دیار عاشقان

تکمیل روحیه

دیار عاشقان

تکمیل روحیه

ابا عبد الله الحسین (ع)

علت گذاشتن کنیه «اباعبدالله» برای امام حسین(علیه السلام) چه بوده است؟

پرسش :

 علت گذاشتن کنیه «اباعبدالله» برای امام حسین(علیه السلام) چه بوده است؟

 

 

پاسخ :

 از سنتهای اجتماعی و خانوادگی عرب، گذاشتن کنیه و لقببرای مولود تازه به دنیا آمده است که اساساً برای تعظیم و تکریم به کار میرود.

ائمهی معصومین(ع) هر کدام دارای کنیهها و القاب زیادی هستند که بازگو کنندهی شخصیت معنوی و الهی آنان است. اباعبدالله کنیه حضرت امام حسین(ع) میباشد که بر خلاف معمول، به اعتبار اسامی فرزندان آن امام نیست، بلکه به جهت اوج و شکوه، و عبودیت عاشقانه او است که با خون خویش ترسیم کرد.

اباعبدالله و اباالائمه و اباالمساکین از کنیههای دیگر امام حسین(ع) و رشید، طیّب، وفیّ، زکیّ، سیّد، سعید، مبارک، التابع لمرضاة الله و الدلیل علی ذاتالله، الشهید بکربلا، السبط الثانی، الامامالثالث و سیدالشهدا لقبهای آن حضرت است و لقبی که جدّش او را بدان خطاب میکرد «سید شباب اهل الجنة» است.[1]

کنیه «ابا عبدالله» مانند اسم آن حضرت، از سوی خدا و رسول گرامی انتخاب شده است.[2] معمولاً کنیه را به اعتبار اسم فرزند صاحب کنیه میگذارند، مانند ابالحسن، ابامحمد، ابومسلم و...؛ اما کنیه امام حسین(ع) یک کنیه استثنایی است که به اعتبار اسامی فرزندان آن حضرت نیست، بلکه به اعتبار جوهرهی شخصیت معنوی و الهی آن امام که روح عبودیت و بندگی خالص و وقفهناپذیر او میباشد، انتخاب شده است.

در کتاب «ویژگیهای امام حسین(ع)» آمده است: «حسین سمبل عبادت است همه پیامآوران خدا و امامان نور، خدای خویش را خالصانه و عاشقانه میپرستیدند؛ اما حسین، عبادت و پرستش ویژهای داشت. از هنگامی که نور وجودش در جان مادرش فاطمه(س) پدید آمد تا آن لحظاتی که سر نورانیاش بر فراز نیزهها قرار گرفت، همیشه و همه جا به ستایش و سپاس و تسبیح و تنزیه خدا مشغول بود و تلاوت کتاب خدا از او شنیده میشد.»[3]

در شب عاشورا که لشکریان دشمن میخواستند به خیمههای حضرت اباعبدالله الحسین(ع) هجوم بیاورند و کار را یکسره کنند، امام آن شب را برای عبادت و بندگی خدا مهلت خواست و با راز و نیاز، شب را به صبح، و آخرین مرحله حیات خویش را با نیایش خاصه الهی آزین بست. بار مصایب و مشکلات هر چه بر امام سنگینی میکرد و سوز و گداز غمها، هر چه دلخراشتر میشد، صبر امام و رضایتمندی حضرت در برابر اراده الهی زیادتر میگشت و عرضه میداشت: خدایا راضی به رضای توام.[4]

نقل شده است که امام حسین(ع) 25 بار پیاده به حج مشرف شد و مناسک حج ابراهیمی را انجام داد و در هر شبانه روز، هزار رکعت نماز به جا میآورد. روزی از امام سؤال شد که چه قدر از خدا ترسانی؟ امام فرمود: از عذاب آخرت ایمن نیست مگر کسی که در دنیا از خدا بترسد.[5]

پی نوشتها:

[1]. الارشاد، ج 2، ص 27.

[2]. همان.

[3]. ویژگیهای امام حسین(ع)، شیخ جعفر شوشتری، ص 95، ترجمه و نگارش از علی رضا کرمی، تحقیق و ویرایش از سید محمد حسینی، نشر حاذق، چاپ دوم، مطبعه امیر.

[4]. مقتل الحسین، سید عبدالرزاق مقرم، ص 283، دارالکتاب بیروت.

[5]. شهید کربلا، سید تقی طباطیایی، ص 63، با تصحیح شیخ عباس حاجیان دشتی، ج 1، حسینیة عماد زاده اصفهانی، منتهی الآمال، ج 1، ص 210.

منبع: نهضت عاشورا (تحریف‌ها و شبهه‌ها)، مرکز مطالعات و پژوهش‌‌های فرهنگی حوزه‌ی علمیه (1381)

 
 

   به جهت ترویج فرهنگ اسلامی و معرفتی ، استفاده از کلیه ابزارها ، قالبها ، مقالات و محتویات چندرسانه ای (صدا و تصویر) به جز برای موارد تجاری بلامانع است .

    کپی برداری  و حذف کپی رایت از آواتارها، ابزارهای وبلاگی (کد و گرافیک) و قالبهای پایگاه جامع عاشورا شرعا حرام و قابل پیگرد قضایی است.

 Copyright © 2013 / 1392 Ashoora.ir

 مقالات |  سخنرانی ها |  موبایل |  آثار منتشره |  محصولات نرم افزاری |  نظرات |  طرح پرسش |  پاسخ ها English
تاریخ: 13 آبان 1392 تعداد بازدید: 448470 
زندگینامه امام حسین (ع)
 

دومین فرزند برومند حضرت علی و(1) در روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت فاطمه ، که درود خدا بر ایشان باد، در خانه وحی و ولایت چشم به جهان گشود.

چون خبر ولادتش به پیامبر گرامی اسلام (ص ) رسید، به خانه حضرت علی (ع ) و فاطمه را فرمود تا کودکش را بیاورد. اسما او را در پارچه ای سپید (2) (س ) آمد و اسما پیچید و خدمت رسول اکرم (ص ) برد، آن گرامی به گوش راست او اذان و به گوش چپ (3) او اقامه گفت . به روزهای اول یا هفتمین روز ولادت با سعادتش ، امین وحی الهی ، جبرئیل ، فرود آمد و گفت : سلام خداوند بر تو باد ای رسول خدا، این نوزاد را به نام پسر کوچک هارون (شبیر) چون علی برای تو بسان هارون (5) که به عربی (حسین ) خوانده می شود نام بگذار. (4)برای  موسی بن عمران است ، جز آن که تو خاتم پیغمبران هستی .
و به این ترتیب نام پرعظمت "حسین " از جانب پروردگار، برای دومین فرزند فاطمه (س ) انتخاب شد. به روز هفتم ولادتش ، فاطمه زهرا که سلام خداوند بر او باد، گوسفندی را برای  کشت ، و سر آن حضرت را تراشید و هم وزن موی سر او (6) فرزندش به عنوان عقیقه (7) نقره صدقه داد.
 
