلاک یا زخم) که در ماده سفید مغز یا ستون فقرات قرار دارد گفته می‌شود.[۱۰] ام‌اس در سال ۱۸۶۸ توسط ژان مارتین شارکو توصیف شد. محققان در حال توسعه درمان‌ها و روش‌های تشخیص جدید هستند.

علائم و نشانه‌ها

علائم اصلی ام‌اس

فرد دارای ام‌اس همه علائم یا نشانه‌های عصب شناختی را دارد؛ رایج ترین این نشانه‌ها مشکلات سامانه عصبی خودگردان، دیداری، حرکتی و حسی می‌باشند.[۱] علائم خاص از طریق محل‌های زخم در سیستم عصبی مشخص می‌شوند و شامل کم بساوایی یا خواب رفتگی مانند مور مور شدن، گز گز کردن، ضعف عضلات، واکنش‌های غیر ارادی، گرفتگی عضلات یا ناتوانی در حرکت، ناتوانی در هماهنگی و تعادل]]ناهماهنگی عضلات]]، مشکل در صحبت کردن یا مشکل در غذا خوردن، مشکلات دیداری (جنبش کره چشم، کاهش دید یا دوبینیاحساس خستگی، درد شدید یا درد مزمن و مشکل در ادرار و مدفوع می‌باشد.[۱] دشواری در فکر کردن و مشکلات عاطفی مانند افسردگی یا خلق ناپایدار نیز در بین مبتلایان به ام‌اس رایج است.[۱] پدیده یوتافس، شدت یافتن نشانه‌های بیماری بر اثر تماس با دمای بالا و نشانه لرمیت، احساس سوزش در پشت هنگام خم کردن گردن از ویژگی‌های بیماری ام‌اس می‌باشند.[۱] معیار اصلی ناتوانی و شدت مقیاس وضعیت ناتوانی گسترده (EDSS) می‌باشد که همراه با معیارهای دیگر مانند اسکلروز چندگانه تابعی کامپوزیت در تحقیقات مورد استفاده قرار می‌گیرد.[۱۱][۱۲][۱۳] این شرایط در ۸۵٪ موارد به شکل سندروم در طول چند روز آغاز می‌شود که از این تعداد ۴۵٪ دارای مشکلات حرکتی، ۲۰٪ دچار تاری دید و ۱۰٪ دارای سندروم مرتبط با نقض در عملکرد ساقه مغز می‌باشند، این در حالی است که ۲۵٪ باقی‌مانده دچار بیشتر از یک مورد از مشکلات ذکر شده می‌باشند.[۱۴] دوره این نشانه‌ها در ابتدا در دو الگو اتفاق می‌افتد؛ یا به صورت دوره‌های وخیم تر شدن ناگهانی بیماری که چند روز تا چند ماه به طول می‌انجامد (عود، وخیم تر شدن، دوره بیماری، حملات یا تشدید ناگهانی نامیده می‌شوند) که به دنبال آن بهبودی بیمار صورت می‌گیرد (۸۵٪ موارد) و یا وخیم تر شدن تدریجی در طول زمان بدون دوره‌های بهبودی (۱۰-۱۵٪ موارد).[۹] ممکن است در مواردی ترکیبی از این دو اتفاق بیفتد[۴] یا ممکن است افرادی دچار دوره‌های عود و بهبودی شوند که بعدها ادامه دار باشد.[۹] این دوره‌های عود بیماری معمولاً غیرقابل پیش بینی هستند و بدون هیچ نشانه‌ای اتفاق می‌افتند.[۱] وخیم تر شدن شرایط بیمار به ندرت و در بیشتر موارد دوبار در سال اتفاق می‌افتد.[۱] با این وجود در بعضی موارد این وخیم تر شدن بیماری به دنبال نشانه‌های معمول می‌آید و بیشتر در بهار و تابستان اتفاق می‌افتد.[۱۵] به طور مشابه، عفونت‌های ویروسی مانند سرماخوردگی معمولی، آنفلوآنزا یا التهاب معده و روده‌ها احتمال آن را افزایش می‌دهند.[۱] استرس نیز ممکن است باعث بروز حمله شود.[۱۶] باردار بودن احتمال عود بیماری را کاهش می‌دهد، اگرچه در طول چند ماه اول پس از وضع حمل این احتمال بیشتر می‌شود.[۱] به طور کل، به نظر نمی‌رسد باردار بودن بر ناتوانی دراز مدت تاثیر داشته باشد.[۱] موارد بسیاری از جمله واکسن زدن، شیر دهی،[۱] ضربه شدید بدنی[۱۷] و پدیده یوتافس بر نرخ عود بیماری تاثیر نمی‌گذارند.[۱۵]

عوامل

علت ام‌اس نامشخص است، با این وجود باور می‌شود این بیماری بر اثر ترکیبی از عوامل محیطی مانند عوامل آلوده کننده و ژنتیک اتفاق می‌افتد.[۱] تئوری‌ها در تلاشند تا داده‌ها را با توضیحاتی واقع بینانه ترکیب کنند اما این مورد تاکنون به عنوان موردی قطعی ثابت نشده است. اگرچه تعدادی فاکتورهای ریسک محیطی وجود دارد و اینکه بعضی از آن‌ها قابل تعدیل هستند، تحقیقات بیشتری برای تعیین اینکه حذف آن‌ها می‌تواند از بیماری ام‌اس پیشگیری کند مورد نیاز است.[۱۸]

گستره شیوع

ام اس در افرادی که در مناطق دور از استوا زندگی می‌کنند شایع است، اگرچه موارد استثانایی نیز وجود دارد.[۱][۱۹] این موارد گروه‌های قومی که احتمال بروز بیماری در آنها کم است و در مناطقی دور از استوا مانند سامی، سرخپوستان آمرکایی، هاتریت کانادا، مائوری نیوزیلند[۲۰] و اینویت کانادا[۹] زندگی می‌کنند و نیز گروه‌هایی که احتمال بروز بیماری در آن‌ها بالاست و نزدیک استوا زندگی می‌کنند مانند [[مردم ساردن[۹]]]، فلسطینی‌ها و پارسیان هند را در بر می‌گیرد.[۲۰] علت این الگوی شیوع جغرافیایی مشخص نیست.[۹] اگرچه گرادیان شمال جنوب موارد ام‌اس در حال کاهش است[۱۹] اما مقدار سال ۲۰۱۰ هنوز مورد استفاده قرار می‌گیرد.[۹] ام اس در مناطقی که افراد شمال اروپا در آن زندگی می‌کنند بسیار شایع است[۱] و تنوع جغرافیایی می‌تواند به سادگی بیانگر گستره جهانی این جوامع خطر پذیر باشد. کاهش تماس با نور خورشید باعث کاهش تولید ویتامین دی می‌شود و می‌تواند توجیهی برای این موضوع باشد.[۲۱][۲۲] رابطه بین ماه تولد و ام‌اس بیانگر این ایده است، افرادی که در نیمکره شمالی و در نوامبر به دنیا آمده‌اند در مقایسه با افرادی که می به دنیا آمده‌اند دیرتر دچار این بیماری می‌شوند.[۲۳] عوامل محیطی در دوران کودکی می‌تواند بر ابتلای افراد به این بیماری نقش داشته باشد، چندین مطالعه نشان داد افرادی که قبل از ۱۵ سالگی به قسمت‌های مختلف دنیا سفر کرده‌اند نرخ ابتلا شدنشان به این بیماری همان نرخ ابتلای منطقه جدید است. اگر مهاجرت بعد از سن ۱۵ سالگی اتفاق افتد، نرخ ابتلا شدن فرد همان نرخ کشور تولدش می‌باشد.[۱][۱۸] با این وجود شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد اثر مسافرت می‌تواند شامل افراد بالای ۱۵ سال نیز بشود.[۱]

ژنتیک

HLA region of Chromosome ۶. Changes in this area increase the probability of getting MS.

ام اس به عنوان یک بیماری ارثی به شمار نمی‌رود، با این وجود تعدادی تنوع ژنتیکی بیانگر افزایش ابتلا به ام‌اس می‌باشد.[۲۴]احتمال ابتلا به ام‌اس در میان بستگان فرد به ویژه بستگان درجه یک بیشتر است[۲]. دوقلوهای همسان در ۳۰٪ موارد هردو به این بیماری مبتلا می‌شوند، این در حالی است که دوقلوها در ۵٪ موارد و خواهر و برادرها در ۲٫۵٪ موارد با هم به این بیماری مبتلا می‌شوند و این میزان برای افراد نیمه مشترک کمتر است.[۱][۲][۲۵] اگر پدر و مادر فردی به این بیماری مبتلا باشند، احتمال ابتلای فرزند آنها ۱۰ برابر خواهد بود.[۹] ام‌اس در بعضی گروه‌های نژادی رایج تر است.[۲۶] ژن‌های خاصی که با ام‌اس در ارتباط هستند شامل تفاوت در سیستم آنتی‌ژن گلبول سفید انسانی (HLA)- گروهی از ژن‌ها در کروموزوم ۶ که به عنوان مجموعه سازگاری بافتی اصلی (MHC) عمل می‌کنند- می‌شود.[۱] این تغییرات در ناحیه HLA تقریباً به مدت سی سال کشف شده است،[۲۷] علاوه بر این، این ناحیه در گسترش بیماری‌های خود ایمنی مانند دیابت نوع ۱ و لوپوس منتشر درگیر است.[۲۷] همسان ترین یافته ارتباط بین ام‌اس و الل‌های MHC را به عنوان HLA-DR15|DR۱۵ و HLA-DQ۶ توصیف می‌کند.[۱] محل‌های ژن دیگر اثر محافظتی مانند HLA-C۵۵۴ و HLA-DRB۱*۱۱ را نشان می‌دهد.[۱] به طور کل تخمین زده می‌شود که تغییرات HLA دلیل ۲۰ تا ۶۰٪ از استعداد ژنتیکی می‌باشد.[۲۷] روش‌های نوین ژنتیک (مطالعه ارتباطی تمام ژنومی) باعث کشف دوازده ژن دیگر بیرون ازجایگاه]] کروموزومی]] HLA شده است که احتمال ابتلا به ام‌اس را افزایش می‌دهد.[۲۷]

عوامل عفونت‌زا

بسیاری از میکروب‌ها به عنوان عوامل محرک ام‌اس (MS) مطرح شده‌اند، اما عوامل تایید شده به شمار نمی‌روند.[۶] اینگونه می‌توان توضیح داد که نوعی عفونت، که توسط یک میکروب شایع و نه یک میکروب نادر تولید می‌شود، به این بیماری مرتبط است.[۶] مکانیسم‌های پیشنهادی عبارتست از فرضیه بهداشت و فرضیه شیوع. طبق فرضیه بهداشت، قرار گرفتن در معرض برخی از عوامل عفونت‌زا در اوایل زندگی یک حالت حفاظتی دارد، و این بیماری واکنشی نسبت به مواجه دیرهنگام با چنین عوامل محسوب می‌شود.[۱] طبق فرضیه شیوع، علت این بیماری یک عامل عفونت‌زا است که بیشتر در مناطقی شایع است که در آنجا ام‌اس شیوع دارد و در بیشتر افراد بدون هیچ علائمی موجب عفونت در حال پیشرفت می‌شود. فقط در تعداد کمی از موارد و پس از سال‌های زیاد این عامل موجب ابتلا به دمیلیناسیون می‌شود.[۶][۲۸] از فرضیه بهداشت بیشتر از فرضیه شیوع حمایت و پشتیبانی شده است.[۶]

شواهد آن ویروسی که عامل بیماری است عبارتست از: وجود گروه‌های اولیگوکلونال در مغز و مایع مغزی نخاعی بسیاری از افراد مبتلا به‌ام اس، ارتباط چندین ویروس با دمیلیناسیون انسانی آنسفالومیلیت، و وقوع دمیلیناسیون در حیوانات ناشی از برخی عفونت‌های ویروسی..}}[۲۹] ویروس هرپس انسانی گروه منتخبی از ویروس‌ها است. افرادی که هرگز مبتلا به عفونت ناشی از ویروس اپشتین-بار نشده‌اند، کمتر در معرض خطر ابتلا به ام‌اس هستند در حالی که افرادی که در دوران جوانی به این عفونت دچار شده‌اند نسبت به افرادی که در سنین پایین‌تر مبتلا شده‌اند، در معرض خطر بیشتری قرار دارند.[۱][۶] سایر افراد بر این باورند که هیچ تناقضی وجود ندارد زیرا عامل محرک این بیماری همان برخورد تقریباً دیرهنگام با ویروس مسبب برای اولین بار در زندگی است.[۱] سایر بیماری‌هایی که ممکن است مرتبط باشند عبارتست از سرخک، اوریون، و سرخجه.[۱]

سایر موارد

تحقیقات نشان داده است که سیگار کشیدن یک عامل خطرساز مستقل برای ام‌اس به شمار می‌رود.[۲۱] استرس می‌تواند یک عامل خطرساز باشد اما شواهد موثق برای حمایت از این فرضیه وجود ندارد.[۱۸] ارتباط با مواجهات شغلی و سمها – به ویژه حلالها – مورد ارزیابی قرار گرفت، اما نتایج روشنی کسب نشد.[۱۸] تزریق واکسنها به عنوان عوامل بیماری مورد آزمایش قرار گرفتند؛ با این وجود، اکثر تحقیقات نشان می‌دهند که ارتباطی بین این دو وجود ندارد.[۱۸]بسیاری از عوامل خطرساز احتمالی دیگر از قبیل رژیم غذایی و مصرف هورمون بررسی شدند؛ با این وجود، شواهد مبنی بر ارتباط آنها با این بیماری «نادر» است و «قانع کننده» نمی‌باشد.[۳۰]

پاتوفیزیولوژی

سه ویژگی اصلی ام‌اس عبارتست از تشکیل ضایعات در سیستم اعصاب مرکزی (که پلاک‌ها نیز نامیده می‌شود)، تورم، و تخریب غلاف میلین نورون‌ها. این ویژگی‌ها به طرز پیچیده و به گونه‌ای که هنوز به طور کامل شناخته نشده است در تعامل هستند تا تجزیه بافت عصبی و به نوبه خود نشانه‌ها و علائم بیماری را ایجاد کنند.[۱] به علاوه افراد معتقدند که ام‌اس یک اختلال ایمنی با واسطه است که در اثر تعامل ژنتیک فرد و عوامل محیطی که هنوز ناشناخته هستند، پیشرفت می‌کند.[۲] طبق نظرات، حداقل بخشی از آسیب‌ها در نتیجهٔ حمله سیستم ایمنی خودِ فرد به سیستم عصبی ایجاد می‌شوند.[۱]

ضایعات

دمیلیناسیون در ام اس. در رنگ‌آمیزی میلین کلاور-باررا، می‌توان از بی رنگ کردن ناحیه جراحت استقبال کرد (مقیاس اصلی ۱:۱۰۰).

