دیار عاشقان

تکمیل روحیه

دیار عاشقان

تکمیل روحیه

اختلال خلقی و افسردگی مانیا

اختلال خـُلقی یا بیماری عاطفی چیست؟  ( قسمت اول )

گروهی از ناراحتی ها و بیماری های روانی را اختلالات خلقی می گویند. تقریباً این نوع اختلالات و مشکلات روانی از شایعترین انواع ناراحتی های روانی است که در تمام سنین دیده می شود . این اختلالات روانی ممکن است از خفیف ترین شکل آن مثلاً یک نوع افسردگی خیلی ساده و جزئی و گذرا باشد یا از نوع حالت های خیلی شدید ، پیشرفته ، طولانی و عود کننده. این گروه از بیماری های روانی ممکن است با علت شناخته شده و معلوم عارض شود. مانند افسردگی های شدید به دنبال از دست دادن عزیزان یا اتفاقات ناگوار و یا ورشکستگی های مالی.

اختلالات خُـلقی شامل بیماری های زیر می باشد مانند:

 افسردگی (Depression) ، اضطراب (Anxiety ) ، اختلالات دو قطبی (Bipolar disorder)،  خـُلق متغیر و افسرده و یا شاد.

اصولاً خـُلق در افراد سالم و نرمال ، در حالت معمول و طبیعی قابل کنترل توسط خود فرد است  ولی چنانچه خُـلق توسط  شخص ، غیر قابل کنترل باشد تغییر خلق عارض می شود . اگر خلق بالاتر از حد متعادل برود حالت سرخوشی ، و اگر از حد متعادل پایین تر بیاید افسردگی عارض می شود . پس شخص عادی قادر به کنترل عواطف خود است ولی فرد بیمار، اختیار و کنترل بر عواطف خود ندارد.

البته ممکن است علائمی که در افزایش خلق یعنی حالات سرخوشی ، و علائمی که در کاهش خلق یا افسردگی ذکر شد در یک فرد ، در ادوار مختلف زندگی مشاهده شود که البته این دو گروه ، علائم هم زمان نمی باشند . ممکن است هر تعداد از علائم در دوره ای مخصوص به خود ، در فرد ظاهر شود یعنی تعدادی از علائم ، مربوط به بالا بودن خـُلق در حالت سرخوشی ، و گروهی از علائم مربوط به پایین بودن خلق یا حالت افسردگی در فرد مشاهده شود واگر در فردی این حالات به تناوب عارض شود و عود کننده باشد این حالت را اختلال خـُلقی دو قطبی – یا خـُلق ادواری می نامند که مرحله شدید آن را در گذشته "جنون ادواری" می گفتند .

میزان شیوع اختلالات خلقی

اختلالات خلقی بخصوص افسردگی ، از شایعترین بیماری های روانی است ، به طوری که احتمال بروز آن برای خانم ها حدود 20%  و برای آقایان 10%  است و احتمال بروز نوع دو قطبی برای مردها و زن ها در حدود 1% است . البته در خانم ها کمی بیشتر از آقایان می باشد. از نظر ارثی در خانواده هایی که یکی از بستگان آنها دچار این بیماری هستند، احتمال بروز آن بیشتر می شود. در دوقلوها و بخصوص در دوقلوهای یک تخمی این احتمال بیشتر می شود. اگر یکی از والدین ، مبتلا به بیماری اختلال خلقی باشد احتمال بروز در هر یک از فرزندان  آنها 27% است و اگر، هم پدر و هم مادر گرفتار باشند این میزان حدوداً به دو تا سه برابر افزایش می یابد.

علت شناسی

علت را در این بیماری ، نظریه های بیولوژیک ذکر می کنند که خود شامل عامل توارث مثل اکثر بیماری ها  و عامل روانی اجتماعی ، اختلالات بیوشیمیایی است ؛ مثلاً اختلال در ترشح  برخی از ترشحات سلول های عصبی مغز که در انتها و فواصل اتصالات آنها وجود دارد . این ترشحات عامل اصلی نقل و انتقال پیام ها و تحریکات عصبی از رشته های عصبی است مانند ترشح  نوراپی نفرین و سروتونین . بیش از همه ، این دو عامل در فیزیوپاتولوژی اختلالات خلقی مطرح است ، به طوری که بیماران افسرده دچار کمبود نسبی سروتونین مغز هستند. از دیگر مسائل برانگیزاننده اختلالات خلق ، تعادل آب و الکترولیت ها است. از عوامل دیگر ، اختلالات عصبی – غددی است که ناشی از ناهنجاری های قسمت هایی از مغز است.