حسین (ع ) و پیامبر (ص )
از ولادت حسین بن علی (ع ) که در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسول الله (ص ) که شش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد، مردم از اظهار محبت و لطفی که پیامبر راستین اسلام (ص ) درباره حسین (ع ) ابراز می داشت ، به بزرگواری  و مقام شامخ پیشوای سوم آگاه شدند. سلمان فارسی می گوید: دیدم که رسول خدا (ص ) حسین (ع ) را بر زانوی  خویش نهاده او را می بوسید و می فرمود: تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگوارانی ، تو امام و پسر امام و پدر امامان هستی ، تو حجت خدا و پسر حجت خدا و پدر حجتهای خدایی که نه نفرند و خاتم ایشان ، (8) قائم ایشان (امام زمان "عج ") می باشد.
انس بن مالک روایت می کند: وقتی از پیامبر پرسیدند کدام یک از اهل بیت خود را بیشتر دوست می داری ، فرمود:
بارها رسول گرامی حسن (ع ) و حسین (ع ) را به سینه می فشرد و (9) حسن و حسین را، (10) آنان را می بویید و می بوسید. ابوهریره که از مزدوران معاویه و از دشمنان خاندان امامت است ، در عین حال اعتراف می کند که : "رسول اکرم را دیدم که حسن و حسین را بر شانه های  خویش نشانده بود و به سوی ما می آمد، وقتی به ما رسید فرمود هر کس این دو فرزندم را دوست بدارد مرا دوست (11) داشته ، و هر که با آنان دشمنی ورزد با من دشمنی نموده است .
عالی ترین ، صمیمی ترین و گویاترین رابطه معنوی و ملکوتی بین پیامبر و حسین را می توان در این جمله رسول گرامی  اسلام (ص ) خواند که فرمود: "حسین از من و من از (12) حسینم
حسین (ع ) با پدر
شش سال از عمرش با پیامبر بزرگوار سپری شد، و آن گاه که رسول خدا (ص ) چشم ازجهان فروبست و به لقای پروردگار شتافت ، مدت سی سال با پدر زیست . پدری که جز به انصاف حکم نکرد، و جز به طهارت و بندگی  نگذرانید، جز خدا ندید و جز خدا نخواست و جز خدا نیافت . پدری که در زمان حکومتش لحظه ای او را آرام نگذاشتند،همچنان که به هنگام غصب خلافتش جز به آزارش برنخاستند. در تمام این مدت ، با دل و جان از اوامر پدر اطاعت می کرد، و در چند سالی که حضرت علی (ع ) متصدی خلافت ظاهری شد، حضرت حسین (ع ) در راه پیشبرد اهداف اسلامی ، مانند یک سرباز فداکار همچون برادر بزرگوارش می کوشید، و در جنگهای  "جمل "، "صفین " و "نهروان " شرکت و به این ترتیب ، از پدرش امیرالمؤمنین (ع ) و دین خدا حمایت کرد و (13) داشت . حتی گاهی در حضور جمعیت به غاصبین خلافت اعتراض می کرد.
در زمان حکومت عمر، امام حسین (ع ) وارد مسجد شد، خلیفه دوم را بر منبر رسول الله (ص ) مشاهده کرد که سخن می گفت . بلادرنگ از منبر بالا رفت و فریاد زد: "از منبر (14) پدرم فرود آی ....
امام حسین (ع ) با برادر
پس از شهادت حضرت علی (ع )، به فرموده رسول خدا (ص ) و وصیت امیرالمؤمنین (ع )مامت و رهبری شیعیان به حسن بن علی (ع )، فرزند بزرگ امیرالمؤمنین (ع )، منتقل گشت و بر همه مردم واجب و لازم آمد که به فرامین پیشوایشان امام حسن (ع ) گوش فرادارند. امام حسین (ع ) که دست پرورد وحی محمدی و ولایت علوی بود، همراه و همکار و همفکر برادرش بود. چنان که وقتی بنا بر مصالح اسلام و جامعه مسلمانان و به دستور خداوند بزرگ ، امام حسن (ع ) مجبور شد که با معاویه صلح کند و آن همه ناراحتیها را تحمل نماید، امام حسین (ع ) شریک رنجهای برادر بود و چون می دانست که این صلح به صلاح اسلام و مسلمین معاویه ، در حضور امام حسن (ع ) وامام حسین (ع ) دهان آلوده اش را به بدگویی  نسبت به امام حسن (ع ) و پدر بزرگوارشان امیرمؤمنان (ع ) گشود، امام حسین (ع ) به دفاع برخاست تا سخن در گلوی  معاویه بشکند و سزای ناهنجاریش را به کنارش بگذارد، ولی امام حسن (ع ) او را به سکوت و خاموشی فراخواند، امام حسین (ع ) پذیرا شد و به جایش بازگشت ، آن گاه امام حسن (ع ) خود به پاسخ معاویه (15) برآمد، و با بیانی رسا و کوبنده خاموشش ساخت .