نام «اسکلروز چندگانه» به زخم‌هایی (اسکلرا – با نام پلاک یا ضایعات بهتر شناخته می‌شوند) اشاره می‌کند که سیستم عصبی را شکل می‌دهند. این ضایعات در بیشتر موارد بر ماده سفید موجود در عصب بینایی، ساقه مغز، عقده‌های قاعده‌ای و ستون فقرات، یا ماده سفید موجود در حوالی نزدیک به بطن جانبی تاثیر می‌گذارند.[۱]وظیفه سلول‌های ماده سفید حمل سیگنال‌ها بین مناطق ماده خاکستری، جاییکه پردازش انجام می‌شود، و سایر قسمت‌های بدن است. سیستم عصبی محیطی به ندرت درگیر می‌شود.[۲]

به بیانی روشن‌تر، ام‌اس به از دست دادن الیگودندروسیتها، سلول‌هایی که مسئولیت ایجاد و حفظ لایه چربی را بر عهده دارند – موسوم به غلاف میلین – که در انتقال سیگنال‌های الکتریکی (پتانسیل عمل) به نورون‌ها کمک می‌کنند، گفته می‌شود.[۱]این امر به نازک شدن یا از دست دادن کامل میلین، و همزمان با پیشرفت بیماری، تجزیه آکسونهای نورون می‌انجامد. پس از از بین رفتن میلین، نورون دیگر نمی‌تواند به طور موثر سیگنال‌های الکتریکی را هدایت کند.[۲] روند ترمیم، به نام بازسازی میلین، در مراحل اولیه بیماری اتفاق می‌افتد، اما الیگودندروسیت‌ها نمی‌توانند غلاف میلین سلول را به طور کامل بازسازی کنند.|url=}}</ref>[۳۱]حملات مکرر موجب می‌شوند تاثیر بازسازی میلین به طور متوالی کمتر شود و این روند همچنان ادامه دارد تا زمانی که یک پلاک زخم-مانند در اطراف آکسون‌های آسیب دیده به وجود آید.[۳۱]این زخم‌ها منشأ علائم هستند و در طول یک حمله تصویربرداری رزونانس مغناطیسی (MRI) اغلب بیش از ده پلاک جدید را نشان می‌دهد.[۱] این امر می‌تواند بیانگر آن باشد که مغز می‌تواند تعدادی از زخم‌های روی خود را بدون ایجاد عواقب چشمگیر به طور خودکار بازسازی کند.[۱] روند دیگری که در ایجاد ضایعات دخیل است، یک افزایش تعداد استروسیت‌ها غیرعادی ناشی از تخریب نورون‌های مجاور است.[۱]تعدادی از الگوهای زخم توضیح داده شده‌اند.[۳۲]

التهاب

به غیر از دمیلیناسیون، نشانه دیگر این بیماری التهاب است. بنابر یک توضیح ایمنولوژیکی، سلول‌های تی (T cell)، نوعی لنفوسیت که نقش مهمی در دفاع از بدن ایفا می‌کنند، موجب روند التهابی می‌شوند.[۱]

حمله میلین فرایندهای التهابی را که محرک سایر سلول‌های ایمنی است و عوامل محلول از قبیل سیتوکین‌ها و آنتی‌بادی‌ها را آزاد می‌کند، آغاز می‌کند. تجزیه بیشتر سد خونی-مغزی، به نوبه خود موجب آثار مخربی از قبیل تورم، فعالسازی ماکروفاژها، و فعالسازی بیشتر سیتوکین‌ها و سایر پروتئین‌های مخرب می‌شود.[۲]التهاب به طور بالقوه می‌تواند انتقال اطلاعات بین نورون‌ها را حداقل از سه راه کاهش بدهد.[۱]عوامل محلول آزاد شده می‌توانند از طریق نورون‌های سالم انتقال نورون را متوقف کنند. این عوامل ممکن است منجر به از بین رفتن میلین یا تسریع آن شوند، یا ممکن است باعث شوند آکسون به طور کامل از بین برود.[۱]

سد خونی-مغزی بخشی از سیستم مویرگی است که از ورود سلول‌های تی به داخل سیستم اعصاب مرکزی جلوگیری می‌کند. ممکن است به این انواع سلول‌ها که از طریق عفونت ناشی از ویروس یا باکتری به وجود آمده‌اند، نفوذ کند. بعد از اینکه آن خود را بازسازی می‌کند، به طور نمونه وقتی عفونت پاک شود، سلول‌های تی در داخل مغز گیر می‌افتند.[۲]

تشخیص

انیمیشنی که طبق مطالعات ماهانه‌ام آر آی در طول یک سال، انتشار ضایعات مغزی را از لحاظ زمانی و مکانی نشان می‌دهد

اسکلروز چندگانه به طور معمول بر اساس ارائه نشانه‌ها و علائم، همراه با تصویربرداری پزشکی و آزمایش‌های آزمایشگاهی لازم تشخیص داده می‌شود.[۱۴]تائید چنین تشخیصی به ویژه در مراحل اولیه آن دشوار است زیرا ممکن است علائم و نشانه‌ها مشابه با سایر مشکلات پزشکی باشند.[۱][۳۳] معیار مک‌دونالد، که بر شواهد بالینی، آزمایشگاهی و رادیولوژیکی ضایعات در زمان‌ها و مناطق مختلف تاکید دارد، رایج‌ترین شیوه تشخیص به شمار می‌رود و شوماخر و معیار پوزر نیز از لحاظ تاریخی بیشترین اهمیت را دارند.[۳۴] در حالی که معیارهای فوق امکان تشخیص غیرتهاجمی را فراهم می‌کنند، برخی از افراد بیان می‌کنند که تنها مدرک موثق کالبد شکافی یا نمونه برداری از مناطقی است که در آنجا ضایعات ام‌اس یافت شده‌اند.[۱][۳۵][۳۶]

اگر یک فرد اپیزودهای مجزایی از علائم عصبی بیماری را داشته باشد، ممکن است اطلاعات بالینی به تنهایی برای تشخیص ام‌اس کافی باشند.[۳۵] افرادی که به دنبال مراقبت پزشکی بعد از فقط یک حمله هستند، باید برای تشخیص بیماری آزمایش‌های دیگری را نیز انجام بدهند. رایج‌ترین ابزارهای تشخیصی عبارتست از تصویربرداری سیستم عصبی، تجزیه مایع مغزی نخاعی و پتانسیلهای برانگیخته. ممکن است تصویربرداری رزونانس مغناطیسی مغز و ستون فقرات مناطق دمیلیناسیون (ضایعات یا پلاک‌ها) را نشان بدهد. گادولینیم می‌تواند به صورت وریدی و به عنوان یک ماده حاجب تجویز شود تا پلاک‌های فعال را مشخص کند و، از طریق حذف، وجود ضایعات تاریخی را که به علائم موجود در هنگام ارزیابی مربوط نمی‌شوند، نشان بدهد.[۳۵][۳۷] آزمایش مایع مغزی نخاعی به دست آمده از یک پونکسیون کمری می‌تواند شواهد وجود التهاب مزمن در سیستم اعصاب مرکزی را ارائه بدهد. مایع مغزی نخاعی برای بررسی گروه‌های اولیگوگلونال ایمنوگلبولین (IgG) در الکتروفورز، که نشانه‌های التهابی هستند که در ۷۵-۸۵٪ افراد مبتلا به ام‌اس مشاهده می‌شوند، آزمایش می‌شود.[۳۵][۳۸] ممکن است سیستم عصبی در افراد مبتلا به ام‌اس نسبت به تحریک عصب بینایی و اعصاب حسی به دلیل دمیلیناسیون این مسیرها واکنش کمتری نشان بدهد. این واکنش‌های مغزی می‌توانند با استفاده از بینایی و پتانسیل‌های برانگیخته حسی آزمایش شوند.[۳۹]

دوره‌های بالینی

پیشرفت انواع زیرمجموعه‌ای ام‌اس

چندین زیرمجموعه، یا الگوهای پیشرفت، توضیح داده شده‌اند. زیرمجموعه‌ها برای پیش‌بینی دوره آتی، از دوره قبلی بیماری استفاده می‌کند. این زیرمجموعه‌ها نه تنها برای پیش‌بینی بیماری بلکه جهت تصمیم‌گیری درباره درمان اهمیت دارند. در سال ۱۹۹۶، انجمن ملی اسکلروز چندگانه ایالات متحده آمریکا چهار دوره بالینی را توضیح داد:[۴]

  1. عودت کننده-بهبود یابنده
  2. پیشرونده ثانویه،
  3. پیشرونده اولیه، و
  4. پیشرونده–عودت کننده

عودت‌های غیرقابل پیش‌بینی پس از ماه‌ها تا سال‌ها دوره خاموشی نسبی (بهبودی) بدون هیچ نشانه جدیدی از فعال شدن بیماری، ویژگی زیرمجموعه عودت کننده-بهبود یابنده به شمار می‌رود. نواقصی که در طول حملات بروز می‌کنند، ممکن است موجب رفع یا ایجاد مشکلات شوند که مورد دوم در حدود ۴۰٪ از حملات اتفاق می‌افتد و در افرادی که زمان بیشتری به این بیماری مبتلا هستند رایج‌تر است .[۱][۱۴] این مطالب دوره اولیه ۸۰٪ از افراد مبتلا به ام‌اس را توضیح می‌دهد. .[۱] وقتی نواقص همواره بین حملات رفع شوند، گاهی اوقات «ام اس خوش‌خیم» نام می‌گیرد[۴۰] با اینکه هنوز افراد در طولانی مدت دچار میزانی ازکارافتادگی می‌شوند.[۱] از طرف دیگر، عبارت «اسکلروز چندگانه بدخیم» برای اشاره به افراد مبتلا به ام‌اس که در مدتی کوتاه میزان از کار افتادگی آنها شدت زیادی می‌گیرد، به کار می‌رود.[۴۱] این زیرمجموعه معمولاً با یک سندرم مجزای بالینی (CIS) آغاز می‌شود. در CIS، فرد دچار حمله‌ای دال بر دمیلیناسیون می‌شود، اما معیارهای اسکلروز چندگانه را به طور کامل ندارد.[۱][۴۲]

آکسون عصبی با غلاف میلین

ام‌اس پیش‌رونده ثانویه در حدود ۶۵٪ از افراد مبتلا به ام‌اس عودت کننده-بهبود یابنده اولیه، که در نهایت بدون هیچ دوره مشخصی از بهبودی بین حملات حاد خود کاهش نورولوژیک پیشرونده را تجربه می‌کنند.[۱][۴] ممکن است عودت‌های گاه به گاه و بهبودی‌های کوچکی دیده شود.[۴]شایع ترین مدت زمان بین شروع بیماری و تبدیل آن از ام‌اس عودت کننده-بهبود یابنده به ام‌اس پیشرونده ثانویه ۱۹  سال است.[۴۳] زیرمجموعه پیشرونده اولیه تقریباً در ۱۰-۲۰٪ از افراد ظاهر می‌شود و بعد از علائم اولیه بهبودی حاصل نخواهد شد.[۴۴][۱۴] پیشرفت از کار افتادگی از زمان شروع بیماری، بدون بهبودی بیماری یا وجود بهبودی‌های موقتی و کم از ویژگی‌های این نوع از ام‌اس است.[۴] معمولاً سن شروع ام‌اس پیشرونده اولیه بالاتر از سن شروع نوع عودت کننده-بهبود یابنده است. سن شروع آن مشابه با سن شروع نوع پیشرونده ثانویه در ام‌اس عودت کننده-بهبود یابنده، حدود ۴۰ سالگی، است..[۱]

ام‌اس پیشرونده-عودت کننده موجب می‌شود از زمان شروع بیماری فرد یک کاهش نورولوژیک ثابت را تجربه کند اما به این افراد حملات تحمیلی مشخصی نیز دست می‌دهد. این نادرترین نوع از انواع ام‌اس است.[۴]

انواع غیرمعمول ام اس توضیح داده شده‌اند؛ این بیماری‌ها عبارتست از بیماری دویک، اسکلروز بالو کانسنتریک، اسکلروز منتشر شیلدر و اسکلروز چندگانه ماربورگ. در حال حاضر بر سر اینکه آیا اینها انواعی از ام‌اس هستند یا بیماری‌های دیگری به شمار می‌روند، اختلاف نظر وجود دارد.}}[۴۵] اسکلروز چندگانه در کودکان متفاوت است به گونه‌ای که زمان بیشتری طول می‌کشد تا به مرحله پیشرونده برسد.[۱]با این وجود، میانگین سنی کودکانی که به این مرحله می‌رسند کمتر از بزرگسالان است.[۱]

مدیریت

با اینکه هیچ درمان شناخته شده‌ای برای اسکلروز چندگانه وجود ندارد، چند روش درمانی در بهبود آن مفید واقع شده‌اند. اهداف اولیه درمان عبارتست از بازگرداندن کارکرد بدن بعد از یک حمله، جلوگیری از حملات جدید، و پیش‌گیری از از کار افتادگی. مانند هر درمان پزشکی دیگر، درمان دارویی مورد استفاده در مدیریت ام‌اس چندیدن عوارض جانبی دارد. برخی از افراد از درمان‌های جایگزین استفاده می‌کنند با اینکه شواهد موثقی در این زمینه وجود ندارد.