انواع اختلالات خلقی یا بیماری های عاطفی:

اختلالات خلقی یا بیماری های عاطفی بسته به نوع و شدت علائم ، به انواع مختلف تقسیم بندی می شوند که عبارت اند از :

الف : اختلالات خلقی از نوع دو قطبی که در گذشته آن را جنون ادواری می نامیدند.

این بیماری همان طور که از اسم آن مشخص می شود از دو حالت یا دو دوره تشکیل می شود . هر دوره از بیماری ، درمان خاص و مربوط به خود را دارد. به طور کلی در این بیماری دو گروه علائم دیده می شود.  یکی علائم مربوط به دوره افسردگی و دیگری دوره مربوط به افزایش یا بالا رفتن خلق و یا حالات مانیا (Mania) . البته گاه ممکن است در فاز مانیا علائم دوره افسردگی به طور خفیف و کوتاه مدت و گذرا دیده شود ولی اصولاً دراین دوره از بیماری ، خلق بیمار بالا می باشد.

ادامه دارد ...


علائم بیماری اختلال خـُلقی چیست ؟

اختلال خلقی یا بیماری عاطفی چیست؟  ( قسمت دوم )

در قسمت قبل به تعریف یکی از اختلالات خـُلقی یعنی خلق ادواری پرداختیم . اینک به معرفی علائم مربوط به دوره ی افسردگی یا کاهش خـُلق ، و دوره ی افزایش خُلق  می پردازیم.

ب : دوره افسردگی یا دوره کاهش خلق:

در دوره ی افسردگی ، علائم کاهش فعالیت های روانی جسمی مشاهده می شود و شدت و ضعف این علائم با خفیف بودن یا شدید بودن بیماری فرق می کند. در بیماران با کاهش خـلق یا خلق افسرده ، کلیه تظاهرات جسمی روانی فرد کاهش می یابد. عدم احساس لذت، کاهش انگیزه ، احساس بی مقداری ، غمگینی ، پوچی و بی ارزشی مشاهده می شود . حدوداً در دو سوم این بیماران ، افکار و تمایلات خودکشی دیده می شود و متأسفانه حدود 10 تا 15% افراد در اقدام به خودکشی موفق بوده و به زندگی خود خاتمه می دهند.

در 80% این بیماران اختلال خواب مشاهده می شود. ممکن است شب ها خیلی دیر و به سختی به خواب روند و صبح خیلی زودتر از حد معمول بیدار شوند و یا اگر زود بخوابند خیلی زود بیدار می شوند و دیگر نمی خوابند و یا اصولاً خواب پیوسته و آرام ندارند. ناآرامی و آشفتگی خواب و کابوس هم ممکن است دیده شود ، بخصوص اگر افسردگی اضطراب نیز وجود داشته باشد . اصولاً ناآرامی در خواب و کابوس شبانه بیشتر در اضطراب دیده می شود. بیماران افسرده ، کم اشتها و بی اشتها هستند . ممکن است کاهش وزن داشته باشند. این بیماران ، آرام ، ساکت ، گوشه گیر ، کم تحرک ، و نسبت به مسائل روزمره بی تفاوت هستند.

در بالغین ممکن است در برخی از بیماران به جای کاهش خواب و خوراک ، افزایش خواب و پرخوری مشاهده شود. یکی دیگر از علائم ، کاهش حافظه است ؛ همین طور اختلال در قضاوت و بینش . اصولاً دو سوم افراد افسرده ، به خودکشی فکر می کنند و تقریباً 10% تا 15% بیماران افسرده موفق به خودکشی می شوند. این بیماران در فاز شدید افسردگی ، در حقیقت حال و توان اقدام به خودکشی را ندارند گرچه تمایلات خودکشی را دارند و معمولاً وقتی بیماری حالش بهتر می شود و از کندی علائم حرکتی روانی بیرون می آید اقدام به خودکشی می نماید ، بخصوص اگر در این موقعیت ، بیمار تنها باشد ، لذا در این مواقع باید مراقبت بیشتری از او به عمل آید.