امام حسین (ع ) در زمان معاویه
چون امام حسن (سلام خدا و فرشتگان خدا بر او باد) از دنیا رحلت فرمود، به گفته رسول خدا (ص ) و امیرالمؤمنین (ع ) و وصیت حسن بن علی (ع ) امامت و رهبری شیعیان به امام حسین (ع ) منتقل شد و از طرف خدا مأمور رهبری جامعه گردید. امام حسین (ع ) می دید که معاویه با اتکا به قدرت اسلام ، بر اریکه حکومت اسلام به ناحق تکیه زده ، سخت مشغول تخریب اساس جامعه اسلامی  و قوانین خداوند است ، و از این حکومت پوشالی مخرب به سختی رنج می برد، ولی نمی توانست دستی فراز آورد و قدرتی فراهم کند تا او را از جایگاه حکومت اسلامی پایین بکشد، چنانچه برادرش امام حسن (ع ) نیز وضعی مشابه او داشت .
امام حسین (ع ) می دانست اگر تصمیمش را آشکار سازد و به سازندگی قدرت بپردازد، پیش از هر جنبش و حرکت مفیدی به قتلش می رساند، ناچار دندان بر جگر نهاد و صبر را پیشه ساخت که اگر برمی خاست ، پیش از اقدام به دسیسه کشته می شد، و از این کشته شدن هیچ نتیجه ای گرفته نمی شد.
بنابراین تا معاویه زنده بود، چون برادر زیست و علم مخالفتهای بزرگ نیفراخت ، جز آن که گاهی محیط و حرکات و اعمال معاویه را به باد انتقاد می گرفت و مردم را به آینده نزدیک امیدوار می ساخت که اقدام مؤثری خواهد نمود. و در تمام طول مدتی  که معاویه از مردم برای ولایت عهدی یزید، بیعت می گرفت ، حسین به شدت با او مخالفت کرد، و هرگز تن به بیعت یزید نداد و ولی عهدی او را نپذیرفت و حتی گاهی  (16) سخنانی  تند به معاویه گفت و یا نامه ای کوبنده برای او نوشت .
معاویه هم در بیعت گرفتن برای یزید، به او اصراری نکرد و امام (ع ) همچنین بود و ماند تا معاویه درگذشت ...
قیام حسینی
یزید پس از معاویه بر تخت حکومت اسلامی تکیه زد و خود را امیرالمؤمنین خواند،و برای این که سلطنت ناحق و ستمگرانه اش را تثبیت کند، مصمم شد برای نامداران و شخصیتهای اسلامی پیامی بفرستد و آنان را به بیعت با خویش بخواند. به همین منظور، نامه ای به حاکم مدینه نوشت و در آن یادآور شد که برای من از حسین (ع ) بیعت بگیر و اگر مخالفت نمود بقتلش برسان . حاکم این خبر را به امام حسین (ع ) رسانید و جواب مطالبه نمود. امام حسین (ع ) چنین فرمود:
"انا لله و انا الیه راجعون و علی الاسلام السلام اذا بلیت الامة براع مثل (17) یزید آن گاه که افرادی چون یزید، (شراب خوار و قمارباز و بی ایمان و ناپاک که حتی  ظاهر اسلام را هم مراعات نمی کند) بر مسند حکومت اسلامی بنشیند، باید فاتحه اسلام را خواند. (زیرا این گونه زمامدارها با نیروی اسلام و به نام اسلام ، اسلام را از بین می برند.)
امام حسین (ع ) می دانست اینک که حکومت یزید را به رسمیت نشناخته است ، اگر در مدینه بماند به قتلش می رسانند، لذا به امر پروردگار، شبانه و مخفی از مدینه به سوی مکه حرکت کرد. آمدن آن حضرت به مکه ، همراه با سرباز زدن او از بیعت یزید، در بین مردم مکه و مدینه انتشار یافت ، و این خبر تا به کوفه هم رسید. کوفیان از امام حسین (ع ) که در مکه بسر می برد دعوت کردند تا به سوی آنان آید و زمامدار امورشان باشد. امام (ع ) مسلم بن عقیل ، پسر عموی خویش را به کوفه فرستاد تا حرکت و واکنش اجتماع کوفی را از نزدیک ببیند و برایش بنویسد. مسلم به کوفه رسید و با استقبال گرم و بی سابقه ای روبرو شد، هزاران نفر به عنوان نایب امام (ع ) با او بیعت کردند، و مسلم هم نامه ای  به امام حسین (ع ) نگاشت و حرکت فوری امام (ع ) را لازم گزارش داد.
هر چند امام حسین (ع ) کوفیان را به خوبی می شناخت ، و بی وفایی  و بی دینی شان را در زمان حکومت پدر و برادر دیده بود و می دانست به گفته ها و بیعتشان با مسلم نمی توان اعتماد کرد، و لیکن برای اتمام حجت و اجرای اوامر پروردگار تصمیم گرفت که به سوی کوفه حرکت کند.
با این حال تا هشتم ذی حجه ، یعنی روزی  که همه مردم مکه عازم رفتن به "منی " بودند و هر کس در راه مکه جا مانده بود با عجله تمام می خواست خود را به مکه (18) برساند، آن حضرت در مکه ماند و در چنین روزی با اهل بیت و یاران خود، از مکه به طرف عراق خارج شد و با این کار هم به وظیفه خویش عمل کرد و هم به مسلمانان جهان فهماند که پسر پیغمبر امت ، یزید را به رسمیت نشناخته و با او بیعت نکرده ، بلکه علیه او قیام کرده است .
یزید که حرکت مسلم را به سوی کوفه دریافته و از بیعت کوفیان با او آگاه شده بود، ابن زیاد را (که از پلیدترین یاران یزید و از کثیفترین طرفداران حکومت بنی امیه بود) به کوفه فرستاد. ابن زیاد از ضعف ایمان و دورویی و ترس مردم کوفه استفاده نمود و با تهدید ارعاب ، آنان را از دور و بر مسلم پراکنده ساخت ، و مسلم به تنهایی با عمال ابن زیاد به نبرد پرداخت ، و پس از جنگی دلاورانه و شگفت ، با شجاعت شهید شد.
(سلام خدا بر او باد). و ابن زیاد جامعه دورو و خیانتکار و بی ایمان کوفه را علیه امام حسین (ع ) برانگیخت ، و کار به جایی رسید که عده ای از همان کسانی که برای امام (ع ) دعوت نامه نوشته بودند، سلاح جنگ پوشیدند و منتظر ماندند تا امام حسین (ع ) از راه برسد و به قتلش برسانند.
امام حسین (ع ) از همان شبی که از مدینه بیرون آمد، و در تمام مدتی که در مکه اقامت گزید، و در طول راه مکه به کربلا، تا هنگام شهادت ، گاهی به اشاره ، گاهی به اعلان می داشت که : "مقصود من از حرکت ، رسوا ساختن حکومت ضد اسلامی یزید و صراحت ، برپاداشتن امر به معروف و نهی از منکر و ایستادگی در برابر ظلم و ستمگری است و جز حمایت قرآن و زنده داشتن دین محمدی هدفی ندارم .
و این مأموریتی بود که خداوند به او واگذار نموده بود، حتی اگر به کشته شدن خود و اصحاب و فرزندان و اسیری خانواده اش اتمام پذیرد. رسول گرامی (ص ) و امیرمؤمنان (ع) و حسن بن علی (ع ) پیشوایان پیشین اسلام ، شهادت امام حسین (ع ) را بارها بیان فرموده بودند. حتی در هنگام ولادت امام حسین (ع )، و خود امام حسین (ع ) به (19) رسول گرانمایه اسلام (ص ) شهادتش را تذکر داده بود.
علم امامت می دانست که آخر این سفر به شهادتش می انجامد، ولی او کسی نبود که در برابر دستور آسمانی  و فرمان خدا برای جان خود ارزشی قائل باشد، یا از اسارت خانواده اش واهمه ای  به دل راه دهد. او آن کس بود که بلا را کرامت و شهادت را سعادت می پنداشت . (سلام ابدی خدا بر او باد) .
خبر "شهادت حسین (ع ) در کربلا" به قدری در اجتماع اسلامی مورد گفتگو واقع شده بود که عامه مردم از پایان این سفر مطلع بودند. چون جسته و گریخته ، از رسول الله (ص ) و امیرالمؤمنین (ع ) و امام حسن بن علی (ع ) و دیگر بزرگان صدر اسلام شنیده بودند. بدینسان حرکت امام حسین (ع ) با آن درگیریها و ناراحتیها احتمال کشته شدنش را در اذهان عامه تشدید کرد. بویژه که خود در طول راه می فرمود: "من کان باذلا فینا مهجته (20) و موطنا علی لقاء الله نفسه فلیرحل معنا.
هر کس حاضر است در راه ما از جان خویش بگذرد و به ملاقات پروردگار بشتابد، همراه ما بیاید. و لذا در بعضی از دوستان این توهم پیش آمد که حضرتش را از این سفر منصرف سازند.
غافل از این که فرزند علی  بن ابی طالب (ع ) امام و جانشین پیامبر، و از دیگران به وظیفه خویش آگاهتر است و هرگز از آنچه خدا بر عهده او نهاده دست نخواهد کشید.
باری امام حسین (ع ) با همه این افکار و نظریه ها که اطرافش را گرفته بود به راه خویش ادامه داد، و کوچکترین خللی در تصمیمش راه نیافت .
سرانجام ، رفت ، و شهادت را دریافت . نه خود تنها، بلکه با اصحاب و فرزندان که هر یک ستاره ای درخشان در افق اسلام بودند، رفتند و کشته شدند، و خونهایشان شنهای گرم دشت کربلا را لاله باران کرد تا جامعه مسلمانان بفهمد یزید (باقی مانده بسترهای  گناه آلود خاندان امیه ) جانشین رسول خدا نیست ، و اساسا اسلام از بنی امیه و بنی امیه از اسلام جداست .
راستی هرگز اندیشیده اید اگر شهادت جانگداز و حماسه آفرین حسین (ع ) به وقوع نمی پیوست و مردم یزید را خلیفه پیغمبر (ص ) می دانستند، و آن گاه اخبار دربار یزید و شهوترانیهای او و عمالش را می شنیدند، چقدر از اسلام متنفر می شدند، زیرا اسلامی که خلیفه پیغمبرش یزید باشد، به راستی نیز تنفرآور است ... و خاندان پاک حضرت امام حسین (ع ) نیز اسیر شدند تا آخرین رسالت این شهادت را به گوش مردم برسانند. و شنیدیم و خواندیم که در شهرها، در بازارها، در مسجدها، در بارگاه متعفن پسر زیاد و دربار نکبت بار یزید، هماره و همه جا دهان گشودند و فریاد زدند، و پرده زیبای  فریب را از چهره زشت و جنایتکار جیره خواران بنی امیه برداشتند و ثابت کردند که یزید سگ باز وشرابخوار است ، هرگز لیاقت خلافت ندارد و این اریکه ای که او بر آن تکیه زده جایگاه او نیست . سخنانشان رسالت شهادت حسینی را تکمیل کرد، طوفانی  در جانها برانگیختند، چنان که نام یزید تا همیشه مترادف با هر پستی و رذالت و دناءت گردید و همه آرزوهای طلایی و شیطانیش چون نقش بر آب گشت . نگرشی  ژرف می خواهد تا بتوان بر همه ابعاد این شهادت عظیم و پرنتیجه دست یافت .
از همان اوان شهادتش تا کنون ، دوستان و شیعیانش ، و همه آنان که به شرافت و عظمت انسان ارج می گذارند، همه ساله سالروز به خون غلتیدنش را، سالروز قیام و شهادتش را با سیاه پوشی  و عزاداری محترم می شمارند، و خلوص خویش را با گریه بر مصایب آن بزرگوار ابراز می دارند. پیشوایان مآل اندیش و معصوم ما، هماره به واقعه کربلا و به زنده داشتن آن عنایتی خاص داشتند.
غیر از این که خود به زیارت مرقدش می شتافتند و عزایش را بر پا می داشتند، در فضیلت عزاداری و محزون بودن برای آن بزرگوار، گفتارهای متعددی ایراد فرموده اند. ابوعماره گوید: "روزی به حضور امام ششم صادق آل محمد (ع ) رسیدم ، فرمود اشعاری در سوگواری حسین برای ما بخوان . وقتی شروع به خواندن نمودم صدای گریه حضرت برخاست ، من می خواندم و آن عزیز می گریست ، چندان که صدای گریه از خانه برخاست .
بعد از آن که اشعار را تمام کردم ، امام (ع ) در فضلیت و ثواب مرثیه و گریاندن مردم بر امام (21) حسین (ع ) مطالبی بیان فرمود و نیز از آن جناب است که فرمود: "گریستن و بی تابی کردن در هیچ مصیبتی شایسته (22) نیست مگر در مصیبت حسین بن علی ، که ثواب و جزایی گرانمایه دارد.
باقرالعلوم ، امام پنجم (ع ) به محمد بن مسلم که یکی از اصحاب بزرگ او است فرمود: "به شیعیان ما بگویید که به زیارت مرقد حسین بروند، زیرا بر هر شخص باایمانی که (23) به امامت ما معترف است ، زیارت قبر اباعبدالله لازم می باشد.
امام صادق (ع ) می فرماید: "ان زیارة الحسین علیه السلام افضل ما یکون من الاعمال . (24) همانا زیارت حسین (ع ) از هر عمل پسندیده ای ارزش و فضیلتش بیشتر است .
زیرا که این زیارت در حقیقت مدرسه بزرگ و عظیم است که به جهانیان درس ایمان و عمل صالح می دهد و گویی  روح را به سوی ملکوت خوبیها و پاکدامنیها و فداکاریها پرواز می دهد. هر چند عزاداری و گریه بر مصایب حسین بن علی (ع )، و مشرف شدن به زیارت قبرش و بازنمایاندن تاریخ پرشکوه و حماسه ساز کربلایش ارزش و معیاری والا دارد، لکن باید دانست که نباید تنها به این زیارتها و گریه ها و غم گساریدن اکتفا کرد، بلکه همه این تظاهرات ، فلسفه دین داری ، فداکاری و حمایت از قوانین آسمانی را به ما گوشزد می نماید، و هدف هم جز این نیست ، و نیاز بزرگ ما از درگاه حسینی آموختن انسانیت و خالی بودن دل از هر چه غیر از خداست می باشد، و گرنه اگر فقط به صورت ظاهر قضیه بپردازیم ، هدف مقدس حسینی به فراموشی می گراید.