حملات حاد

در طول حملات علائم دار، تجویز وریدیکورتیکواستروئیدها، از قبیل متیل پردنیزولون، با دوز بالا درمان معمول این حملات است،[۱] و به نظر می‌رسد میزان تاثیر و ایمنی کورتیکواستروئیدهای خوراکی مشابه است.[۴۶] با اینکه مصرف کورتیکواستروئید معمولاً برای کاهش علائم در کوتاه مدت موثر است، اما این نوع درمان تاثیر زیادی بر بهبود بلند مدت نخواهد داشت.[۴۷] ممکن است بتوان پیامد حملات شدید را که به کورتیکواستروئیدها واکنش نشان نمی‌دهند با مصرف پلاسمافرز درمان کرد.[۱]

درمان‌های تغییر دهنده بیماری

اسکلروز چندگانه عودت کننده-بهبود یابنده

نهادهای قانونی اسکلروز چندگانه عودت کننده-بهبود یابنده (RRMS) هشت نوع درمان تغییر دهنده بیماری را تائید کرده‌اند که عبارتست از: اینترفرون بیتا-۱a، اینترفرون بتا-۱b، گلاتیرامر استات، میتوکسانترون، ناتالیزوماب، فینگلومید،[۴۸] تری فیلومید[۴۹] و دی متیل فومارات.[۵۰] مقرون به صرفه بودن آن نسبت به ۲۰۱۲ نامشخص است.[۵۱]

در RRMS آنها در کاهش تعداد حملات نسبتاً موثر هستند.[۴۸] اینترفرون‌ها و گلاتیرامر استات درمان‌های اول هستند[۱۴] و کاملاً معادل یکدیگرند و عودت‌ها را تقریباً تا ۳۰٪ کاهش می‌دهند.[۵۲] درمان بلند مدت و زودهنگام روش ایمنی است و موجب می‌شود به نتایج بهتری دست یابیم.[۵۳][۵۴] ناتالیزوماب میزان عودت را نسبت به عوامل اول بیشتر کاهش می‌دهد؛ با این وجود، به دلیل مسائل مربوط به عوارض جانبی، عامل ثانویه برای افرادی است که به سایر درمان‌ها واکنش نشان نمی‌دهند[۱۴] یا بیماری مزمن دارند.[۵۲] میتوکسانترون که به دلیل عوارض جانبی شدید استفاده از آن محدود است، سومین گزینه برای افرادی است که نسبت به سایر داروها واکنش نشان نمی‌دهند.[۱۴]درمان سندرم مجزای بالینی (CIS) با اینترفرونها احتمال پیشرفت ام‌اس بالینی را کاهش می‌دهد.[۱][۵۵] طبق تحقیقات، تاثیر اینترفرون‌ها و گلاتیرامر استات در کودکان کاملاً شبیه به تاثیر آنها در بزرگسالان است.[۵۶] نقش برخی از عامل‌های جدیدتر از قبیل فینگلومید، تری فیلومید و دی متیل فومارات، مانند عامل‌های سال ۲۰۱۱، هنوز به طور کامل مشخص نشده است.[۵۷]

اسکلروز چندگانه پیشرونده

هیچ درمانی روند ام‌اس پیشرونده اولیه را تغییر نمی‌دهد[۱۴] و در ۲۰۱۱ فقط یک دارو، میتوکسانترون، برای ام‌اس پیشرونده ثانویه تائید شده است.[۵۸] در این تعداد، شواهد احتمالی نشان می‌دهند که میتوکسانترون روند پیشرفت بیماری را آهسته و میزان عودت‌ها را در طول دو سال کاهش می‌دهد.[۵۹][۶۰]

عوارض جانبی

خارش محل بعد از تزریق استات گلاتیرامر

درمان‌های تغییردهنده بیماری چندین عارضه جانبی دارند. یکی از رایج ترین آنها خارش در محل تزریق گلاتیرامر استات و اینترفرون‌ها (تا ۹۰٪ با تزریق‌های زیرپوستی و ۳۳٪ با تزریق‌های عضلانی) است.[۶۱] ممکن است به دلیل تخریب بافت چربی محل که لیپوتروفی نامیده می‌شود، با مرور زمان یک تورفتگی قابل مشاهده در محل تزریق ایجاد می‌شود.[۶۱]ممکن است اینترفرون‌ها علائم مشابه با آنفلوآنزا داشته باشند؛[۶۲] برخی از افرادی که گلاتیرامر مصرف می‌کنند، پس از تزریق گرگرفتگی، درد قفسه سینه، تپش قلب، تنگی نفس، و اضطراب را تجربه می‌کنند که معمولاً کمتر از سی دقیقه طول می‌کشند.[۶۳] آسیب به کبد ناشی از اینترفرون خطرناک تر و کمتر رایج است،[۶۴] اختلال سیستولیک (۱۲٪)، ناباروری و میلوئید لوکمیای حاد (۰٫۸٪) از میتوکسانترون،[۵۹][۶۵] و عفونت مغزی پیشرونده با ناتالیزوماب اتفاق می‌افتد (از هر ۶۰۰ نفر که درمان شده‌اند، برای ۱ نفر اتفاق می‌افتد).[۱۴][۶۶]

ممکن است فینگلومید منجر به فشارخون و کاهش ضربان قلب، ادم ماکولا، آنزیم‌های کبدی افزایش یافته یا یک کاهش میزان لنفوسیت شود.[۶۷] شواهد احتمالی حاکی از آن است که تری فیلومید در کوتاه مدت ایمن است و عوارض جانبی رایجی دارد از قبیل: سردرد، خستگی، خواب آلودگی، ریزش مو، و درد اعضای بدن.[۴۸] به علاوه گزارش‌هایی درباره نارسایی کبد و PML همراه با مصرف آن وجود دارد و آن خطرناک برای رشد جنین است.[۶۷] رایج ترین عوارض جانبی دی متیل فومارات عبارتست از گرگرفتگی و مشکلات دستگاه گوارشی.[۵۰][۶۷] در حالی که ممکن است دی متیل فومارات منجر به کاهش تعداد سلول قرمز خونی شود، هیچ موردی از عفونت‌های فرصت طلب در طول دوره‌ها گزارش نشده است.[۶۸][۶۹]

علائم مربوطه

هم داروها و هم بازتوانی عصبی نشان داده‌اند که در درمان برخی از علائم بیماری موثر بوده‌اند، با این حال هیچ یک از اینها در تغییر مسیر بیماری تاثیری نداشته‌اند.[۷۰] برخی از علائم بیماری نظیر شلی مثانه و گرفتگی عظلات، واکنش خوبی را نسبت به داروها از خود نشان می‌دهند، این در حالی است که دیگر علائم واکنش بسیار اندکی نشان می‌دهند. .[۱]در مشکلات عصب شناختی، استفاده از راهکاری چند شیوه‌ای برای بهبود کیفیت زندگی مهم است؛ با این حال، مشکل می‌توان "تیم مرکزی" را مشخص ساخت چرا که در زمان‌های مختلف خدمات درمانی متفاوتی ممکن است مورد نیاز باشد.[۱] برنامه‌های چند منطوره بازتوانی میزان فعالیت و مشارکت افراد مبتلا به ام‌اس را افزایش می‌دهند اما تاثیری در بهبود سطح اختلال ندارند.[۷۱] اگرچه شواهد خوبی در ارتباط با موثر بودن شیوه‌های ویژه‌ای نظیر ورزش، و درمان‌های روانشناختی، بویژه شیوه‌های درمانی شناختی رفتاری در دست وجود دارد.[۷۲][۷۲][۷۳] با این حال شواهد بسیار اندکی برای تاثیر کل شیوه‌های درمانی فردی وجود دارد.[۷۴]

درمان‌های جایگزین

بیش از ۵۰٪ افراد مبتلا به ام‌اس ممکن است از درمان‌های مکمل یا جایگزین استفاده کنند، با این حال درصد این افراد بسته به چگونه تعریف شدن درمان جایگزین متغییر خواهد بود.[۷۵] شواهدی در خصوص موثر بودن درمان‌های این چنین در غالب موارد یا ضعیف است و یا اینکه وجود ندارد.[۷۵][۷۶] در حالی که شواهد غیر قطعی وجود دارد که ویتامین دی در درمان این بیماری موثر است، با این حال شواهد کافی برای نتیجه گیری قطعی موجود نیست.[۷۷] از جمله درمان‌هایی که فایده آنها برای افراد مبتلا به‌ام است به اثبات نرسیده است می‌توان به: مکمل‌های غذایی و رژیمی،[۷۵][۷۸][۷۹] تکنیک‌های آرامش بخش نطیر یوگا،[۷۵] داروهای گیاهی (نظیر شاهدانه دارویی[۷۵][۸۰] درمان با استفاده از اکسیژن تحت فشار،[۸۱] خود عفونتی با استفاده از کرم‌های قلاب دار، پا درمانی و طب سوزنی.[۷۵][۸۲] لازم به ذکر است که استفاده کنندگان از این نوع درمان‌ها معمولاً زنان هستند، یا کسانی که برای مدت طولانی مبتلا به این بیماری بوده‌اند، این افراد ناتوانی بیشتری دارند و نسبت به درمان‌های رایج رضایت کمتری از خود نشان می‌دهند.[۷۵]

پیش‌بینی بیماری

تعداد سالهایی که بیمار با ناتوانی سر کرده است برای تصلب بافتی کثیر در هر  ۱۰۰۰۰۰ نفر در جهان در سال ۲۰۰۴
     no data      <13      13–16      16–19      19–22      22–25      ۲۵–۲۸
     28–31      ۳۱–۳۴      34–37      37–40      ۴۰–۴۳      >۴۳

مسیری که بیماری در آینده طی خواهد کرد بستگی به زیرگونه بیماری دارد: عواملی نظیر جنسیت فرد، سن، و علائم اولیه بیماری؛ و همچنین درجه ناتوانی فرد در آن موثر خواهد بود.[۷] جنس زن، زیرگونه عودکننده-فروکش کننده، آماس عصب دیدی یا علائم حسی در آغاز بیماری، حمله‌های کم در سالهای اولیه و بویژه سال اول در آغاز بیماری نشان دهنده مسیری بهتر از بیماری هستند.[۷][۸۳] متوسط زندگی بیماران از زمان شروع بیماری ۳۰ سال می‌باشد، که این میزان بین ۵ تا ۱۰ سال از متوسط عمر افراد غیر مبتلا کمتر می‌باشد.[۱] تقریباً ۴۰٪ افراد مبتلا به ام‌اس به سن ۷۰ سالگی می‌رسند. .[۸۳] با این وجود، علت دو سوم بیماری‌ها مستقیماً مربوط به عوارض بیماری می‌باشد. .[۱] خودکشی بویژه بسیار شایع است، این در حالی است که عفونت‌ها و عوارض دیگر برای افراد ناتوان بسیار خطرناک می‌باشند. .[۱] اگرچه اکثر مبتلایان به این بیماری قبل از مرگ خود توانایی راه رفتن را از دست می‌دهند، با این حال ۹۰٪ بیماران توانایی راه رفتن بدون کمک دیگران را در ۱۰ سال اول بیماری دارند، و ۷۵٪ در ۱۵ سال اول بیماری. .[۸۳][۸۴]

همه‌گیرشناسی

تا سال ۲۰۱۰ تعداد افراد مبتلا به ام‌اس در جهان برابر با ۲٫۵-۲ میلوین نفر (حدوداً ۳۰ نفر از هر ۱۰۰٫۰۰۰ نفر) می‌باشد، که البته این میزان بسته به هر منطقه متفاوت می‌باشد.[۸][۹] تخمین‌های زده شده اینگونه می‌گویند که این بیماری در سال ۲۰۱۰ جان حدوداً ۱۸٫۰۰۰ انسان را گرفته است. .[۸۵] در آفریقا این میزان کمتر از ۰٫۵ نفر از هر ۱۰۰٫۰۰۰ نفر است، این در حالی است که این میزان در جنوب شرقی آسیا به ۸٫۳ نفر از هر ۱۰۰٫۰۰۰ نفر می‌رسد، و در اورپا این میزان ۸۰ نفر از هر ۱۰۰٫۰۰۰ نفر می‌باشد. .[۸] این میزان در برخی از نژادهای اروپای شمالی بیش از ۲۰۰ نفر از هر ۱۰۰٫۰۰۰ نفر است. .[۹]تعداد افراد جدیدی که به این بیماری مبتلا می‌شوند تقریباً برابر با ۲٫۵ نفر از هر ۱۰۰٫۰۰۰ نفر می‌باشد. .[۸] میزان افراد مبتلا به این بیماری در حال افزایش است، با این حال دلیل این افزایش را می‌توان به سادگی از طریق تشخیص‌های بهتر پیدا کرد. .[۹]مطالعات بسیاری بر روی الگوهای جمعیت و جغرافیایی انجام شده است[۲۸] و بوجود آمدن تعدادی نظریه در خصوص علت این بیماری محصول این مطالعات بوده است. .[۶][۱۸][۲۱] بیماری ام‌اس اغلب خود را در بزرگسالان دراواخر دهه دوم زندگی یا اوایل دهه سوم نشان می‌دهد اما این بیماری می‌تواند در موارد نادری در دوران کودکی یا پی از ۵۰ سالگی بروز کند. .[۸][۹] زیرگونه پیش رونده اولیه این بیماری در افراد بالای ۵۰ سال رایجتر است. .[۴۴] مانند بسیاری از اختلالات خود ایمنی، این بیماری در زنان رایجتر است، و ممکن است این میزان افزایش نیز یابد.[۱][۱۹] تا سال ۲۰۰۸، میزان این بیماری در جهان در زنان دو برابر مردان می‌باشد. .[۱] این در حالی است که در افراد بالای پنجاه سال میزان این بیماری در زنان و مردان یکسان است.[۴۴]

تاریخچه

تاریخچه پزشکی

جزئیات تصویر کارسول (Carswell) از ضایعات بیماری ام‌اس در ساقه مغز و ستون فقرات (۱۸۳۸)

.عصب]] شناس]] فرانسوی، ژان مارتین شارکو (Jean-Martin Charcot) (۱۸۹۳-۱۸۲۵(اولین فردی بود که در سال ۱۸۶۸ به تصلب (عصبی) متعدد به عنوان یک بیماری مجزا پی برد. .[۸۶]شارکو به مدد گزارش‌های پیشین و با اضافه کردن مشاهدات آسیب شناختی و بالینی خود نام این بیماری را "sclerose en plaques" گذاشت. علائم سه گانه این بیماری که اکنون به نام سه گانه ۱ شارکو شناخته می‌شوند عبارتند از جنبش غیر ارادی کره چشم، رعشه هدفمند، و گفتار تلگرافی (گفتار مقطع (می‌باشند، اگرچه این علائم مختص بیماری ام‌اس نمی‌باشند. شارکو همچنین متوجه تغییرات شناختی در بیماران خود شد که موجب بوجود آمدن "ضعف چشمگیر حافظه" و "کاهش قدرت ادراک" در آنها شده بود..[۱۰]

قبل از شارکو، رابرت کارسول (۱۸۵۷-۱۷۹۳) که استاد انگلیسی آسیب‌شناسی بود، و ژان کروویلهر (۱۸۷۳-۱۷۹۱)، که استاد فرانسوی آناتومی آسیب شناختی بود، بسیاری از جزئیات بالینی این بیماری را تشریح کرده و به تصویر در آورده بودند، اما نتوانسه بودند آن را به عنوان یک بیماری مجزا تشخیص دهند.[۸۶] بویژه، کارسول آسیب‌هایی که شناسایی کرده بود را "ضایعه ویژه ستون فقرات به همراه تحلیل بافت" نامید.[۱] در سال ۱۸۶۳ آسیب شناس سوئیسی جورج ادوارد رینفلیش (Georg Eduard Rindfleisch) (۱۹۰۸-۱۸۳۶) با استفاده از میکرواسکوپ متوجه شد که ضایعات التهابی در اطراف رگ‌های خونی پخش می‌شدند.[۸۷][۸۸] در قرن ۲۰ نظریه‌هایی در خصوص علت و بیماری زایی این بیماری ارائه شد و درمان‌های موثر این بیماری در دهه ۱۹۹۰ کشف شدند. .[۱]

موارد تاریخی بیماری

مطالعه تصویری حرکت یک زن مبتلا به ام‌اس با مشکلات حرکتی که در سال ۱۸۸۷ توسط مایبریج انجام شده است.