این بیماران علاوه بر افکار و تمایلات خودکشی ، افکار دیگرکشی نیز دارند به طوری که بیشتر افراد مورد علاقه شان را ممکن است بکشند. مثلاً ممکن است فرزندشان را بکشند به دلیل این که بعد از خودشان او زیردست دیگران نباشد ، یا حتی ممکن است همسرشان را بکشند. اینها معمولاً بعد از کشتن فرد مورد علاقه شان خودکشی می کنند. بیماران افسرده در مواقع شدید دچار اختلال شناختی می شوند و فراموشی کاذب و موقت پیدا می کنند که بعد از درمان و به دنبال بهبودی ، این حالات به کلی برطرف شده و هوشیاری شخص به طور چشمگیری به حالت طبیعی برمی گردد.

پس به طور خلاصه می توان علائم افسردگی را به شرح زیر برشمرد:

بی علاقگی و احساس لذت نبردن؛ فقدان واکنش به محرک های خوشایند ( یعنی هیچ چیز این بیماران را خوشحال نمی کند) ؛ احساس غم زدگی به طور روزانه بخصوص در ساعات صبح  ( بعضی از بیماران می گویند دلشان نمی خواهد که صبح از خواب بیدار شوند) ؛ بیداری در صبح خیلی زود ، حداقل دو سه ساعت زودتر از حد متداول ؛ کـُند شدن فعالیت های روانی جسمی ؛ کم شدن وزن و اشتها؛ اختلال در درک ، مثل هذیان و توهم ؛ خودکشی و دیگرکُشی که این دیگر کشی از راه  ترحم می باشد. پاسخ این بیماران به درمان های متداول ضد افسردگی بسیار خوب و مناسب است. دوره خـُلق بالا یا مانیا:

در این دوره برعکس افسردگی ، تمام فعالیت های حرکتی - روانی فرد مبتلا ، در جهت افزایش است . از نظر ظاهر،  برخلاف بیماران افسرده که کم تحرک و ساکت بودند این بیماران هیجان زده ، بی قرار، تحریک پذیر ، پرحرف ، فعال و پر جنب و جوش هستند. هر چند این تحرک و فعالیت و جوشش ممکن است نادرست و نابجا باشد . به طور خلاصه می توان علائمرا در این بیماران به شرح زیر بیان نمود:

1- افزایش فعالیت، هیجان زده و تحرک پذیر

2-خلق بالا یا مانیا :خُـلق این بیماران بالا است  و معمولاً خیلی شاد و شوخ و خندان و پر تحرک هستند. ممکن است بی قراری و تحریک پذیری داشته باشند. البته ممکن است یک نوسان خلقی گذرا داشته باشند یعنی در حالی که شاد و شنگول و پر جنب و جوش و پر نشاط هستند ناگهان افسرده شوند و گریه کنند .

3- در 75% بیماران ، اختلال درک به صورت هذیان و توهم دیده می شود. هذیان این بیماران ، هذیان "بزرگ منشی" می باشد یعنی اینها خودشان را از هر نظر برتر و بزرگتر می دانند و خود را یک شخصیت بزرگ مذهبی ، تاریخی  ، سیاسی ، حکومتی ، و یا دانشمندی والا و فهیم می دانند. ممکن است خودشان را به جای پیامبران و امامان بگذارند یا ممکن است بگویند از سوی خداوند مأموریت دارند و خودشان را با خدا مرتبط بدانند و بگویند از خداوند دستور می گیرند و برای اصلاح افراد جامعه و بشریت آمده اند .

4- هذیان گزند و آسیب : این هذیان ثانویه است و متعاقب هذیان بزرگ منشی است ؛ مثلاً چون چنین بیمارانی خودشان را فرد اول مملکت یا پیشوای یک جماعت و یا فرستاده خداوند می دانند ، تصورمی کنند که دشمن می خواهد به آنها گزند و آسیب برسد و فکر می کنند که نقشه قتل و از بین بردن آنها را می کشند.