اخلاق و رفتار امام حسین (ع )
با نگاهی  اجمالی به 56سال زندگی سراسر خداخواهی و خداجویی  حسین (ع )، درمی یابیم که هماره وقت او به پاکدامنی  و بندگی و نشر رسالت احمدی و مفاهیم عمیقی والاتر از درک و دید ما گذشته است . اکنون مروری  کوتاه به زوایای زندگانی آن عزیز، که پیش روی ما است :
جنابش به نماز و نیایش با پروردگار و خواندن قرآن و دعا و استغفار علاقه بسیاری  و حتی در آخرین شب (25) داشت . گاهی در شبانه روز صدها رکعت نماز می گزاشت .
زندگی دست از نیاز و دعا برنداشت ، و خوانده ایم که از دشمنان مهلت خواست تا بتواند با خدای خویش به خلوت بنشیند. و فرمود: "خدا می داند که من نماز و تلاوت (26) قرآن و دعای زیاد و استغفار را دوست دارم  (27) حضرتش بارها پیاده به خانه کعبه شتافت و مراسم حج را برگزار کرد.
ابن اثیر در کتاب "اسد الغابة " می نویسد: "کان الحسین رضی الله عنه فاضلا کثیر الصوم و الصلوة و الحج و الصدقة و افعال (28) الخیر جمیعها. حسین (ع ) بسیار روزه می گرفت و نماز می گزارد و به حج می رفت و صدقه می داد و همه کارهای پسندیده را انجام می داد.
شخصیت حسین بن علی  (ع ) آنچنان بلند و دور از دسترس و پرشکوه بود که وقتی با برادرش امام مجتبی (ع ) پیاده به کعبه می رفتند، همه بزرگان و شخصیتهای اسلامی به (29) احترامشان از مرکب پیاده شده ، همراه آنان راه می پیمودند.
احترامی که جامعه برای  حسین (ع ) قائل بود، بدان جهت بود که او با مردم زندگی  می کرد - از مردم و معاشرتشان کناره نمی جست - با جان جامعه هماهنگ بود، چونان دیگران از مواهب و مصائب یک اجتماع برخوردار بود، و بالاتر از همه ایمان بی تزلزل او به خداوند، او را غم خوار و یاور مردم ساخته بود.
و گرنه ، او نه کاخهای مجلل داشت و نه سربازان و غلامان محافظ، و هرگز مثل جباران راه آمد و شد را به گذرش بر مردم نمی بستند، و حرم رسول الله (ص ) را برای او خلوت نمی کردند... این روایت یک نمونه از اخلاق اجتماعی اوست ، بخوانیم :
روزی از محلی عبور می فرمود، عده ای از فقرا بر عباهای پهن شده شان نشسته بودند و نان پاره های خشکی  می خوردند، امام حسین (ع ) می گذشت که تعارفش کردند و او هم پذیرفت ، نشست و تناول فرمود و آن گاه بیان داشت : "ان الله لا یحب المتکبرین "، خداوند متکبران را دوست نمی دارد. (30)
پس فرمود: "من دعوت شما را اجابت کردم ، شما هم دعوت مرا اجابت کنید.
آنها هم دعوت آن حضرت را پذیرفتند و همراه جنابش به منزل رفتند. حضرت دستور داد و بدین ترتیب پذیرایی گرمی  (31) هر چه در خانه موجود است به ضیافتشان بیاورند، از آنان به عمل آمد، و نیز درس تواضع و انسان دوستی را با عمل خویش به جامعه آموخت .
شعیب بن عبدالرحمن خزاعی  می گوید: "چون حسین بن علی (ع ) به شهادت رسید، بر پشت مبارکش آثار پینه مشاهده کردند، علتش را از امام زین العابدین (ع ) پرسیدند، فرمود این پینه ها اثر کیسه های  غذایی است که پدرم شبها به دوش می کشید و به خانه (32) زنهای  شوهرمرده و کودکان یتیم و فقرا می رسانید.
شدت علاقه امام حسین (ع ) را به دفاع از مظلوم و حمایت از ستم دیدگان می توان در داستان "ارینب وهمسرش عبدالله بن سلام " دریافت ، که اجمال و فشرده اش را در این جا متذکر می شویم : یزید به زمان ولایت عهدی ، با این که همه نوع وسایل شهوترانی و کام جویی و کامروایی از قبیل پول ، مقام ، کنیزان رقاصه و... در اختیار داشت ، چشم ناپاک و هرزه اش را به بانوی شوهردار عفیفی دوخته بود.
پدرش معاویه به جای این که در برابر این رفتار زشت و ننگین عکس العمل کوبنده ای  نشان دهد، با حیله گری  و دروغ پردازی و فریبکاری ، مقدماتی فراهم ساخت تا زن پاکدامن مسلمان را از خانه شوهر جدا ساخته به بستر گناه آلوده پسرش یزید بکشاند. حسین بن علی (ع ) از قضیه باخبر شد، در برابر این تصمیم زشت ایستاد و نقشه شوم معاویه را نقش بر آب ساخت و با استفاده از یکی از قوانین اسلام ، زن را به شوهرش عبدالله بن سلام بازگرداند و دست تعدی و تجاوز یزید را از خانواده مسلمان و پاکیزه ای قطع نمود و با این کار همت و غیرت الهی اش را نمایان و علاقه مندی خود را به حفظ نوامیس جامعه مسلمانان ابراز داشت ، و این رفتار داستانی شد که در مفاخر آل علی (ع ) و دناءت و ستمگری بنی امیه ، برای همیشه در تاریخ به یادگار (33) ماند.
علائلی در کتاب "سمو المعنی " می نویسد:
"ما در تاریخ انسان به مردان بزرگی برخورد می کنیم که هر کدام در جبهه و جهتی  عظمت و بزرگی خویش را جهان گیر ساخته اند، یکی در شجاعت ، دیگری در زهد، آن دیگری در سخاوت ، و... اما شکوه و بزرگی امام حسین (ع ) حجم عظیمی است که ابعاد بی نهایتش هر یک مشخص کننده یک عظمت فراز تاریخ است ، گویا او جامع همه (34) والاییها و فرازمندیها است .
 آری ، مردی که وارث بی کرانگی  نبوت محمدی است ، مردی که وارث عظمت عدل و مروت پدری چون حضرت علی  (ع ) است و وارث جلال و درخشندگی فضیلت مادری چون حضرت فاطمه (س ) است ، چگونه نمونه برتر و والای عظمت انسان و نشانه آشکار فضیلتهای خدایی نباشد. درود ما بر او باد که باید او را سمبل اعمال و کردارمان قرار دهیم .
امام حسین (ع ) و حکایت زیستن و شهادتش و لحن گفتارش و ابعاد کردارش نه تنها نمونه یک بزرگ مرد تاریخ را برای ما مجسم می سازد، بلکه او با همه خویشتن ، آیینه تمام نمای فضیلتها، بزرگ منشیها، فداکاریها، جان بازیها، خداخواهیها وخداجوییها می باشد، او به تنهایی  می تواند جان را به لاهوت راهبر باشد و سعادت بشریت را ضامن گردد. بودن و رفتنش ، معنویت و فضیلتهای انسان را ارجمند نمود.