گزارش‌های تاریخی فراوانی از افرادی که قبل از تشریح بیماری توسط شارکو یا اندکی پس از آن زندگی می کرده‌اند و احتمالاً به بیماری ام‌اس مبتلا بوده‌اند در دست وجود دارد. زن جوانی به نام هالدورا که در حدود قرن ۱۲ میلادی در ایسلند می زیسته به طور ناگهانی بینایی و تحرک خود را از دست داد و هفت روز پس از اعتراف کردن به قدیس‌ها دوباره آنها را بدست آورد. قدیس لیدوینا اهل اسخیدام، یک هلندی راهبه، که بین سالهای (۱۴۳۳-۱۳۸۰(می زیسته می‌تواند یکی از افرادی باشد که به بیماری ام‌اس مبتلا بوده است. از سن ۱۶ سالگی تا زمان مرگش یعنی تا سن ۵۳ سالگی، وی دچار دردهای مقطعی، سست شدگی پاها شده و بینایی خود را از دست داده بود— علائمی که نشانه‌های بیماری ام‌اس می‌باشند.[۸۹] هر دو این موارد منجبر به ارائه فرضیه "ژن وایکینگ" برای انتشار این بیماری شد.[۹۰]

آگوستوس فردریک دسته پسر شاهزاده آگوستوس فردریک، دوک ساسکس و بانو آگوستا مورای و نوه جورج سوم، که بین سال‌های (۱۸۴۸-۱۷۹۴) می زیسته، تقریباً به یقین دچار ام‌اس بوده است. دسته یادداشت‌هایی مفصلی را از دوران ۲۲ ساله بیماری خود نوشته است. یادداشت‌های وی از سال ۱۸۲۲ شروع می‌شوند و در سال ۱۸۴۶ پایان می‌پذیرد، با این حال دو سال پایانی زندگی وی نا معلوم مانده است. علائم بیماری وی از سن ۲۸ سالگی پس از مراسم خاک سپاری یکی از دوستانش با از دست دادن مقطعی بینایی خود (نابینایی فوگاکس) آغاز شد. در طول دورهٔ بیماری اش، وی دچار سستی در پاها، چلفتی دست‌ها، سستی دست‌ها، سر گیجه، اختلال در مثانه، و اختلال در نعوظ شدن شد. در سال ۱۸۴۴، وی شروع به استفاده از صندلی چرخ دار کرد. علی‌رغم بیماری اش، همواره نسبت به زندگی خوش بین بود.[۹۱][۹۲] یکی دیگر از موارد اولیه ام‌اس توسط شرح حال نویس بریتانیایی به نام دبیلیو ان پی باربلیون، نام مستعار بروس فردریک کامینگز که بین سال‌های (۱۹۱۹-۱۸۸۹) می زیسته به ثبت رسیده است. وی شرح مفصلی از تشخیص پزشکی و تلاش‌های خویش را به ثبت رسانیده است.[۹۲] شرح حال وی دز سال ۱۹۱۹ تحت عنوان "یادداشت‌های یک مرد نا امید" به چاپ رسید.[۹۳]

تحقیقات

داروها

ساختار شیمیایی آلمتوزوماب

در حال حاضر تحقیقاتی برای یافتن درمان‌های موثرتر، بهتر، و قابل تحمل تر برای ام‌اس عودکننده-فروکش کننده در حال انجام است؛ درمان‌هایی برای زیرگونه‌های پیشرفت کننده؛ محافظت عصبی استراتژی ها؛ و درمان‌های موثر علامتی.[۹۴] در بین سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰ چندین داروی خوراکی برای این بیماری به مصرف رسیده‌اند که انتظار می‌رود استفاده از آنها رایج تر گردد.[۹۵] داروهای خوراکی دیگری نیز در حال آزمایش شدن می‌باشند، داروهایی نظیر لاکینیمود، که در حال حاضر پس از سپری کردن دوره ی‌های گذشته و بدست آمدن نتایج ترکیبی آن در حال سپری کردن فاز سوم خود می‌باشد.[۹۶] از سوی دیگر، مطالعات مشابهی به منظور بهبود تاثیر و سهولت استفاده از درمان‌های گذشته در حال انوجام می‌باشند. این مطالعات شامل استفاده از داروهای ترکیبی جدید نظیر نسخه‌های پگیله‌شده اینترفرون- β-a۱، که امید است تا با دوزهای کمتری با همان تاثیر به بیماران داده شود.[۹۷][۹۸] انتظار می‌رود در سال ۲۰۱۳ درخواست تایید داروی “پگ اینترفرون بتا-۱a" مورد تایید قرار گیرد.[۹۸] پاد تن‌های مونوکولونال نیز بسیار مورد علاقه متخصصان بوده‌اند. پاد تن‌های مونوکولونال آلمتوزوماب، داکلیزوماب و CD۲۰ نظیر ریتوکسیماب اکرلیزوماب و افاتوموماب همگی نتایج مثبتی را نشان داده‌اند و به عنوان داروهای احتمالی در حال مطالعه شدن می‌باشند.[۶۹] استفاده این داروها بروز عوارض جانبی احتمالی خطرناکی را در پی داشته است، بویژه از این عوارض جانبی می‌توان به عفونت‌های فرصت طلب اشاره داشت[۹۵]از جمله این آزمایش‌های می‌توان به انجام تست‌های پاد تن‌های ویروس جی‌سی اشاره داشت که می‌تواند نشان دهد چه کسانی در هنگاه استفاده از داروی ناتالیزوماب در خطر لوکو انسفالوپاتی مالتی فوکال پیش رونده قرار می‌گیرند.[۹۵] اگرچه پاد تن‌های مونوکلونال در آینده در درمان این بیماری تا اندازه‌ای نقش خواهند داشت، با این حال به خاطر خطرهایی که این دارو دارد این نقش بسیار اندک خواهد بود.[۹۵] راهکار تحقیقاتی دیگر ارزیابی تاثیرگذاری ترکیبی دو یا چند دارو می‌باشد.[۹۹] دلیل اصلی استفاده از برخی از داروها در بیماری ام‌اس این است که این درمان‌ها مکانیسم‌های مختلفی را در بدن هدف می‌گیرند و از این رو استفاده از آنها جنبه اختصاصی ندارد.[۹۹] استفاده از هم‌افزایی، که در آنها یک دارو اثر داروی دیگر را بهبود می‌بخشد نیز ممکن است، اما ایرادهایی نیز ممکن است وجود داشته باشد مانند جلوگیری از عملکرد داروی دیگر یا وخیم تر شدن عوارض جانبی. .[۹۹]درمان‌های ترکیبی بسیاری مورد آزمایش قرار گرفته‌اند، با این حال هیچ کدام از آنها نتایج مثبت قابل قبولی را در پی نداشته‌اند تا بتوان آنها را به عنوان درمان مناسب ام‌اس قلمداد کرد.[۹۹] گرچه تحقیقات بر روی محافظت عصبی و درمان‌های احیا کننده، نظیر درمان سلول بنیادین از اهمیت بسیاری برخوردارند، با این حال در حال سپری کردن مراحل اولیه خود هستند.[۱۰۰] همچنین، هیچ درمان موثری برای گونه‌های پیش رونده این بیماری وجود ندارد. بسیاری از داروهای جدید همچنین داروهای در حال تولید احتمالاً به عنوان داروهای درمانی پی پی ام‌اس (PPMS) یا اس پی ام‌اس (SPMS) مورد نظر خواهند بود.[۹۵]

نشانگرهای زیستی بیماری

ام‌آرآی اسکن مغز با استفاده از "توالی فاز گرادیان-اکو" که رسوب آهن را در ضایعه‌ای سفید نشان می‌دهد (در درون مربع سبز رنگ در وسط تصویر؛ که با استفاده از فلش‌های قرمز در گوشه سمت چپ تصویر بزرگ نمایی و علامت گذاری شده‌اند).[۱۰۱]

در حالی که انتظار می‌رود معیار تشخیص بیماری در آینده نزدیک تغییری به خود نبیند، با این حال تلاش برای توسعه نشانگرهای زیستی که در فرایند تشخیص بیماری و همچنین پیشگیری از پیشرفت بیماری موثر می‌باشند در حال انجام می‌باشد.[۹۵]شیوه‌های جدید تشخیص که در حال بررسی می‌باشند شامل استفاده از ضد میلین پاد تن‌ها، و مظالعات بر روی سرم و مایعات مغزی-نخاعی می‌باشند، اما هیچ کدام از اینها نتایج مثبت قابل اتکایی را به همراه نداشته‌اند.[۱۰۲] در حال حاضر هیچ گونه بررسی آزمایگاهی که بتواند فرایند پیش تشخیض را پیش بینی کند وجود ندارد. چندین راهکار امید بخش پیشنهاد داده شده‌اند که شامل: اینترلوکین-۶، اکسید نیتریک و ترکیب اکسید نیتریک، استئو پونتین، و فتوئین A- می‌شوند.[۱۰۲] از آنجایی که پیشرفت بیماری نتیجه تخریب نورون‌ها است، نقش پروتئین‌ها در نشان دادن از دست رفتن بافت‌های عصبی نظیر ناوک‌های عصبی، تائو و آستیلاس پارتات-ان در حال بررسی شدن می‌باشند.[۱۰۲] از طرف دیگر محققان به دنبال نشانگرهای زیستی هستند که می‌توانند تشخیص دهند چه بیمارانی به داروها پاسخ می‌دهند و چه بیمارانی پاسخ نمی‌دهند.[۱۰۲] پیشرفت در شیوه‌های تصویربرداری عصبی نظیر برش نگاری با گسیل پوزیترون که به اختصار (پی ای تی) (PET) خوانده می‌شود یا تصویربرداری تشدید مغناطیسی یا همان (ام آر آی) امیدهایی را برای تشخیص بهتر بیماری و پیشبینی‌های پیش تشخیص فراهم آورده‌اند، اگرچه موثر واقع شدن چنین پیشرفت‌هایی د رعرصه پزشکی ممکن است چندین دهه به طول بینجامد.[۹۵]در خصوص شیوه‌ام آرآی لازم به ذکر است که چندین شیوه وجود دارند که نشان داده‌اند در محیط تحقیقاتی مفید بوده‌اند و می‌توان از آنها در عرصه پزشکی بهره برد، شیوه‌هایی نظیر توالی احیای وارونگی دوگانه، انتقال مغناطیسی، تانسور انتشار، و تصویربرداری تشدید مغناطیسی عملکردی.[۱۰۳] این شیوه‌ها برای بیماری ام‌اس نسبت به شیوه‌های فعلی مفصل تر می‌باشند، اما هنوز فاقد استانداردهای قوانین دست یابی و بوجود آوردن ارزش‌های معیاری می‌باشند.[۱۰۳] شیوه‌های دیگری در حال بوجود آمدن می‌باشند که شامل مواد حاجب می‌باشند که این مواد قادرند میزان سطوح ماکروفاژهای جانبی، تورم، یا اختلال عملکردی نورونی را اندازه گیری کنند،[۱۰۳] و شیوه‌هایی که رسوبات آهن را در بدن اندازه گیری می‌کنند و می‌توانند به عنوان تعیین کننده این ویژگی در ام اس، یا خون رسانی به مغز ایفای نقش کنند.[۱۰۳] همچنین ردیاب‌های پرتوی به کار رفته در برش نگاری با گسیل پوزیترون یا همان پی ای تی ممکن است به عنوان نشانگرهای فرایندهای تغییر داشده شده نظیر تورم مغزی، آسیب شناسی غشای مغزی، آپوپتوزیس، یا رمیلیناسیون ایفای نقش کنند.[۱۰۴]

نارسایی‌های وریدی مغزی-نخاعی مزمن

در سال ۲۰۰۸، جراح عروق به نام پائولو زامبونی اینگونه بیان داشت که در بیماری ام‌اس رگ‌هایی که خون مغز را تخلی می‌کنند باریک می‌شوند. وی به این پدیده با نام نارسایی وریدی مغزی-نخاعی مزمن یا (سی سی اس وی آی) (CCSVI) اشاره کرد. این جراح در همه بیماران مبتلا به ام‌اس در مطالعه خود این نارسایی را مشاهده کرد، و بر روی آنها عمل جراحی انجام داده، و پس از آن در تلویزون برای اصلاح آن را "روش آزادسازی" نامید و ادعا داشت که ۷۳٪ از شرکت کنندگان در این مطالعه بهبود یافتند.[۱۰۵] نظریه وی توجه بسیاری از بیماران مبتلا به‌ام اس، بویژه در کانادا، را در تلویزیون به خود جلب کرد. .[۱۰۶]از انجایی که تحقیقات او نه غیر منطقی بوده است و نه کنترل شده، و از آنجایی که داده‌های فعلی فرضه‌های وی در خصوص علت اصلی بیماری را تایید نمی‌کنند، نگرانی‌ها در خصوص تحقیقات وی افزایش یافته است.[۱۰۷]از سوی دیگر مطالعات بیشتر در این خصوص یا قادر به یافتن رابطه مشابه نبوده‌اند و یا اینکه یافته‌های آنها در خصوص علت اصلی بیماری بسیار ضعیف تر بوده است،[۱۰۸] که همین امر باعث شده تا با فرضیه وی به شدت مخالفت به عمل بیاید.[۱۰۹] "شیوه آزادسازی" به خاطر اینکه منجر به بیماری‌های خطرناک شده و یا بدون اثبات مفید واقع شدن جان افراد را گرفته است به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است.[۱۰۷] از این رو در سال ۲۰۱۳ برای درمان بیماری ام‌اس پیشنهاد نمی‌شود.[۱۱۰] تحقیقات بیشتر برای بررسی فرضیه (سی سی اس وی آی) (CCSVI) در حال انجام می‌باشند.[۱۱۱]

تغذیه

در پژوهشی که در سال 2013 انجام شد، دانشمندان به این نتیجه رسیدند که مصرف بیش از حد نمک در رژیم غذایی می تواند با اختلال در سیستم ایمنی بدن و ایجاد بیماری های خود ایمنی مانند ام اس در ارتباط باشد. به عبارت دیگر مصرف بالای نمک باعث فعال سازی و تکثیر بیش از حد سلول هاTH17 می گردد که نوعی از کمک کننده های سلول T بشمار می روند که در برانگیختن پروتئین التهابی interleukin-17 نقش دارند. اما بااین وجود یافتن عامل تغییرات مولکولی که باعث تکثیر بیش از حد TH17 می شود تا حدی ناشناخته مانده که علت این امر این است که در روش های مرسوم آزمایشگاهی برای فعال سازی سلول های ایمنی اغلب این سلول ها دستخوش تغییر و صدمه می شوند که همین امر نتایج تحقیق را مورد پرسش قرار داده. با این وجود تیم تحقیقاتی بر این باورند که مصرف بالای نمک می تواند در پیشرفت روند بیماری نقش داشته باشد.[۱۱۲]