5- پرش افکار: این افراد پرش افکار دارند . یعنی وقتی صحبت می کنند ، هنوز جمله را تمام نکرده و مقصود خود را بیان ننموده ، موضوع دیگری را  شروع می کنند که ربطی با هم ندارد. یعنی در حقیقت از این شاخه به آن شاخه می پرند.

6- پرحرفی یا آبشار سخن: این بیماران برخلاف بیماران افسرده که حال و توان صحبت کردن ندارند ، پرحرف و وِرّاج هستند و مرتب صحبت می کنند و به اصطلاح متکلم وحده می شوند.

7- این افراد از نظر جهت یابی و حافظه مشکلی ندارند البته ممکن است با آگاهی ، جواب نادرست بدهند.

8- اختلال رفتار: در این بیماران اختلال رفتار زیاد مشاهده می شود و رفتارهای تحریک پذیر دارند . ممکن است حالت حمله و تهاجم به خود بگیرند و برای افراد خانواده خود و اطرافیان و جامعه مشکل ساز باشند.

9- قضاوت و بینش : بیماران با خلق بالا نمی توانند درست قضاوت کنند. این بیماران در این مرحله بخشنده و سخاوتمند و ولخرج می شوند ؛ اموال خود را بذل و بخشش می نمایند و یا ممکن است دست به انجام معاملاتی بزنند که به ضرر خود و خانواده شان بشود. مثلاً ممکن است ماشین خود یا ملک خود را به قیمت بسیار ناچیزی بفروشند . البته باید دانست از نظر قانونی انجام این نوع معاملات باطل است و از نظر پزشکی قانونی ، این افراد در این دوره از  بیماری ممنوع المعامله می باشند و به قیم نیازمند هستند، چون که بیمار در این مرحله بینش ندارد و انجام معاملات از روی بینش و عقل و منطق نیست.


اختلالات خلقی از یک سلسله علائم تشکیل یافته‌اند که هفته‌ها تا ماه‌ها دوام می‌یابند، و از کارکرد عادی شخص کاملا متفاوت هستند و میل به عود، معمولا بطور دوره‌ای یا چرخشی دارند.
خلق ممکن است طبیعی، بالا، یا پایین باشد. شخص طبیعی طیف وسیعی از خلق‌ها را تجربه می‌کند و به همان نسبت مجموعه‌ای از تجلیات عاطفی نیز دارد. شخص عادی قادر به کنترل اخلاق و عواطف خود هست. اختلالات خلقی گروهی حالات بالینی هستند که با اختلال خلق، فقدان احساس کنترل بر خلق، و تجربه ذهنی ناراحتی شدید همراه هستند.

کسانی که خلق بالا دارند (مانی یا مانیا)، حالت انبساط خاطر، پرش افکار، کاهش خواب، افزایش اعتماد به نفس، و افکار بزرگ‌منشانه نشان می‌دهند.

افرادی که خلق پایین دارند (افسردگی)، با کاهش انرژی و علاقه، احساس گناه، اشکال در تمرکز، بی‌اشتهایی، و افکار مرگ و خودکشی مشخص هستند. سایر علائم و نشانه‌ها عبارتند از تغییر در سطح فعالیت، توانایی‌های شناختی، تکلم و اعمال نباتی (یعنی خواب، اشتها، فعالیت جنسی و سایر ریتم‌های بیولوژیک).

این اختلالات عملا همیشه منجر به اختلال در عملکرد شغلی، روابط اجتماعی و بین فردی می‌گردد.

بیمارانی که فقط دوره‌های افسردگی اساسی دارند گفته می‌شود مبتلا به اختلال افسردگی اساسی (major depressive disorder) یا افسردگی یک قطبی هستند. بیمارانی که هم دوره‌های افسردگی دارند و هم مانی (مانیا) یا فقط دوره‌های مانیا دارند، دچار اختلال دوقطبی (bipolar disorder) هستند.
اصطلاحات مانی یک قطبی، مانی خالص (pure mania) یا مانی نشئه‌ای (euphoric mania) گاهی برای بیمارانی که دوره‌های افسردگی ندارند مورد استفاده قرار می‌گیرند.

هیپومانی (هیپومانیا - hypomania) دوره‌ای از علائم مانی است که واجد تمام ملاک‌های دوره منیک نیست.