پی نوشتها:
در سال و ماه و روز ولادت امام حسین (ع ) اقوال دیگری هم گفته شده است ، ولی  (1)
ما قول مشهور بین شیعه را نقل کردیم . ر. به . ک . اعلام الوری طبرسی ، ص .213
احتمال دارد منظور از اسما، دختر یزید بن سکن انصاری باشد. ر. به . ک . اعیان (2)
الشیعه ، جزء ,11 ص .167
امالی شیخ طوسی ، ج 1، ص .377 (3)
شبر بر وزن حسن ، و شبیر بر وزن حسین ، و مبشر بر وزن محسن ، نام پسران هارون (4)
بوده است و پیغمبر اسلام (ص ) فرزندان خود حسن و حسین و محسن را به این سه نام
نامیده است - تاج العروس ، ج 3، ص ,389 این سه کلمه در زبان عبری همان معنی را
دارد که حسن و حسین و محسن در زبان عربی دارد - لسان العرب ، ج ,66 ص .60
معانی الاخبار، ص .57 (5)
در منابع اسلامی درباره عقیقه سفارش فراوان شده و برای سلامتی فرزند بسیار (6)
مؤثر دانسته شده است . ر. به . ک . وسائل الشیعه ، ج ,15 ص 143به بعد.
کافی ، ج 6، ص .33 (7)
مقتل خوارزمی ، ج 1، ص 146- کمال الدین صدوق ، ص .152 (8)
سنن ترمذی ، ج 5، ص .323 (9)
ذخائر العقبی ، ص .122 (10)
الاصابه ، ج ,11 ص .30 (11)
سنن ترمذی ، ج 5، ص 324- در این قسمت روایاتی که در کتابهای اهل تسنن آمده (12)
است نقل شد تا برای آنها هم سندیت داشته باشد.
الاصابه ، ج 1، ص .333 (13)
تذکرة الخواص ابن جوزی ، ص 34- الاصابه ، ج 1، ص ,333 آن طور که بعضی از (14)
مورخین گفته اند این موضوع تقریبا در سن ده سالگی امام حسین (ع ) اتفاق افتاده
است .
ارشاد مفید، ص .173 (15)
رجال کشی ، ص 94- کشف الغمة ، ج 2، ص .206 (16)
مقتل خوارزمی ، ج 1، ص 184- لهوف ، ص .20 (17)
روز هشتم ماه ذیحجه مستحب است که حاجیها به "منی " بروند، و در آن زمان به (18)
این حکم استحبابی عمل می کردند، ولی در زمان ما مرسوم شده است که از روز هشتم
یکسره به عرفات می روند.
کامل الزیارات ، ص 68به بعد - مشیر الاحزان ، ص 9. (19)
لهوف ، ص .53 (20)
کامل الزیارات ، ص .105 (21)
کامل الزیارات ، ص .101 (22)
کامل الزیارات ، ص .121 (23)
کامل الزیارات ، ص .147 (24)
عقد الفرید، ج 3، ص .143 (25)
ارشاد مفید، ص .214 (26)
مناقب ابن شهرآشوب ، ج 3، ص 224- اسد الغابة ، ج 2، ص .20 (27)
اسد الغابة ، ج 2، ص .20 (28)
ذکری  الحسین ، ج 1، ص ,152 به نقل از ریاض الجنان ، چاپ بمبک ی ، ص 241- (29)
انساب الاشراف .
سوره نحل ، آیه .22 (30)
تفسیر عیاشی ، ج 2، ص .257 (31)
مناقب ، ج 2، ص .222 (32)
الامامة والسیاسة ، ج 1، ص 253به بعد. (33)
از کتاب سمو المعنی ، ص 104به بعد، نقل به معنی شده است . (34)
    فهرست نظرات  
801  نام و نام خانوادگی:  رضافیروزی     -   تاریخ:  01 بهمن 92 - 22:07:21
واقعا از شما ممنونم که این مطالب را دراین سایت گذاشته اید>>
802  نام و نام خانوادگی:  محسن بروغنی     -   تاریخ:  03 بهمن 92 - 12:20:44
واقعا مطلب عالی بود من واسه تحقیق میخواستم و به دردم خورد ازتون ممنونم
803  نام و نام خانوادگی:  abolfazl     -   تاریخ:  09 بهمن 92 - 18:13:08
عالی بود من برای انشا نویسی خواستم ممنون عالی بود