منابع

  1. پرش به بالا به: ۱٫۰۰ ۱٫۰۱ ۱٫۰۲ ۱٫۰۳ ۱٫۰۴ ۱٫۰۵ ۱٫۰۶ ۱٫۰۷ ۱٫۰۸ ۱٫۰۹ ۱٫۱۰ ۱٫۱۱ ۱٫۱۲ ۱٫۱۳ ۱٫۱۴ ۱٫۱۵ ۱٫۱۶ ۱٫۱۷ ۱٫۱۸ ۱٫۱۹ ۱٫۲۰ ۱٫۲۱ ۱٫۲۲ ۱٫۲۳ ۱٫۲۴ ۱٫۲۵ ۱٫۲۶ ۱٫۲۷ ۱٫۲۸ ۱٫۲۹ ۱٫۳۰ ۱٫۳۱ ۱٫۳۲ ۱٫۳۳ ۱٫۳۴ ۱٫۳۵ ۱٫۳۶ ۱٫۳۷ ۱٫۳۸ ۱٫۳۹ ۱٫۴۰ ۱٫۴۱ ۱٫۴۲ ۱٫۴۳ ۱٫۴۴ ۱٫۴۵ ۱٫۴۶ ۱٫۴۷ ۱٫۴۸ ۱٫۴۹ ۱٫۵۰ ۱٫۵۱ ۱٫۵۲ ۱٫۵۳ ۱٫۵۴ ۱٫۵۵ ۱٫۵۶ Compston A, Coles A (October 2008). "Multiple sclerosis". Lancet 372 (9648): 1502–17. DOI:10.1016/S0140-6736(08)61620-7. PMID 18970977.
  2. پرش به بالا به: ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ ۲٫۵ ۲٫۶ ۲٫۷ ۲٫۸ ۲٫۹ }}مجله علمی|نویسنده=کامپستون آ، کولز آ|عنوان=اسکلروز چندگانه|مجله علمی=لانست|جلد=359|چاپ=9313|صفحات=1221-31|سال=2002| ماه=آوریل| شماره pmid=11955556|شماره doi= 10.1016/S0140-6736(02)08220-X {{
  3. پرش به بالا Murray ED, Buttner EA, Price BH (2012). "Depression and Psychosis in Neurological Practice". In Daroff R, Fenichel G, Jankovic J, Mazziotta J. Bradley's neurology in clinical practice. (6th ed. ed.). Philadelphia, PA: Elsevier/Saunders. ISBN 1-4377-0434-4.
  4. پرش به بالا به: ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ ۴٫۴ ۴٫۵ ۴٫۶ ۴٫۷ Lublin FD, Reingold SC; National Multiple Sclerosis Society (USA) Advisory Committee on Clinical Trials of New Agents in Multiple Sclerosis (April 1996). "Defining the clinical course of multiple sclerosis: results of an international survey". Neurology 46 (4): 907–11. DOI:10.1212/WNL.46.4.907. PMID 8780061.
  5. پرش به بالا Nakahara, J; Maeda, M; Aiso, S; Suzuki, N (2012 Feb). "Current concepts in multiple sclerosis: autoimmunity versus oligodendrogliopathy.". Clinical reviews in allergy & immunology 42 (1): 26–34. PMID 22189514.
  6. پرش به بالا به: ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ ۶٫۳ ۶٫۴ ۶٫۵ ۶٫۶ Ascherio A, Munger KL (April 2007). "Environmental risk factors for multiple sclerosis. Part I: the role of infection". Ann. Neurol. 61 (4): 288–99. DOI:10.1002/ana.21117. PMID 17444504.
  7. پرش به بالا به: ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ Weinshenker BG (1994). "Natural history of multiple sclerosis". Ann. Neurol. 36 (Suppl): S6–11. DOI:10.1002/ana.410360704. PMID 8017890.
  8. پرش به بالا به: ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ ۸٫۳ ۸٫۴ World Health Organization (2008). Atlas: Multiple Sclerosis Resources in the World 2008. Geneva: World Health Organization. pp. 15-16. ISBN 92-4-156375-3.
  9. پرش به بالا به: ۹٫۰۰ ۹٫۰۱ ۹٫۰۲ ۹٫۰۳ ۹٫۰۴ ۹٫۰۵ ۹٫۰۶ ۹٫۰۷ ۹٫۰۸ ۹٫۰۹ ۹٫۱۰ ۹٫۱۱ Milo R, Kahana E (March 2010). "Multiple sclerosis: geoepidemiology, genetics and the environment". Autoimmun Rev 9 (5): A387–94. DOI:10.1016/j.autrev.2009.11.010. PMID 19932200.
  10. پرش به بالا به: ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ Clanet M (June 2008). "Jean-Martin Charcot. 1825 to 1893" (PDF). Int MS J 15 (2): 59–61. PMID 18782501.
    * Charcot, J. (1868). "Histologie de la sclerose en plaques". Gazette des hopitaux, Paris 41: 554–5.
  11. پرش به بالا Kurtzke JF (1983). "Rating neurologic impairment in multiple sclerosis: an expanded disability status scale (EDSS)". Neurology 33 (11): 1444–52. DOI:10.1212/WNL.33.11.1444. PMID 6685237.
  12. پرش به بالا Amato MP, Ponziani G (August 1999). "Quantification of impairment in MS: discussion of the scales in use". Mult. Scler. 5 (4): 216–9. PMID 10467378.
  13. پرش به بالا Rudick RA, Cutter G, Reingold S (October 2002). "The multiple sclerosis functional composite: a new clinical outcome measure for multiple sclerosis trials". Mult. Scler. 8 (5): 359–65. PMID 12356200.
  14. پرش به بالا به: ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ ۱۴٫۲ ۱۴٫۳ ۱۴٫۴ ۱۴٫۵ ۱۴٫۶ ۱۴٫۷ ۱۴٫۸ Tsang, BK; Macdonell, R (2011 Dec). "Multiple sclerosis- diagnosis, management and prognosis.". Australian family physician 40 (12): 948–55. PMID 22146321.
  15. پرش به بالا به: ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ Tataru N, Vidal C, Decavel P, Berger E, Rumbach L (2006). "Limited impact of the summer heat wave in France (2003) on hospital admissions and relapses for multiple sclerosis". Neuroepidemiology 27 (1): 28–32. DOI:10.1159/000094233. PMID 16804331.
  16. پرش به بالا Heesen C, Mohr DC, Huitinga I,et al. (March 2007). "Stress regulation in multiple sclerosis: current issues and concepts". Mult. Scler. 13 (2): 143–8. DOI:10.1177/1352458506070772. PMID 17439878.
  17. پرش به بالا Martinelli V (2000). "Trauma, stress and multiple sclerosis". Neurol. Sci. 21 (4 Suppl 2): S849–52. DOI:10.1007/s100720070024. PMID 11205361.
  18. پرش به بالا به: ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ ۱۸٫۲ ۱۸٫۳ ۱۸٫۴ ۱۸٫۵ Marrie RA (December 2004). "Environmental risk factors in multiple sclerosis aetiology". Lancet Neurol 3 (12): 709–18. DOI:10.1016/S1474-4422(04)00933-0. PMID 15556803.
  19. پرش به بالا به: ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ ۱۹٫۲ Alonso A, Hernán MA (July 2008). "Temporal trends in the incidence of multiple sclerosis: a systematic review". Neurology 71 (2): 129–35. DOI:10.1212/01.wnl.0000316802.35974.34. PMID 18606967.
  20. پرش به بالا به: ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ Pugliatti M, Sotgiu S, Rosati G (July 2002). "The worldwide prevalence of multiple sclerosis". Clin Neurol Neurosurg 104 (3): 182–91. PMID 12127652.
  21. پرش به بالا به: ۲۱٫۰ ۲۱٫۱ ۲۱٫۲ Ascherio A, Munger KL (June 2007). "Environmental risk factors for multiple sclerosis. Part II: Noninfectious factors". Ann. Neurol. 61 (6): 504–13. DOI:10.1002/ana.21141. PMID 17492755.
  22. پرش به بالا Ascherio A, Munger KL, Simon KC (June 2010). "Vitamin D and multiple sclerosis". Lancet Neurol 9 (6): 599–612. DOI:10.1016/S1474-4422(10)70086-7. PMID 20494325.
  23. پرش به بالا Kulie T, Groff A, Redmer J, Hounshell J, Schrager S (2009). "Vitamin D: an evidence-based review". J Am Board Fam Med 22 (6): 698–706. DOI:10.3122/jabfm.2009.06.090037. PMID 19897699.
  24. پرش به بالا Dyment DA, Ebers GC, Sadovnick AD (February 2004). "Genetics of multiple sclerosis". Lancet Neurol 3 (92): 104–10. DOI:10.1016/S1474-4422(03)00663-X. PMID 14747002.
  25. پرش به بالا Hassan-Smith, G; Douglas, MR (2011 Oct). "Epidemiology and diagnosis of multiple sclerosis.". British journal of hospital medicine (London, England: 2005) 72 (10): M146-51. PMID 22041658.
  26. پرش به بالا Rosati G (April 2001). "The prevalence of multiple sclerosis in the world: an update". Neurol. Sci. 22 (2): 117–39. DOI:10.1007/s100720170011. PMID 11603614.
  27. پرش به بالا به: ۲۷٫۰ ۲۷٫۱ ۲۷٫۲ ۲۷٫۳ Baranzini SE (June 2011). "Revealing the genetic basis of multiple sclerosis: are we there yet?". Curr. Opin. Genet. Dev. 21 (3): 317–24. DOI:10.1016/j.gde.2010.12.006. PMC 3105160. PMID 21247752.
  28. پرش به بالا به: ۲۸٫۰ ۲۸٫۱ Kurtzke JF (October 1993). "Epidemiologic evidence for multiple sclerosis as an infection". Clin. Microbiol. Rev. 6 (4): 382–427. DOI:10.1128/CMR.6.4.382. PMC 358295. PMID 8269393.
  29. پرش به بالا مجله علمی| نویسنده=گیلدن دی اچ| عنوان=عوامل عفونی اسکلروز چندگانه| مجله علمی=نورولوژی لانست|جلد=4| چاپ=3| صفحات=195-202| سال=2005| ماه=مارس| شماره pmid=15721830| شماره doi =10.1016/S1474-{{4422(05)01017-3
  30. پرش به بالا }}مجله علمی|نویسنده=اسپیتسین اس، کوپروسکی اچ|عنوان=نقش اوریک اسید در اسکلروز چندگانه|مجله علمی= Curr Top. Microbiol. Immunol..|جلد=318|چاپ=|صفحات=325-42|سال=2008|شماره pmid=18219824|شماره doi=| url={{
  31. پرش به بالا به: ۳۱٫۰ ۳۱٫۱ }}مجله علمی|نویسنده=]چاری دی ام|عنوان=بازسازی میلین در اسکلروز چندگانه|مجله علمی=Int. Rev. Neurobiol.|جلد=79|چاپ=|صفحات=589-620|سال=2007|شماره pmid=17531860|شماره doi= 10.1016/S0074-7742(07)79026-8| url={{
  32. پرش به بالا }}مجله علمی|نویسنده=پیتوک اس جی، لوچینتی سی اف|عنوان=پاتولوژی ام اس: دیدگاه‌ها و کاربردهای بالینی بالقوه جدید|مجله علمی= Neurologist|جلد=13|چاپ=2|صفحات=45-56|سال=2007| ماه=مارس| شماره pmid=17351524|شماره doi= 10.1097/01.nrl.0000253065.31662.37 {{
  33. پرش به بالا Trojano M, Paolicelli D (November 2001). "The differential diagnosis of multiple sclerosis: classification and clinical features of relapsing and progressive neurological syndromes". Neurol. Sci. 22 (Suppl 2): S98–102. DOI:10.1007/s100720100044. PMID 11794488.
  34. پرش به بالا Poser CM, Brinar VV (June 2004). "Diagnostic criteria for multiple sclerosis: an historical review". Clin Neurol Neurosurg 106 (3): 147–58. DOI:10.1016/j.clineuro.2004.02.004. PMID 15177763.
  35. پرش به بالا به: ۳۵٫۰ ۳۵٫۱ ۳۵٫۲ ۳۵٫۳ McDonald WI, Compston A, Edan G, et al. (July 2001). "Recommended diagnostic criteria for multiple sclerosis: guidelines from the International Panel on the diagnosis of multiple sclerosis". Annals of Neurology 50 (1): 121–7. DOI:10.1002/ana.1032. PMID 11456302.
  36. پرش به بالا Polman CH, Reingold SC, Edan G, et al. (December 2005). "Diagnostic criteria for multiple sclerosis: 2005 revisions to the "McDonald Criteria"". Annals of Neurology 58 (6): 840–6. DOI:10.1002/ana.20703. PMID 16283615.
  37. پرش به بالا Rashid W, Miller DH (February 2008). "Recent advances in neuroimaging of multiple sclerosis". Semin Neurol 28 (1): 46–55. DOI:10.1055/s-2007-1019127. PMID 18256986.
  38. پرش به بالا Link H, Huang YM (November 2006). "Oligoclonal bands in multiple sclerosis cerebrospinal fluid: an update on methodology and clinical usefulness". J. Neuroimmunol. 180 (1–2): 17–28. DOI:10.1016/j.jneuroim.2006.07.006. PMID 16945427.
  39. پرش به بالا Gronseth GS, Ashman EJ (May 2000). "Practice parameter: the usefulness of evoked potentials in identifying clinically silent lesions in patients with suspected multiple sclerosis (an evidence-based review): Report of the Quality Standards Subcommittee of the American Academy of Neurology". Neurology 54 (9): 1720–5. DOI:10.1212/WNL.54.9.1720. PMID 10802774.
  40. پرش به بالا Pittock SJ, Rodriguez M (2008). "Benign multiple sclerosis: a distinct clinical entity with therapeutic implications". Curr. Top. Microbiol. Immunol. 318: 1–17. DOI:10.1007/978-3-540-73677-6_1. PMID 18219812.
  41. پرش به بالا Feinstein, A (2007). The clinical neuropsychiatry of multiple sclerosis (2nd ed. ed.). Cambridge: Cambridge University Press. p. 20. ISBN 052185234X.
  42. پرش به بالا Miller D, Barkhof F, Montalban X, Thompson A, Filippi M (May 2005). "Clinically isolated syndromes suggestive of multiple sclerosis, part I: natural history, pathogenesis, diagnosis, and prognosis". Lancet Neurol 4 (5): 281–8. DOI:10.1016/S1474-4422(05)70071-5. PMID 15847841.
  43. پرش به بالا Rovaris M, Confavreux C, Furlan R, Kappos L, Comi G, Filippi M (April 2006). "Secondary progressive multiple sclerosis: current knowledge and future challenges". Lancet Neurol 5 (4): 343–54. DOI:10.1016/S1474-4422(06)70410-0. PMID 16545751.
  44. پرش به بالا به: ۴۴٫۰ ۴۴٫۱ ۴۴٫۲ Miller DH, Leary SM (October 2007). "Primary-progressive multiple sclerosis". Lancet Neurol 6 (10): 903–12. DOI:10.1016/S1474-4422(07)70243-0. PMID 17884680.
  45. پرش به بالا مجله علمی|نویسنده=استادلمن سی، بروک دابلیو|عنوان=درس‌هایی از نوروپاتولوژی انواع اسکلروز چندگانه|مجله علمی=| Neurol. Sci. چاپ=4 تکمیلی|صفحات= S319–22 | جلد=25|سال=2004|ماه=نوامبر|شماره pmid=15727225|شماره doi=10.1007/s10072-004-0333-1 {{
  46. پرش به بالا Burton, JM (2012 Dec 12). "Oral versus intravenous steroids for treatment of relapses in multiple sclerosis.". Cochrane Database of Systematic Reviews (12): CD006921&nbsp;(Orig.&nbsp;rev.). DOI:10.1002/14651858.CD006921. PMID 23235634.
  47. پرش به بالا (pdf) Multiple sclerosis: national clinical guideline for diagnosis and management in primary and secondary care. London: Royal College of Physicians. 2004. pp. 54–57. ISBN 1-86016-182-0. PMID 21290636. Retrieved 6 February 2013.
  48. پرش به بالا به: ۴۸٫۰ ۴۸٫۱ ۴۸٫۲ He, D; Xu, Z; Dong, S; Zhang, H; Zhou, H; Wang, L; Zhang, S (2012 Dec 12). Zhou, Hongyu. ed. "Teriflunomide for multiple sclerosis". Cochrane database of systematic reviews (Online) 12: CD009882. DOI:10.1002/14651858.CD009882.pub2. PMID 23235682.
  49. پرش به بالا "FDA approves new multiple sclerosis treatment Aubagio" (Press release). US FDA. 2012-09-12. Retrieved 2013-01-21.
  50. پرش به بالا به: ۵۰٫۰ ۵۰٫۱ "Biogen Idec’s TECFIDERA™ (Dimethyl Fumarate) Approved in US as a First-Line Oral Treatment for Multiple Sclerosis" (Press release). Biogen Idec. 2013-03-27. Retrieved 2013-06-04.
  51. پرش به بالا Manouchehrinia, A; Constantinescu, CS (2012 Oct). "Cost-effectiveness of disease-modifying therapies in multiple sclerosis.". Current neurology and neuroscience reports 12 (5): 592–600. DOI:10.1007/s11910-012-0291-6. PMID 22782520.
  52. پرش به بالا به: ۵۲٫۰ ۵۲٫۱ Hassan-Smith, G; Douglas, MR (2011 Nov). "Management and prognosis of multiple sclerosis.". British journal of hospital medicine (London, England: 2005) 72 (11): M174-6. PMID 22082979.
  53. پرش به بالا Freedman MS (January 2011). "Long-term follow-up of clinical trials of multiple sclerosis therapies". Neurology 76 (1 Suppl 1): S26–34. DOI:10.1212/WNL.0b013e318205051d. PMID 21205679.
  54. پرش به بالا Qizilbash N, Mendez I, Sanchez-de la Rosa R (January 2012). "Benefit-risk analysis of glatiramer acetate for relapsing-remitting and clinically isolated syndrome multiple sclerosis". Clin Ther 34 (1): 159–176.e5. DOI:10.1016/j.clinthera.2011.12.006. PMID 22284996.