دوره مانیا دوره مشخص (حداقل به مدت یک هفته یا اگر بیماری بستری شود، کمتر از یک هفته) با «خلق نابهنجار و مستمرا بالا، منبسط و تحریک‌پذیر» است.

دوره هیپومانی (هیپومانیا - hypomania) حداقل 4 روز طول می‌کشد و شبیه دوره مانیا است به استثناء اینکه شدت آن در حدی نیست که موجب تخریب در کارکرد اجتماعی یا شغلی شود و علائم پسیکوتیک نیز در آون وجود ندارد.

مانیا و هیپومانیا هر دو با افزایش اعتماد به نفس، کاهش نیاز به خواب، فعالیت جسمی و روانی بالا، و درگیر شدن افراطی در رفتارهای لذت‌بخش همراه هستند.

دوره مختلط (mixed episode) دوره‌ای است حداقل به مدت 1 هفته که در آن یک دوره مانیا و یک دوره افسردگی تقریبا هر روز روی می‌دهند.


برگرفته از: خلاصه روانپزشکی / تالیف: کاپلان - سادوک / ترجمه: پور افکاری

انواع اختلال دوقطبی

 

حواس پرتی و اختلال خلقی

حواس پرتی و اختلال خلقییک متخــصص بیماری های اعصاب و روان گفت: پرش افکار و حواس پرتی از علائم ابتلا به اختلال خلق ادواری است.
دکتر مهران محمدیان افزود: مصرف مشروبات الکلی، کاهش خواب، افزایش انرژی، پرحرفی بیش از حد و خودبزرگ بینی از دیگر علائم ابتلا به اختلال خلق ادواری یا سیکلو تایمی است.
وی اظهار داشت: اختلال خلق ادواری حالت خفیف تر اختلال دوقطبی است و بیماران مبتلا به این اختلال در میان دو قطب یعنی سرخوشی بیش از حد (مانیا) و افسردگی قرار دارند.
محمدیان با اشاره به ملاک های تشخیص افسردگی در این بیماران، افزود: تغییر خلق به صورت غمگینی، احساس بی کفایتی و بی لیاقتی، کاهش انرژی، اختلال خواب و کاهش قدرت تصمیم گیری از ملاک های تشخیص افسردگی در بیماران مبتلا به اختلال خلق ادواری است.
وی یادآور شد: کاهش اشتها، کاهش وزن، احساس گناه، اختلال در یادگیری، اختلال در تمرکز حواس و داشتن افکار و تمایلات خودکشی از دیگر ملاک های تشخیص افسردگی در این بیماران است.
این متخصص، به راه های درمان اختلال خلق ادواری اشاره کرد و گفت: بهبودی این اختلال بستگی به آموختن احساس کنترل و غلبه بر محیط توسط بیمار دارد که می توان در این مسیر از ترکیب روان درمانی و دارو درمانی نیز به عنوان موثرترین راه درمان استفاده کرد.
محمدیان افزود: تجویز دارو برای درمان بیماری باید توسط پزشک و یا روان پزشک معالج صورت گیرد که البته استفاده از گروه درمانی نیز توسط روان شناس بالینی در درمان این بیماری نقش موثری دارد.
وی در خصوص راه های پیشگیری از ابتلا به اختلال خلق ادواری در فرد گفت:
استفاده به موقع از مشاوره، آموزش مهارت های زندگی و توانایی حل مسئله و بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی در پیشگیری از ابتلا به این بیماری موثر است.
وی افزود: ایجاد روحیه امیدواری در شهروندان، افزایش اشتغال، داشتن یک شبکه حمایتی قوی از اطرافیان و دوستان، امید به آینده و تلاش برای رسیدن به اهداف کوتاه مدت و بلندمدت نیز در پیشگیری از ابتلای افراد به اختلال خلق ادواری نقش موثری دارد.