  [1] [2] [3] [4] [5] [6] [7] [8] [9] [10] [11] [12] [13] [14] [15] [16] [17] [18] [19] [20] [21]   صفحه قبل
      ارسال نظر  

صفحه کلید   *:نام ونام خانوادگی
*:پست الکترونیکی
*:متن نظر
کد امنیتی:        

RSS | مناظرات | فتنه وهابیت | آرشیو اخبار | آرشیو یادداشت | پایگاه های برتر | گالری تصاویر | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما  
مسابقه دین و اندیشه خانه قرآن باشگاه کاربران جامعه ورزشی خانواده خوشبخت دنیای کودکان آشپزی و تغذیه موبایل دانش و تکنولوژی مجله سلامت سیاست گردشگری
دنیای عکس و عکاسی اقتصاد زنان ادبیات هــنر سینما و تلویزیون بزرگان و مشاهیر مهدویت سرگرمی دانلود نرم افزار مرکز کتاب پایگاه ها جستجو روابط عمومی مقالات
   
صفحه اصلی وب سایت فید مطالب وب سایت عضویت رایگان در وب سایت جستجو در وب سایت سوالات رایج نقشه وب سایت درباره ما تماس با ما  
حتما ببنید
بیانات حضرت آیت الله خامنه ای مدظله
وصیت نامه شهید حاج مهدی باکری
آشنایی با امام حسین
نگاهی بر انسان شناسی فلسفی
دقت کردید ؟؟
/Voting/public_opinion/default.html
/News-Article/News_agency/public_relation_tebyan/2012/1/11/48585.html
/archive/photography/0/10/default.html
/archive/Religion_Thoughts/the_infallibles_family/god_messengers/Muhammad_prophet/0/10/default.html
جدیدترین مطالب این بخش

احادیثی گهربار درباره وحدت
بدانید که خداوند متعال نماز جمعه را بر شما واجب ساخته است پس آنان که در زندگى و پس از مرگ من، از رو...