  55. پرش به بالا Bates D (January 2011). "Treatment effects of immunomodulatory therapies at different stages of multiple sclerosis in short-term trials". Neurology 76 (1 Suppl 1): S14–25. DOI:10.1212/WNL.0b013e3182050388. PMID 21205678.
  56. پرش به بالا Johnston J, So TY (June 2012). "First-line disease-modifying therapies in paediatric multiple sclerosis: a comprehensive overview". Drugs 72 (9): 1195–211. DOI:10.2165/11634010-000000000-00000. PMID 22642799.
  57. پرش به بالا Killestein J, Rudick RA, Polman CH (November 2011). "Oral treatment for multiple sclerosis". Lancet Neurol 10 (11): 1026–34. DOI:10.1016/S1474-4422(11)70228-9. PMID 22014437.
  58. پرش به بالا Kellerman, Rick D. ; Edward N. Hanley Jr MD (2011). Conn's Current Therapy 2012: Expert Consult - Online and Print. Philadelphia: Saunders. pp. 627. ISBN 1-4557-0738-4.
  59. پرش به بالا به: ۵۹٫۰ ۵۹٫۱ Martinelli Boneschi, F; Vacchi, L; Rovaris, M; Capra, R; Comi, G (2013 May 31). "Mitoxantrone for multiple sclerosis.". Cochrane database of systematic reviews (Online) 5: CD002127. DOI:10.1002/14651858.CD002127.pub3. PMID 23728638.
  60. پرش به بالا Marriott, JJ; Miyasaki, JM; Gronseth, G; O'Connor, PW; Therapeutics and Technology Assessment Subcommittee of the American Academy of, Neurology (2010 May 4). "Evidence Report: The efficacy and safety of mitoxantrone (Novantrone) in the treatment of multiple sclerosis: Report of the Therapeutics and Technology Assessment Subcommittee of the American Academy of Neurology.". Neurology 74 (18): 1463–70. DOI:10.1212/WNL.0b013e3181dc1ae0. PMC 2871006. PMID 20439849.
  61. پرش به بالا به: ۶۱٫۰ ۶۱٫۱ Balak, DM; Hengstman, GJ; Çakmak, A; Thio, HB (2012 Dec). "Cutaneous adverse events associated with disease-modifying treatment in multiple sclerosis: a systematic review.". Multiple sclerosis (Houndmills, Basingstoke, England) 18 (12): 1705–17. DOI:10.1177/1352458512438239. PMID 22371220.
  62. پرش به بالا Sládková T, Kostolanský F (2006). "The role of cytokines in the immune response to influenza A virus infection". Acta Virol. 50 (3): 151–62. PMID 17131933.
  63. پرش به بالا Munari L, Lovati R, Boiko A (2004). Munari, Luca M.. ed. "Therapy with glatiramer acetate for multiple sclerosis". Cochrane database of systematic reviews (Online) (1): CD004678. DOI:10.1002/14651858.CD004678. PMID 14974077.
  64. پرش به بالا Tremlett H, Oger J (November 2004). "Hepatic injury, liver monitoring and the beta-interferons for multiple sclerosis". J. Neurol. 251 (11): 1297–303. DOI:10.1007/s00415-004-0619-5. PMID 15592724.
  65. پرش به بالا Comi G (October 2009). "Treatment of multiple sclerosis: role of natalizumab". Neurol. Sci.. 30 Suppl 2 (S2): S155–8. DOI:10.1007/s10072-009-0147-2. PMID 19882365.
  66. پرش به بالا Hunt, D; Giovannoni, G (2012 Feb). "Natalizumab-associated progressive multifocal leucoencephalopathy: a practical approach to risk profiling and monitoring.". Practical neurology 12 (1): 25–35. DOI:10.1136/practneurol-2011-000092. PMID 22258169.
  67. پرش به بالا به: ۶۷٫۰ ۶۷٫۱ ۶۷٫۲ Killestein J, Rudick RA, Polman CH (November 2011). "Oral treatment for multiple sclerosis". Lancet Neurol 10 (11): 1026–34. DOI:10.1016/S1474-4422(11)70228-9. PMID 22014437.
  68. پرش به بالا "NDA 204063 - FDA Approved Labeling Text". US Food and Drug Agency. 27 March 2013. Retrieved 5 April 2013.
    "NDA Approval". US Food and Drug Agency. 27 March 2013. Retrieved 5 April 2013.
  69. پرش به بالا به: ۶۹٫۰ ۶۹٫۱ Saidha S, Eckstein C, Calabresi PA (January 2012). "New and emerging disease modifying therapies for multiple sclerosis". Ann. N. Y. Acad. Sci. 1247: 117–37. DOI:10.1111/j.1749-6632.2011.06272.x. PMID 22224673.
  70. پرش به بالا Kesselring J, Beer S (October 2005). "Symptomatic therapy and neurorehabilitation in multiple sclerosis". Lancet Neurol 4 (10): 643–52. DOI:10.1016/S1474-4422(05)70193-9. PMID 16168933.
  71. پرش به بالا Khan F, Turner-Stokes L, Ng L, Kilpatrick T (2007). Khan, Fary. ed. "Multidisciplinary rehabilitation for adults with multiple sclerosis". Cochrane Database Syst Rev (2): CD006036. DOI:10.1002/14651858.CD006036.pub2. PMID 17443610.
  72. پرش به بالا به: ۷۲٫۰ ۷۲٫۱ Steultjens EM, Dekker J, Bouter LM, Leemrijse CJ, van den Ende CH (2005). "Evidence of the efficacy of occupational therapy in different conditions: an overview of systematic reviews". Clinical rehabilitation 19 (3): 247–54. DOI:10.1191/0269215505cr870oa. PMID 15859525.
  73. پرش به بالا Steultjens EM, Dekker J, Bouter LM, Cardol M, Van de Nes JC, Van den Ende CH (2003). Steultjens, Esther EMJ. ed. "Occupational therapy for multiple sclerosis". Cochrane database of systematic reviews (Online) (3): CD003608. DOI:10.1002/14651858.CD003608. PMID 12917976.
  74. پرش به بالا Thomas PW, Thomas S, Hillier C, Galvin K, Baker R (2006). Thomas, Peter W. ed. "Psychological interventions for multiple sclerosis". Cochrane Database of Systematic Reviews (1): CD004431. DOI:10.1002/14651858.CD004431.pub2. PMID 16437487.
  75. پرش به بالا به: ۷۵٫۰ ۷۵٫۱ ۷۵٫۲ ۷۵٫۳ ۷۵٫۴ ۷۵٫۵ ۷۵٫۶ Huntley A (January 2006). "A review of the evidence for efficacy of complementary and alternative medicines in MS". Int MS J 13 (1): 5–12, 4. PMID 16420779.
  76. پرش به بالا Olsen SA (2009). "A review of complementary and alternative medicine (CAM) by people with multiple sclerosis". Occup Ther Int 16 (1): 57–70. DOI:10.1002/oti.266. PMID 19222053.
  77. پرش به بالا Jagannath, VA; Fedorowicz, Z; Asokan, GV; Robak, EW; Whamond, L (2010 Dec 8). "Vitamin D for the management of multiple sclerosis.". Cochrane database of systematic reviews (Online) (12): CD008422. PMID 21154396.
  78. پرش به بالا Farinotti M, Simi S, Di Pietrantonj C, et al. (2007). Farinotti, Mariangela. ed. "Dietary interventions for multiple sclerosis". Cochrane database of systematic reviews (Online) (1): CD004192. DOI:10.1002/14651858.CD004192.pub2. PMID 17253500.
  79. پرش به بالا Grigorian A, Araujo L, Naidu NN, Place DJ, Choudhury B, Demetriou M. (September 2011). "N-acetylglucosamine inhibits T-helper 1 (Th1)/T-helper 17 (Th17) cell responses and treats experimental autoimmune encephalomyelitis.". J Biol Chem. DOI:10.1074/jbc.M111.277814. Epub 2011 Sep 29.. PMID 21965673.
  80. پرش به بالا Chong MS, Wolff K, Wise K, Tanton C, Winstock A, Silber E (2006). "Cannabis use in patients with multiple sclerosis". Mult. Scler. 12 (5): 646–51. DOI:10.1177/1352458506070947. PMID 17086912.
  81. پرش به بالا Bennett M, Heard R (2004). Bennett, Michael H. ed. "Hyperbaric oxygen therapy for multiple sclerosis". Cochrane database of systematic reviews (Online) (1): CD003057. DOI:10.1002/14651858.CD003057.pub2. PMID 14974004.
  82. پرش به بالا Adams, Tim (23 May 2010). "Gut instinct: the miracle of the parasitic hookworm". The Observer.
  83. پرش به بالا به: ۸۳٫۰ ۸۳٫۱ ۸۳٫۲ Phadke JG (May 1987). "Survival pattern and cause of death in patients with multiple sclerosis: results from an epidemiological survey in north east Scotland". J. Neurol. Neurosurg. Psychiatr. 50 (5): 523–31. DOI:10.1136/jnnp.50.5.523. PMC 1031962. PMID 3495637.
  84. پرش به بالا Myhr KM, Riise T, Vedeler C, et al (February 2001). "Disability and prognosis in multiple sclerosis: demographic and clinical variables important for the ability to walk and awarding of disability pension". Mult. Scler. 7 (1): 59–65. PMID 11321195.
  85. پرش به بالا Lozano, R (2012 Dec 15). "Global and regional mortality from 235 causes of death for 20 age groups in 1990 and 2010: a systematic analysis for the Global Burden of Disease Study 2010.". Lancet 380 (9859): 2095-128. PMID 23245604.
  86. پرش به بالا به: ۸۶٫۰ ۸۶٫۱ Compston A (October 1988). "The 150th anniversary of the first depiction of the lesions of multiple sclerosis". J. Neurol. Neurosurg. Psychiatr. 51 (10): 1249–52. DOI:10.1136/jnnp.51.10.1249. PMC 1032909. PMID 3066846.
  87. پرش به بالا Lassmann H (October 1999). "The pathology of multiple sclerosis and its evolution". Philos. Trans. R. Soc. Lond. , B, Biol. Sci. 354 (1390): 1635–40. DOI:10.1098/rstb.1999.0508. PMC 1692680. PMID 10603616.
  88. پرش به بالا Lassmann H (July 2005). "Multiple sclerosis pathology: evolution of pathogenetic concepts". Brain Pathology 15 (3): 217–22. DOI:10.1111/j.1750-3639.2005.tb00523.x. PMID 16196388.
  89. پرش به بالا Medaer R (September 1979). "Does the history of multiple sclerosis go back as far as the 14th century?". Acta Neurol. Scand. 60 (3): 189–92. DOI:10.1111/j.1600-0447.1979.tb08970.x. PMID 390966.
  90. پرش به بالا Holmøy T (2006). "A Norse contribution to the history of neurological diseases". Eur. Neurol. 55 (1): 57–8. DOI:10.1159/000091431. PMID 16479124.
  91. پرش به بالا Firth, D (1948). The Case of August D`Esté. Cambridge: Cambridge University Press.
  92. پرش به بالا به: ۹۲٫۰ ۹۲٫۱ Pearce JM (2005). "Historical descriptions of multiple sclerosis". Eur. Neurol. 54 (1): 49–53. DOI:10.1159/000087387. PMID 16103678.
  93. پرش به بالا Barbellion, Wilhelm Nero Pilate (1919). The Journal of a Disappointed Man. New York: George H. Doran. ISBN 0-7012-1906-8.
  94. پرش به بالا Cohen JA (July 2009). "Emerging therapies for relapsing multiple sclerosis". Arch. Neurol. 66 (7): 821–8. DOI:10.1001/archneurol.2009.104. PMID 19597083.
  95. پرش به بالا به: ۹۵٫۰ ۹۵٫۱ ۹۵٫۲ ۹۵٫۳ ۹۵٫۴ ۹۵٫۵ ۹۵٫۶ Miller AE (2011). "Multiple sclerosis: where will we be in 2020?". Mt. Sinai J. Med. 78 (2): 268–79. DOI:10.1002/msj.20242. PMID 21425270.
  96. پرش به بالا Jeffrey, susan (09 Aug 2012). "CONCERTO: A Third Phase 3 Trial for Laquinimod in MS". Medscape Medical News. Retrieved 21 May 2013.
  97. پرش به بالا Kieseier BC, Calabresi PA (March 2012). "PEGylation of interferon-β-1a: a promising strategy in multiple sclerosis". CNS Drugs 26 (3): 205–14. DOI:10.2165/11596970-000000000-00000. PMID 22201341.
  98. پرش به بالا به: ۹۸٫۰ ۹۸٫۱ "Biogen Idec Announces Positive Top-Line Results from Phase 3 Study of Peginterferon Beta-1a in Multiple Sclerosis" (Press release). Biogen Idec. 2013-01-24. Retrieved 2013-05-21.
  99. پرش به بالا به: ۹۹٫۰ ۹۹٫۱ ۹۹٫۲ ۹۹٫۳ Milo R, Panitch H (February 2011). "Combination therapy in multiple sclerosis". J. Neuroimmunol. 231 (1-2): 23–31. DOI:10.1016/j.jneuroim.2010.10.021. PMID 21111490.
  100. پرش به بالا Luessi F, Siffrin V, Zipp F (September 2012). "Neurodegeneration in multiple sclerosis: novel treatment strategies". Expert Rev Neurother 12 (9): 1061–76; quiz 1077. DOI:10.1586/ern.12.59. PMID 23039386.
  101. پرش به بالا Mehta V, Pei W, Yang G, et al. (2013). "Iron is a sensitive biomarker for inflammation in multiple sclerosis lesions". PLoS ONE 8 (3): e57573. DOI:10.1371/journal.pone.0057573. PMC 3597727. PMID 23516409.
  102. پرش به بالا به: ۱۰۲٫۰ ۱۰۲٫۱ ۱۰۲٫۲ ۱۰۲٫۳ Harris VK, Sadiq SA (2009). "Disease biomarkers in multiple sclerosis: potential for use in therapeutic decision making". Mol Diagn Ther 13 (4): 225–44. DOI:10.2165/11313470-000000000-00000. PMID 19712003.
  103. پرش به بالا به: ۱۰۳٫۰ ۱۰۳٫۱ ۱۰۳٫۲ ۱۰۳٫۳ Filippi M, Rocca MA, De Stefano N, et al. (December 2011). "Magnetic resonance techniques in multiple sclerosis: the present and the future". Arch. Neurol. 68 (12): 1514–20. DOI:10.1001/archneurol.2011.914. PMID 22159052.
  104. پرش به بالا Kiferle L, Politis M, Muraro PA, Piccini P (February 2011). "Positron emission tomography imaging in multiple sclerosis-current status and future applications". Eur. J. Neurol. 18 (2): 226–31. DOI:10.1111/j.1468-1331.2010.03154.x. PMID 20636368.
  105. پرش به بالا Zamboni P, Galeotti R, Menegatti E, et al. (April 2009). "Chronic cerebrospinal venous insufficiency in patients with multiple sclerosis". J. Neurol. Neurosurg. Psychiatr. 80 (4): 392–9. DOI:10.1136/jnnp.2008.157164. PMC 2647682. PMID 19060024.
  106. پرش به بالا Pullman D, Zarzeczny A, Picard A (2013). "Media, politics and science policy: MS and evidence from the CCSVI Trenches". BMC Med Ethics 14: 6. DOI:10.1186/1472-6939-14-6. PMC 3575396. PMID 23402260.
  107. پرش به بالا به: ۱۰۷٫۰ ۱۰۷٫۱ Qiu J (May 2010). "Venous abnormalities and multiple sclerosis: another breakthrough claim?". Lancet Neurol 9 (5): 464–5. DOI:10.1016/S1474-4422(10)70098-3. PMID 20398855.
  108. پرش به بالا Ghezzi A, Comi G, Federico A (February 2011). "Chronic cerebro-spinal venous insufficiency (CCSVI) and multiple sclerosis". Neurol. Sci. 32 (1): 17–21. DOI:10.1007/s10072-010-0458-3. PMID 21161309.
  109. پرش به بالا Dorne H, Zaidat OO, Fiorella D, Hirsch J, Prestigiacomo C, Albuquerque F, Tarr RW. (October 2010). "Chronic cerebrospinal venous insufficiency and the doubtful promise of an endovascular treatment for multiple sclerosis". J NeuroIntervent Surg 2 (4): 309–311. DOI:10.1136/jnis.2010.003947. PMID 21990639.
  110. پرش به بالا Baracchini C, Atzori M, Gallo P (March 2013). "CCSVI and MS: no meaning, no fact". Neurol. Sci. 34 (3): 269–79. DOI:10.1007/s10072-012-1101-2. PMID 22569567.
  111. پرش به بالا van Zuuren, EJ; Fedorowicz, Z; Pucci, E; Jagannath, VA; Robak, EW (2012 Dec 12). "Percutaneous transluminal angioplasty for treatment of chronic cerebrospinal venous insufficiency (CCSVI) in multiple sclerosis patients.". Cochrane database of systematic reviews (Online) 12: CD009903. PMID 23235683.
  112. پرش به بالا http://www.sciencedaily.com/releases/2013/03/130306134358.htm