اختلالات خلقی

اختلالات خلقی گروه وسیعی از اختلالاتی را شامل می شوند که خلق مرضی (پاتولوژیک ) و آشفتگی های مرتبط با آن، نمای بالینی غالب آنها را تشکیل می دهد.
در بیمارانی که خلق بالایی دارند (یعنی درمانیا)، گشاده خویی، پرش افکار، کاهش خواب، افزایش اعتماد به نفس و افکار خود بزرگ بینانه دیده می شود. در بیمارانی که خلق افسرده ای دارند، از دست دادن انرژی و علاقه، احساس گناه، دشوار شدن تمرکز، از دست دادن اشتها و افکار مرگ یا خودکشی وجود دارد. دیگر نشانه ها و علایم اختلالات خلقی عبارت است از تغییراتی در سطح فعالیت، توانایی های شناختی، تکلم و کارکردهای نباتی (از قبیل خواب، فعالیت جنسی و سایر نظمهای زیستی). این تغییرات تقریباً همیشه موجب مختل شدن کارکردهای بین فردی، اجتماعی و شغلی بیمار می شود.
اختلالات عمده در این گروه عبارتند از: اختلال افسردگی عمده (ماژور)، اختلال خلقی دوقطبی، اختلال خلقی با سیکل های سریع، افسردگی های فصلی، اختلال ویس تایمیک (کج خلقی)، اختلال سیکلوتایمیک (خلق دوره ای).

 

۱/ اختلال دوقطبی I و II

اختلال دوقطبی I عبارت است از داشتن حداقل یک یا چند حمله مانی به تنهایی یا همراه با حملات افسردگی ماژور یا بروز حملات مختلط در سیر بالینی بیماری. اگر نخستین حمله فردی که مبتلا به اختلال دوقطبی I است از نوع افسردگی باشد، بیماری وی قابل افتراق از اختلال افسردگی ماژور نمی باشد. قبلاً به جای اختلال دوقطبیI از اصطلاح دوقطبی استفاده می شد. اختلال دوقطبیII عبارت است از وجود یا سابقه حداقل یک حمله افسردگی ماژور و یک حمله هیپومانی. در اختلال دو قطبیII در سابقه بیمار هرگز حمله مانی وجود نداشته است.
حمله مانی با خلق غیر طبیعی و مداوم سرخوش، گسترده یا تحریک پذیری که حداقل یک هفته طول کشیده باشد، مشخص می شود. (درصورتی که بستری کردن بیمار ضرورت پیدا کند، مدت این دوره می تواند کمتر از یک هفته هم باشد). طی این دوره حداقل می بایست ۳ مورد از علایم ذیل بطور چشمگیر و مداوم وجود داشته باشد.
۱- اعتماد به نفس بیش از حد یا خود بزرگ بینی
-۲- کاهش نیاز به خواب
-۳- حرافی بیش از معمول یا احساس فشار در صورت صحبت نکردن
-۴- پرش افکار
-۵- حواس پرتی (توجه فرد فوراً به محرک های بیرونی بی اهمیت یا بی ارتباط با او جلب شود)
-۶- افزایش فعالیت های هدفمند (اعم از فعالیت های اجتماعی، شغلی، تحصیلی یا جنسی)
-۷- پرداختن بیش از حد به امور لذت بخشی که به احتمال خیلی زیاد عواقب ناراحت کننده ای دارند (مانند ولخرجی های بی حد و حساب، بی ملاحظگی های جنسی یا سرمایه گذاری های احمقانه).
در این بیماران به هم ریختگی خلق به قدری شدید است که کارکردهای شغلی یا فعالیت های معمول اجتماعی یا روابط فرد با دیگران به وضوح مختل شده است. در بسیاری موارد برای ممانعت از صدمه رساندن فرد به خود یا دیگران، بستری کردن بیمار ضرورت می یابد.
در حملات هیپومانی، دوره حمله ۴ روز کامل است که در طی این مدت خلق بطور مداوم بالا، گسترده یا تحریک پذیر است. این دوره باید با زمانی که خلق به طور معمول غیرافسرده است، تفاوتی آشکار داشته باشد. همچنین در حملات هیپومانی برخلاف حملات مانی، در کارکردهای اجتماعی یا شغلی فرد اختلال واضحی ایجاد نمی گردد، به طوری که هیچگاه بستری کردن بیمار ضرورت ندارد.
اختلال دوقطبیI در مردان و زنان شیوع یکسانی دارد. سن شروع آن از کودکی (حتی ۵ تا ۶ سالگی) تا ۵۰ سالگی است و حتی در موارد نادری در سنین بالاتر نیز دیده می شود. سن متوسط بروز این اختلال ۳۰ سالگی است و در گروه های اجتماعی- اقتصادی بالاتر، بیشتر از متوسط جامعه، شیوع دارد.
اگر یکی از والدین به اختلال دوقطبیI مبتلا باشد، ۲۵% احتمال دارد که هر کدام از فرزندان به یکی از اختلالات خلقی دچار گردند. اگر هر دو والد اختلال دوقطبی داشته باشند، این احتمال به ۵۰ تا ۷۵% می رسد.