صلح امام حسن‏ علیه السلام با معاویه
. . و اگر بخواهی با دشمنت بجنگی [بدان که] کسانی که شمشیرشان سودی برای پدرت نداشت هرگز برای تو نیز س...

ارسال مطالب به دوستان
send to freinds ارسال مطلب برای استفاده سایر دوستان

عنوان مطلب : سخنانی گهربار پیرامون سیدالشهدا(ع)
 
 برای ارسال این مطلب به دوستتان لطفا منو های زبر را بدقت تکمیل و دکمه ارسال را کلیک نمایید
 
 
 
 
  
دریافت رایگان (کلیک کنید)
آیا میدانید میتوانید مقالات وب سایت را با استفاده از قدرت گوگل و بصورت روزانه در ایمیل خود دریافت و مطالعه کنید ؟
بیش از صد ها عنوان مطلب خواندنی را روزانه به همین راحتی و هر زمان که مایلید مطالعه کنید !
عضویت رایگان دریافت مقالات در ایمیل  
ارسال دعوتنامه (کلیک کنید)

آیا مایلید دوستان خود را نیز دعوت به مشاهده محتوای بروز این وب سایت کنید ؟
آیا میدانید با ارسال هر دعوت نامه5 امتیاز( به همراه 15 امتیاز رزرو) به مجموع امتیازات شما افزوده میشود ؟

 

سایر بخش های همگروه : آرزو / اخلاق / ادب / آخرت / آینده نگرى / اسراف / اصلاح / انفاق / اهل بیت (ع ) / ایمان / بخشش / بخل / بزرگوارى / بصیرت / بردباری و صبر / بهداشت تغذیه / بیت المال / جوانى / جوانمردى / خویشاوندان / خیانت / رازدارى / ریا / زندگى / زیبایى / عفو و گذشت / فروتنى و تواضع / فقر / کینه / گناه / مومن / محبّت / ناسزا گویى / نظم / نفاق و منافق / نماز / نیّت / وحدت / وطن دوستى / همسایه / همنشینى / هواى نفس / یتیم نوازى / غدیر / روزه - رمضان / احسان و نیکى / اختلاف / تربیت / تقوا / تکبر و خودخواهی / تنبلى / توکل / جهاد و شهادت / حسد / حق و باطل / حرام / دعا / مهدویت / آزادگى / امانت / امر به معروف و نهى از منکر / امنیت / انسان / انصاف / بدعت / آبرو / آزمایش / آزمندى / احتیاط / توبه / ثروت / حج / زیارت / حیا / خیرخواهى / دروغ / سکوت / شادى / ظلم و ستم / خشم و غضب / عبرت / عدالت / عزّت نفس / فتنه / فرصت و زمان / مدارا / مرگ / مکر و فریب / مشورت / پاداش / پستى / پند و اندرز / تدبیر / ترس / عجله / شجاعت / صدقه / عبادت / عهد و پیمان / عیب جویى / غیبت / ازدواج /
بازدید ها :   121   بازدید   
تاریخ درج مطلب  30/8/1392
تغییر اندازه متن:  افزایش اندازه فونت متن    کاهش اندازه فونت متن
  چاپ این مطلب  

سخنانی گهربار پیرامون سیدالشهدا(ع)

واحد دین واندیشه تبیان زنجان-

 

تبیان زنجان

قالَ اَبوُالْحَسَنِ الرِّضا علیه السلام فی حَدیثٍ لِلرَّیّانِ بْنِ شَبیبٍ :‌ یَاابْنَ شَبیبٍ اِنْ کُنْتَ باکیاً لِشَیٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلیٍ بْن ابی طالبٍ عَلَیهُما السَّلام فَاِنَّهُ ذُبِحَ کُما یُذْبَحُ الْکَبْشُ وَ قُتِلَ مَعَهُ مِنْ اَهْلِ بَیِتِهِ ثَمانیةِ عَشَرَ رَجُلاً ما لَهُم فِی الْاَرضِ شَبیهونَ وَ لَقَدْ بَکَتِ السّماواتُ السَّبْعُ وَ الْاَرْضونَ لِقَتْلِهِ وَ لَقَدْ نَزّلَ اِلَی الْاَرْضِ مِنَ الْمَلائِکةِ اَرْبَعَةُ اَلافٍ لِنَصْرِهِ فَلَمْ یُوْذَنْ لَهُمْ فَهُمْ عند قَبْرِهِ شُعْثٌ غُبْرٌ الی اَنْ یَقومَ الْقائِمُ فَیَکونونَ مِنْ اَنْصارِهِ وَ شِعارُهُمْ « یا لَثاراتِ الْحُسَیْنِ . »‌

امام رضا علیه السلام در ضمن حدیث به ریان بن شبیب فرمود : « ای پسر شبیب ! اگر برای چیزی گریان شدی بر حسین بن علی بن ابی طالب علیهما السلام اشک ببار زیرا او را مانند گوسفند [ از پشت ] سر از پیکرش جدا ساختند و هجده مرد از خانواده او که در زمین بی مانند بودند همراه او کشته شدند و براستی که آسمانهای هفتگانه و زمینها در قتل او گریستند . چهار هزار فرشته برای یاری او بر زمین فرود آمدند اما اجازه نیافتند . و ایشان آشفته و غبار آلود تا قیام قائم علیه السلام نزد قبر او هستند [ و پس از ظهور ] از یاران او هستند و شعارشان خونخواهی حسین علیه السلام است . »‌

عیون اخبار الرضا علیه السلام 1/ 299

******************

عَنْ سَلْمانٍ الفارسیِّ قال : کانَ الحسیْنُ علیه السلام عَلی فَخْذِ رسول الله (ص) وَ هُوَ یُقَبُّلُهُ و یَقولُ :‌ « اَنْتَ السَّیِّدُ ابْنُ السیدِ ابو السادَهِ انْتَ الْاِمامُ ابْنُ الامامِ ابوُ الْائمهِ انْتَ الْحُجَّهُ ابْنُ الْحُجَّهُ ابوُ الْحُجَّجُ تِسْعَهُ مِنْ صَلْبِکَ وَ تاسْعَهُمْ قائِمَهُمْ . »