مطالعات بیشتر

پیوند به بیرون



نشانه های بیماری ام اس
سیستم ایمنی بدن در بیماری ام‌اس به بافت چربی درون مغز حمله کرده و نقاط مختلفی را درگیر می‌کند؛
«ام ‌اس» ترس ندارد
 به محض این‌که دستش کمی گزگز می‌کند یا چشم‌هایش سیاهی می‌رود، می‌ترسد و می‌گوید: «حتماً ام‌اس گرفته‌ام». ضعف و بی‌حسی اندام‌ها نیز برای او برابر است با بیماری ام‌اس و این بیماری هم یعنی پایان زندگی فعال و پویا.
با این‌که بسیاری از مردم این چنین فکر می‌کنند، اما پزشکان می‌گویند گاهی ام‌اس مشکل خاصی برای بیمار ایجاد نمی‌کند بنابراین بسیاری از مبتلایان می‌توانند به زندگی عادی‌شان ادامه دهند؛ به این معنی که حتی شاید یکی از همکاران یا دوستان‌ نزدیکتان هم ام‌اس داشته باشد و شما هیچ وقت متوجه مشکلش نشوید.
دکتر مهدی وحید دستجردی، متخصص مغز و اعصاب با اشاره به این‌که ام‌اس در گروه بیماری‌های خودایمن قرار می‌گیرد، توضیح می‌دهد: در بیماری‌های خودایمن، سیستم ایمنی بدن به اشتباه به بدن خود فرد حمله می‌کند که ام‌اس نیز یکی از این نوع بیماری‌هاست.
به گفته این پزشک متخصص، سیستم ایمنی بدن در بیماری ام‌اس به بافت چربی درون مغز حمله کرده و نقاط مختلفی را درگیر می‌کند؛ بنابراین علائم بیماری با توجه به ناحیه‌ای که درگیر می‌شود، متفاوت خواهد بود؛ علائم بینایی، حرکتی و حسی از جمله مشکلاتی است که فرد با آن روبه‌رو خواهد شد.
دکتر وحید دستجردی می‌افزاید: ام‌اس بیشتر در سنین جوانی و در دوران طلایی زندگی بروز می‌کند و به همین دلیل رسیدگی و درمان آن اهمیت ویژه‌ای دارد. علاوه بر این، احتمال روبه‌رو شدن با این بیماری نیز برای خانم‌ها کمی بیشتر از آقایان است.
نشانه‌های متنوع ولی پایدار
نشانه‌های بیماری ام‌اس متنوع و متفاوت است، اما باید توجه داشته باشید هیچ یک از این نشانه‌ها، در ام‌اس موقت و گذرا نیست و حداقل باید یک روز ادامه داشته باشد.
دکتر وحید دستجردی ضمن بیان این‌که شایع‌ترین حالت درگیری بیماری با علائم حسی نمایان می‌شود، می‌گوید: در چنین شرایطی معمولاً فرد در قسمت‌های انتهایی هر دو دست و هر دو پا (قسمت‌هایی از بدن که فرد از دستکش و جوراب استفاده می‌کند) سوزش و گزگز شدیدی را احساس خواهد کرد.
وی تاکید می‌کند: سوزش و گزگز مربوط به بیماری ام‌اس بسیار شدید و مداوم است و به همین دلیل افرادی که گاهی چنین حسی دارند، نباید نگران مبتلاشدن به ام‌اس باشند.
به گفته این عضو هیات علمی دانشگاه، در حالت دیگری از درگیری‌های حسی بیماری ام‌اس، نیمی از بدن فرد یا قسمت پایین‌تر از سینه او در یک طرف بدن بی‌حس می‌شود.
دکتر وحید دستجردی در مورد دومین نشانه بیماری ام‌اس چنین می‌گوید: تاری دید یکی از علائم شایع این بیماری است؛ البته در این مورد هم باید دقت داشته باشید که همه افراد سالم و کسانی که هیچ مشکلی ندارند نیز ممکن است گاهی این حالت را تجربه کنند، بویژه زمانی که فرد به صورت ناگهانی از حالت خوابیده یا نشسته برمی‌خیزد، اما دردناک شدن یکی از چشم‌ها هنگام حرکت به طرفین و از دست دادن بینایی همان چشم پس از گذشت چند ساعت یا چند روز، یکی از نشانه‌های بیماری ام‌اس است.
وی با اشاره به مشکلات حرکتی بیماران نیز توضیح می‌دهد: گاهی شخص متوجه کاهش قدرت و توانش می‌شود؛ به عنوان مثال ممکن است هنگام بالا رفتن از پله حس کند پاهایش ضعیف‌تر از قبل شده است و گاهی نیز یک سمت بدن فرد دچار ضعف شدید می‌شود.
دکتر وحید دستجردی درباره مشکلات تعادلی بیماران می‌گوید: یکی دیگر از علائم بیماری ام‌اس مشکلات تعادلی است؛ در این حالت شخص کم‌کم حس می‌کند تعادل ندارد، دائم زمین می‌خورد یا هنگام راه رفتن بدنش به یک طرف متمایل می‌شود.
این پزشک متخصص تاکید می‌کند: هیچ یک از علائم ام‌اس گذرا و لحظه‌ای نیست؛ به این معنی که تاری دید، عدم تعادل، کاهش قدرت و... حتماً باید حداقل 24 ساعت ادامه داشته باشد تا بتوان به بروز این بیماری شک کرد بنابراین افراد نباید با تجربه کردن لحظه‌ای چنین علائمی، نگران ابتلا به ام‌اس شوند.
ام‌اس انواع مختلفی دارد
دکتر وحید دستجردی درباره انواع مختلف بیماری ام‌اس توضیح می‌دهد: بسیاری از افرادی که دچار این مشکل هستند، هیچ وقت با علامت خاصی روبه‌رو نمی‌شوند؛ به طوری که حتی تا زمان فوت، این بیماری بروز نمی‌کند و چه‌بسا افرادی که به دلایل دیگری مانند تصادف مورد بررسی پزشکی قرار می‌گیرند و در آن زمان بیماری ام‌اس آنها که هیچ علامتی نداشته است، تشخیص داده می‌شود. درصدی از بیماران نیز فقط یک بار دچار علائم بیماری می‌شوند و این مساله دیگر هیچ وقت تکرار نمی‌شود.
وی با تاکید بر این که عمده بیماران مبتلا به ام‌اس، هر چند ماه یک بار با علامت جدیدی روبه‌رو می‌شوند، می‌گوید: اغلب بیماران چنین وضعیتی دارند که به این نوع ام‌اس عودکننده ـ بهبودیابنده می‌گوییم.

البته در گروهی از این بیماران ممکن است بیماری به شکل پیش‌رونده تغییر کند یا این که برای تعداد کمی از افراد از ابتدا ممکن است ام‌اس به شکل پیش‌رونده وجود داشته باشد که در این حالت بیماری دائم بدتر می‌شود.
درمان بیماری ام‌اس
بدون تردید چگونگی درمان بیماری یکی از مهم‌ترین سوالاتی است که برای مبتلایان پیش می‌آید؛ این‌که بیماری به صورت کامل درمان می‌شود یا نه؟ علائم بهبود آن چیست؟ و...
دکتر وحید دستجردی ضمن بیان این که درمان‌های ام‌اس به سه گروه اصلی تقسیم‌بندی می‌شود، توضیح می‌دهد:

دسته اول درمان‌ها هنگام حملات بیماری صورت می‌گیرد که در این دوران بیمار باید در بیمارستان بستری شود.

دومین دسته، درمان‌های پیشگیری است؛ در این شرایط با توجه به وضعیت بیمار از داروهای متفاوتی استفاده می‌کنند که با کمک آنها تعداد حملات بعدی کمتر می‌شود.

سومین گروه درمان‌ها، مربوط به علائم بیماری است و بیماران باید بدانند عوارض بیماری مانند خستگی بیش از حد، تکرر ادرار و سفتی اندام‌ها با دارو تا حد زیادی قابل درمان است.
ام‌اس مانع زندگی عادی نمی‌شود
متاسفانه اغلب افراد تصور می‌کنند ام‌اس به معنای ناتوانی کامل فرد است و تنها تصویری که از مبتلایان به ام‌اس در ذهن آنها نقش می‌بندد، فردی است که روی صندلی چرخدار نشسته و توانایی حرکت ندارد. در حالی که بسیاری از بیماران می‌توانند زندگی عادی خود را بدون هیچ مشکلی ادامه ‌‌دهند.
این پزشک متخصص در این زمینه توضیح می‌دهد: مردم معمولا از بیماری افرادی که علائم خاصی ندارند، آگاه نیستند و شاید حتی ندانند یکی از همکاران یا دوستانشان به این بیماری مبتلاست، اما درصد کمی از بیماران که شرایط بدی دارند، همیشه مورد توجه قرار می‌گیرند و به همین دلیل مردم بیماری ام‌اس را با توجه به آن نشانه‌ها می‌شناسند.
به گفته وی، مبتلایان به ام‌اس تا جایی که خیلی خسته نشوند، می‌توانند هر فعالیتی را که در توانشان هست، انجام دهند.
این پزشک متخصص تاکید می‌کند: بیماران مبتلا به ام‌اس نیز می‌توانند مانند سایر افراد ازدواج کنند، باردار شوند و زایمان طبیعی داشته باشند، اما از نظر اخلاقی شخص موظف است بیماری‌اش را به همسرش اطلاع دهد.
به گفته وی برای پیشگیری از بیماری تنها کاری که می‌توان انجام داد، اجتناب از مصرف دخانیات است؛ چون عواملی که باعث بروز بیماری می‌شود مانند ژنتیک، جنسیت، ناحیه جغرافیایی و ویروس‌هایی که در سال‌های قبل فرد به آنها مبتلا شده است، هیچ کدام قابل کنترل نیست.
به گفته این پزشک متخصص، اختلالات خلقی مانند افسردگی نیز در این بیماران شایع است که بسادگی درمان می‌شود.
 
همه ساله آخرین چهارشنبه ماه می، به عنوان روز جهانی ام‌اس در نظر گرفته می‌شود تا با استفاده از رسانه‌های مختلف مردم جهان بیشتر با این بیماری آشنا شده و دریابند نه‌تنها ام‌اس پایان زندگی نیست، بلکه مبتلایان به آن می‌توانند زندگی موفق و شادی را تجربه کنند.
منبع : Jamejamonline.ir




مدت‌های طولانی است که محققان معتقدند سلول‌های بنیادی می‌توانند آسیب‌های مغزی و نخاعی را در بیماران مبتلا به ام.اس نصف کرده و حتی متوقف کنند. 

اکنون و برای اولین بار محققان انگلیسی این نظریه را با موفقیت آزمایش کرده و درست بودن آن را به اثبات رساندند.

یک تیم تحقیقاتی از دانشگا بریستول ادعا کرده‌اند که با استفاده از این روش توانسته‌اند این بیماری را به حالت پایدار برسانند.

پروفسور نیل اسکولدینگ که این تیم را رهبری کرده است در این باره گفت: نتایج تحقیقات امیدهای بسیاری را به وجود آورده است. ما معتقدیم سلول‌های بنیادی که از مغز استخوان به داخل خون حرکت کرده‌اند در این بیماری موثر هستند و به شکل‌های گوناگون باعث بدتر شدن بیماری می‌شوند.