روشهای درمان بیماری

دارو درمانی
لیتیوم، دی والپروئکس و اولانزاپین، داروهای استاندارد برای درمان مرحله مانیک اختلال دوقطبی به شمار می روند ولی کاربامازپین نیز داروی تثبیت شده و خوبی برای این منظور است.

 

۲/ اختلال افسردگی ماژور (عمده)

افسردگی ماژور طیف وسیعی از اختلالات گوناگون را دربرمی گیرد که تنها تشابه و نکته مشترک آنها خلق افسرده است.
حمله افسردگی ماژور حداقل باید دو هفته طول بکشد و دست کم چهار علامت از علایم تغییرات اشتها و وزن، تغییرات خواب و فعالیت ها، فقدان انرژی، احساس گناه، مشکل در تفکر و تصمیم گیری، افکار عود کننده مرگ یا خودکشی را به همراه لااقل یکی از دو علامت خلق افسرده یا کاهش علائق و لذت، داشته باشد.
خلق افسرده و بی علاقگی یا بی لذتی علایم کلیدی افسردگی است. بیمار ممکن است بگوید احساس اندوه، نومیدی، غمگینی یا بی ارزشی می کند. این بیماران اغلب کیفیتی غیرقابل وصف، اما مشخص برای حالت مرضی خود قایل اند. بیماران اغلب علایم افسردگی را نوعی درد مشقت بار روحی توصیف می کنند. گاه از اینکه نمی توانند گریه کنند، شکایت می کنند.
حدود ۳/۲ این بیماران به فکر خودکشی می افتند.
۱۰ الی ۱۵% آنان دست به خودکشی می زنند. درعین حال برخی بیماران از افسردگی خود خبر ندارند ولو اینکه از خانواده، دوستان و فعالیت هایی که سابقاً مورد علاقه شان بود، کناره گرفته باشند. تقریباً همه بیماران افسرده (۹۷%) از کاهش انرژی که موجب اختلال در انجام وظایفشان مانند شغل، تحصیل و .. می شود، شکایت دارند. حدود ۸۰% بیماران از اشکال در خواب، بویژه سحرخیزی (بی خوابی انتهایی)، بیدارشدن های مکرر در طول شب که طی آن دایم به مشکلات خود فکر می کنند، شاکی هستند.
بسیاری از بیماران دچار کاهش اشتها و وزن می شوند اما برخی افزایش اشتهاو وزن و افزایش خواب پیدا می کنند.
غیرطبیعی بودن قاعدگی و کاهش علاقه و عملکرد جنسی از دیگر علایم افسردگی است. حدود ۵۰% بیماران می گویند که علایمشان در طول روز تغییر می کند. طوری که شدت آن در صبح بیشتر و هرچه رو به غروب می روند، کمتر می شود. علایم شناختی افسردگی عبارت است از: احساس ذهنی ضعف تمرکز و مختل شدن تفکر.
افسردگی در کودکان و نوجوانان ممکن است بصورت هراس از مدرسه و چسبیدن بیش از حد به والدین بروز کند.
تقریباً در سراسر جهان شیوع اختلال افسردگی ماژور در زنان ۲ برابر مردان است. متوسط سن شروع اختلال افسردگی ماژور حدود ۴۰ سالگی است و در حدود ۵۰% از کل این افراد بیماریشان در سنین ۲۰ تا ۲۵ سالگی شروع می شود.

روشهای درمان بیماری

روان درمانی
روان درمانی صرفنظر از نوع و شدت افسردگی، راه اساسی در درمان افسردگی است. از جمله روش های روان درمانی؛ روش های روان پویایی، شناختی- رفتاری، بین فردی و خانواده درمانی می باشند.




نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.