بیماری ام.اس یکی از بیماری‌های غیرقابل درمان است که سالانه نزدیک به 85 هزار نفر را در کشور انگلستان به خود دچار می‌کند. این بیماری به آرامی به سیستم اعصاب مرکزی حمله کرده و در نهایت قربانیان خود را ناتوان کرده و به روی ویلچر می‌نشاند.

در این بیماری، به دلایل خاصی سیستم ایمنی بدن انسان سلول‌های سالم را هدف قرار داده و به آن‌ها آسیب می‌رساند.

مطالعات قبلی در آزمایشگاه نشان داده بود که سلول‌های بنیادی می‌توانند به سلول‌های دیگری تبدیل پیدا کرده و از طریق جریان خونی به سمت مغز حرکت و توسط قسمت‌های آسیب‌دیده جذب شوند.

در نهایت دانشمندان توانستند برای اولین بار و با استفاده از سلول‌های مغز استخوان خود بیمار، ام.اس را درمان کنند.

در این روش، مغز استخوان از لگن 6 بیماری مبتلا به ام.اس خارج شد. سپس محققان این مواد را از استخوان و چربی جدا کرده و سلول‌های بنیادی خالص را به بازوی بیماران تزریق کردند.

در طول یک سال بعد از انجام این کار، بیماران ام.اسی به دقت توسط پزشکان تحت نظر قرار گرفتند تا تاثیر این روش درمانی را بررسی کنند.

آزمایشات محققان نشان داد، این روش هیچ اثر جانبی جدی به همراه ندارد و بعد از مدتی این بیماری به حالت پایدار درآمده و حتی بخشی از عصب‌های آسیب دیده شروع به بهبود کردند.

مغز استخوان شامل سلول‌های بنیادی است که قادرند جای‌گزین انواع مختلف بافت‌ها و اعضا در بدن انسان شوند. به همین دلیل دانشمندان به سختی در حال انجام تحقیقات روی این سلول‌ها هستند تا بتوانند درمان‌های برای انواع گوناگونی از بیماری‌ها خصوصا بیماری‌های سیستم عصبی مانند ام.اس پیدا کنند.



در حاشیه افتتاح نخستین خط تولید داروی خوراکی ام‌اس ایرانی عنوان شد
ایران به‌عنوان دومین کشور جهان در تولید داروی فینگولید برای روند درمانی بیماران ام‌اس خط تولید این داروی خوراکی را راه‌اندازی کرد.
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، در حاشیه افتتاح نخستین خط تولید داروی خوراکی ام‌اس ایرانی (فینگولید) بابک یزدانی یکی از کارشناسان دارویی شرکت داروسازی اسوه در تشریح این داروی جدید ایرانی اظهار داشت: داروی «فینگولید» برای روند درمان و کنترل بیماری «ام‌اس» توسط متخصصان دارویی کشورمان در حدود چند ماه پیش فرمولاسیون آن صورت پذیرفت و بر روی 309 بیمار مبتلا به بیماری «ام‌اس» در شهرهای مختلف آزمایشات بالینی آن صورت پذیرفته است که تاکنون نتایج بسیاری خوبی دربر داشته است.

وی با بیان اینکه این آزمایشات بالینی بر روی بیماران مبتلا به «ام‌اس» با همکاری و هماهنگی وزارت بهداشت و انجمن بیماران «ام‌اس» صورت پذیرفته است، افزود: در حال حاضر مجوزهای تولید داروی خوراکی فینگولید بیماری ام‌اس از سازمان غذا و دارو گرفته شده و دوره‌های آموزشی به تعدادی از پزشکان در کشور ارائه شده است.

این کارشناس شرکت داروسازی اسوه ادامه داد: داروی «فینگولید» بیماری «ام‌اس» در حال حاضر تحت پوشش بیمه است ولی به‌دلیل اینکه این دارو بسیار جدید است مصرف آن در کل کشور محدود بوده و در حال حاضر فقط پزشکانی که دوره‌های آموزشی این دارو را فرا گرفته‌اند می‌توانند به تجویز این داروی خوراکی «ام‌اس» اقدام کنند و بیمارانی نیز که برای استفاده از این دارو اقدام خواهند کرد باید تحت نظارت پزشک معالج این داروی جدید را استفاده کنند.

به گزارش تسنیم، افتتاح نخستین خط تولید داروی خوراکی «ام‌اس» با نام «فینگولید» با حضور رئیس سازمان غذا و دارو در شرکت داروسازی اسوه صورت می‌پذیرد.

بیماری «ام‌اس» یکی از شایع‌ترین بیماری‌های سیستم عصبی مرکزی است که شیوع آن روندی رو به رشد دارد. علت دقیق این بیماری هنوز شناخته شده نیست بنابراین رویکرد درمانی فعلی بیشتر بر پایه جلوگیری از پیشرفت بیماری است. در این میان یکی از درمان‌هایی که روند بیماری را تغییر می‌دهد داروی فینگولید است.



داروی خوراکی بیماری ام اس



دیروز توی اینترنت در جستجوی یه سری مطلب در مورد بیماری ام اس بودم که توی وبلاگ بذارم. اگه اشتباه نکنم توی یه وبلاگ بود که به مطالب زیر برخوردم. چون مطالب خیلی طولانیه فکر کنم باید توی دو یا سه پست بذارم. در ضمن این کار یه ترجمه است که در عین ارزشمند بودن غلط املایی هم داره که مطمئنا با دیده اغماض برخورد می کنید.

داروهای رایج در بیماری ام اس داروهای نام برده شده در زیر داروهای رایجی است که برای تخفیف بیماری ام اس در دنیا بکار میرود اینکه کدام دارو برای چه کسانی مناسب است بطور کامل در حیطه نظر پزشک متخصص معالج شماست لذا قصد من از ترجمه این متن که از سایت انجمن ام اس آمریکا دریافت کردم آشنا کردن بیماران با انواع این داروها و افزایش آگاهی و دانش آنهاست نهایتا اینکه به هیچ وجه اینکار جنبه تبلیغاتی نداشته و منظور توصیه هیچ دارویی نیست.

نوانترون: نوانترون دارویی است که برای درمان ام اس پیشرونده (حاد) ثانویه – عود کننده پیشرونده - یا ام اس عود کننده فروکش کننده که به مرور بدتر میشود. بکار میرود 0 این دارو برای درمان ام اس پیشرونده اولیه بکار برده نمی شود. اشخاصی که از نوانترون استفاده میکنند عود بیماری کمتری را خواهند داشت و بمدت بیشتری میتوانند تحرک داشته باشند0 نوانترون بوسیله سرم در رگ دست تزریق میشود و هر سه ماه یکبار تزریق صورت میگیرد برای مدت دو تا سه سال یعنی 8 تا 12 دوز اگر چه با توجه به وضعیت بیمار تعداد دوزها میتواند تغییر کند0 عمده تاثیرات جانبی نوانترون شدید نیستند و بطور عادی بوسیله پزشک درمان میشوند , شایع ترین تاثیر جانبی نوانترون در بیماران ام اس تهوع – نازکی مو – از دست دادن دوره های قاعده گی – عفونت ادرار و زخم دهان می باشد . تهوع اغلب شدید نبوده و ظرف 24 ساعت نیز برطرف می شود. تعداد کمی از بیماران مورد معالجه قرار گرفته با نوانترون دچار مشکلات قلبی شدند . در صورتی که در نفس کشیدن دچار مشکل هستید – پاها و زانوهایتان دچار تورم شده اند یا ضربان قلبتان نامرتب و شدید شده است به پزشکتان مراجعه کنید. این مشکلات بیشتر در افرادی روی میدهد که بیش از 12 دوز از نوانترون را مصرف کرده اند ( اغلب بیش از 140 mg / m2 ) نوانترون باعث میشود تعداد سلولهای گلوبول سفید کاهش یابد که خطر ابتلا به عفونت را در بیماران افزایش میدهد. البته بیشترین میزان ریسک مربوط به اولین ماه تزریق می باشد بعلاوه نوانترون منجر به کاهش پلاکت بیمار میشود که خطر خون ریزی را افزایش میدهد0 تحت شرایط زیر بفوریت با پزشک خود تماس بگیرید:در صورتی که پس از تزریق دچار تب شدید در صورتی که دچار سرما و خنکی بیش از حد شدید در صورتیکه احساس گلو درد - سرفه – درد همراه ادرار – ادرار زیاد (بیش از همیشه ) یا در صورت مشاهده خون ریزی غیر عادی یا کبود شدگی غیر عادی.نوانترون به رنگ آبی تیره است بنا براین ممکن است رنگ ادرار شما را برای چند روز پس از تزریق تغییر دهد همچنین سفیدی چشم نیز ممکن است برای چند روز متمایل به رنگ آبی شود0

آونکس: آونکس نوعی اینترفرون بتا می باشد. اینترفرونها پروتئینی هستند که بطور طبیعی در بدن تولید میشوند تا با عفونتهای ویروسی در بدن مبارزه کنند ضمنا به تنظیم سیستم ایمنی کمک میکنند. آونکس از گروه مشابه اسید آمینه است که, مشابه بلوکهای پروتئین ساخته شده بوسیله بدن هستند. تصور میشود ام اس بیماریی است که در آن سیستم ایمنی بدن علیه میلین (عایق پوشاننده فیبرهای عصب) واکنش نشان میدهد و آنرا تخریب میکند. اعتقاد بر این است که آونکس واکنش سیستم ایمنی بدن را تنظیم کرده باعث کاهش حمله علیه میلین میشود0 با آونکس داروی بیشتری وارد جریان خون میشود و بمدت طولانی تری نیز باقی می ماند زیرا این دارو در عضله تزریق میگردد. این یکی از دلایلی است که باعث شده تا این دارو هفته ای یکبار تزریق شود. سایر درمانها برای ام اس بصورت تزریق زیر پوستی هستند و بایستی روزانه یا یکروز در میان تزریق شوند. برخلاف تزریقهای زیر پوستی تزریقهای عضلانی بندرت منجر به ناراحتی و واکنش های ناخوشایند می شوند. مزیت دیگر آونکس این است که تمام آنچه را که برای تزریق نیاز دارید در یک بسته در اختیار شما قرار میدهند. بیشتر افراد می توانند خود را با این دارو تطبیق دهند اما مشابه تمام داروهای مربوط به ام اس , این دارو نیز تاثیر جانبی دارد که شایعترین آن حالت شبیه به سرماخوردگی – درد عضلانی – تب و لرز است البته برخی آثار دیگر نیز دیده شده است که از لحاظ آماری با گروه کنترل تفاوتی ندارند سر درد (آونکس 67% - داروی خنثی 57%) درد (آونکس 24% - داروی خنثی 20%) ضعف عضلات (آونکس 21% - داروی خنثی 13%) این علائم غالبا بعد از یکروز از میان میروند. راههای زیادی برای کنترل علائم حالت سرماخوردگی وجود دارد مانند خوردن انواع مسکن چند ساعت قبل و بعد از تزریق0 برای افراد مبتلا به افسردگی و اختلالات ناگهانی در استفاده از آونکس دقت زیادی باید صورت گیرد. آونکس نباید بوسیله زنان باردار استفاده شود. افراد مبتلا به بیماری قلبی بعد از استفاده از آونکس همواره باید تحت نظر باشند. در طی درمان با آونکس آزمایشهای شیمیایی خون و هماتولوژی بطور مرتب پیشنهاد میشود.

بتاسرون: بتاسرون (اینترفرون بتا – 1 ب ) ساخته شده از پروتئین خشک , استریل و تصفیه شده , بوسیله تکنیکهای نوترکیب DNA ایجاد و برای تزریق آماده شده است. اینترفرون بتا-1 ب بوسیله تخمیر باکتری یایی Escherichia coil که دارای خصوصیت ژنتیکی پلاسمین مهندسی شده و حاوی ژن انسانی interferon beta ser17 است. ژن محلی از فیبروبلاست انسانی بدست آمده و بگونه ای اصلاح شده تا جایگزین اسید امینه طبیعی برای پس ماند سیستئین در position 17 شود. اینترفرون بتا 1 b یک پروتئین کاملا تصفیه شده است که 165 واحد اسید آمینه داشته با وزن مولوکولی تقریبی 18500 دالتون. و شامل زنجیره کربوهیدراتها که بطور طبیعی در مواد یافت میشود نیست. بتاسرون برای استفاده بیمارانی که زمین گیر نیستند مناسب است بیماران ام اس از نوع عود کننده فروکش یابنده جهت کاهش تعداد عود بیماری . ام اس عود کننده فروکش یابنده وجه مشخصه آن حملات مداوم بیماری است که به همراه آنها اختلال سیستم اعصاب با بهبودی کامل یا ناقص وجود دارد. اثربخشی بتاسرون در ام اس از نوع حاد مورد ارزیابی قرار نگرفته است. بتاسرون برای مصرف بیمارانی که سابقه حساسیت شدید به اینترفرون بتا طبیعی یا نو ترکیب , آلبیومین انسانی USP , یا سایر اجزاء فرمولاسیون دارند صلاح نیست. واکنش پوستی در ناحیه تزریق بتاسرون معمول است که از آنها میتوان: قرمزی ناحیه تزریق – درد و تورم – تغییر رنگ پوست را نام برد اما علائمی که کمتر مشاهده شده است عبارتند از : مردگی بافت در ناحیه تزریق ( پوست ترک خورده و بافتها دچار تخریب میشوند). بایستی هر بار محل تزریق را تغییر داد بگونه ای که در زیر توضیح داده شده است یا طبق دستور پزشک. در محلی که پوست سفت یا قرمز و یا نرم شده تزریق را انجام ندهید . در صورتیکه پوست ترک خورد یا دچار آماس شده آب انداخت قبل از تزریق بعدی بتاسرون بفوریت به پزشک خود مراجعه کنید. علائم شبیه علائم سرماخوردگی نیز معمول است که شامل طب – سرما – عرق کردن – بی رمقی و درد عضلات می باشد. تزریق بتاسرون در شب باعث تاثیر گذاری کمتر این علائم است. افسردگی شامل تلاش برای خودکشی در برخی بیماران گزارش شده است درصورتیکه چنین احساسی داشتید بلافاصله با پزشک خود تماس بگیرید




این گیاه ایرانی به درمان بیماری ام اس کمک می کند

زعفران
پژوهش های انجام شده در امریکا نشان داد که زعفران می تواند به درمان بیماری ام اس کمک کند.

 
زعفران حاوی ترکیب فعالی به نام کروسین است که از سلول‌های مغزی در برابر بیماری ام اس محافظت می کند.

این ماده در واقع از آسیب دیدن سلول‌هایی که غلاف میلین را در مغز تولید می‌کنند، جلوگیری می‌نماید. میلین لایه‌ای است که مانند عایقی محافظ در اطراف نورون‌ها (سلول‌های مغزی) قرار دارد.

بیماری ام اس در اثر التهاب سلول‌های مغزی ایجاد می شود. در حقیقت در این بیماری سلول‌های مغزی این لایه محافظتی خود را از دست می‌دهند. 

نتایج این پژوهش که در نشریه ایمونولوژی امریکا به چاپ رسید، امیدهای تازه ای را در جهت تولید داروهای جدید برای درمان بیماری ام اس به همراه داشته است.

ر