سلمان فارسی گوید : «‌ حسین علیه السلام بر زانوی رسول خدا (ص) نشسته بود و آن حضرت او را می بوسید و می فرمود : تو بزرگ و بزرگزاده ای و پدر بزرگوارانی تو امام و امازاده ای و پدر ائمه [ اطهار علیهم السلام] هستی تو حجت و پسر حجت هستی و پدر حجتهایی ، نُه امام از نسل تو خواهند بود که نهمین آنها قائم ایشان [ عجل الله فرجه] است. »

المناقب 4/ 78

******************

عَنْ اَبی عَبداللهِ علیه السلام قالَ : « قالَ علیٌ عَلَیهِ السَّلام لِلْحُسَیْنِ علیه السلام : یا اباعَبداللهِ اُسْوَهٌ اَنْتَ قَدْماً . فقالَ :‌ جُعِلْتُ فِداکَ ما حالی ؟‌ قال :‌عَلِمْتَ ما جَهِلوا وَسَیِنَتْفَعُ عالِمٌ بِما عَلِمَ . یا بَنی اسْمَعْ وَ ابْصِرْ مِنْ قَبْلِ اَنْ یَاْتیکَ فَوَالّذی نَفْسی بِیَدِهِ لَیَسْفَکَنَّ بَنوُ اُمیهٍ دَمَکَ ثُمَّ لایُزیلونَکَ عَن دینِکَ وَ لا یَنْسونَکَ ذِکْرَ رَبَّکَ . فَقال الْحُسینُ علیه السلام : وَ الّذی نَفْسی بِیَدَه حَسْبی اَقْرَرْتُ بِما اَنْزَلَ اللهُ وَ اَصَدُّقَ قَوْلَ نَبیّ اللهِ وَ لا اُکَذُّبُ قَوْلَ اَبی»

امام صادق علیه السلام فرمود:‌ « علی علیه السلام به حسین علیه السلام فرمود: ای اباعبدالله تو از پیش اسوه مردم بوده ای . [ حسین علیه السلام ] عرض کرد : فدایت شوم حال من چگونه است ؟‌ فرمود:‌ دانشی داری که ایشان بدان نادان اند و زود است که دانشمند از دانش خود بهره جویند. ای فرزندم گوش فردار و بینا باش قبل از آنکه [ واقعه ای] تو را دریابد . قسم به آن که جانم در دست اوست بنی امیه خون تو را می ریزند، اما نمی توانند تو را از آئینت برگردانند و از یاد پروردگارت غافل سازند . حسین علیه السلام فرمود:‌ قسم به آن که جانم در دست اوست کافی است . من بدانچه خدا فرود آورده است اقرار کردم و سخن پیامبر را دروغ نمی شمارم . »‌

کامل الزیارات / 72

******************

روایت شده است که :‌ « مردی از انصار نزد حسین علیه السلام آمد و درخواست رفع نیازی کرد. آن حضرت گفت [ یا اخَا الْاَنْصارِ صُنْ وَجْهَکَ عَنْ بِذْلَهً لِلْمَسْاَلَهِ وَ ارْفَعْ حاجَتَکَ فی رُقْعَةٍٍ وَ اْتِ بِها سَاُسِرُّکَ انشاءالله «‌ ای برادر انصاری ! آبرویت را از درخواست نگاهدار درخواست خود را در رقعه ای نوشته و آن را بیاور به خواست خدا تو را شاد می سازم . مرد انصاری نوشت :‌ ای اباعبدالله من به فلانی پانصد دینار بدهکارم و [ درپرداخت آن ] به من اصرار می ورزد با او سخنی بگویید تا مرا مهلت دهد تا گشایشی در کارم حاصل شود [ و بدهی خود را بپردازم ]. چون حسین علیه السلام رقعه را خواند به سرای خود رفت و کیسه ای را که در آن هزار درهم بود بیرون آورده و به او داد و فرمود:‌ [ اَمّا خَمْسَمِائهٌ فَاقْضِ بِها عَلی دَهْرِکَ وَ لا تَرْفَعْ حاجَتَکَ اِلّا اِلی اَحَدِ ثَلاثةِ : الی ذی دین او مروه او حسب ...»

القره 1/ 180

******************

مسعده گوید : « ‌مَرَّ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلیٍّ علیهما السلام قَدْ بَسِطوا کِساءً لَهُمْ وَ الْقَوْا عَلَیْهِ کَسراً فَقالوُا :‌هَلُّمَّ یا ابْنَ رسول اللهِ فَثَنّی وَ رِکَهُ فَاْکَلَ مَعَهُمْ ثُمَّ تَلا :‌«‌ اَنَّ اللهَ لا یُحِبُّ الْمُسْتَکْبرینَ »‌ ثم قال :‌ قَدْ اَجَبْتُکُمْ فَاْجیبونی قالوا : نَعَمْ یَا ابْنَ رَسولِ اللهِ فَقاموا مَعَهُ حَتّی اتوُا مَنْزِلَهُ فَقالَ لِلْجاریةِ :‌اُخْرُجی ما کُنْتِ تَدَّخَرینَ . »

[ حسین بن علی از کنار بینوایانی گذشت که پارچه ای گسترده و در آن به خوردن پاره های نان خشک مشغول بودند. بینوایان گفتند:‌ بفرما ای فرزند رسول خدا ! امام بر آن سفره نشست و از آن پاره های نان تناول کرد و سپس این آیه را تلاوت فرمود : « هر آینه خداوند خود بزرگ بینان را دوست ندارد . » سپس فرمود : من دعوت شما را پذیرفتم . اینک شما هم دعوت مرا پذیرا باشید ] و به سرای من ] گفتند : پذیرا شدیم ای فرزند رسول خدا سپس برخاستند و به سرای او فرود آمدند . امام حسین علیه السلام به کنیزک خود دستور داد که با هر آنچه در خانه است از آنان پذیرایی کند. »

بحارالانوار 44/189

منبع : امام حسین


گرد آوری: گروه دین و اندیشه سایت تبیان زنجان
http://www.tebyan-zn.ir/Religion_Thoughts.html

آرشیو های مرتبط : گنجینه احادیث , سیدالشهدا ,
  

12345
 
0 نفر به این مطلب رای داده اند
میزان متوسط :0.0 از 5
این مطلب تا چه میزان مورد قبول شما واقع شد ؟
 نام و نام خانوادگی : 
آدرس Email :             
کد درون تصویر را وارد نمایید                       
 
 12345 
ضعیفعــالی
ضمن تشکر از توجه شما به این مطلب , نظرات سازنده شما در هر مطلب را صمیمانه ارج نهاده و آنرا به عنوان مرجعی قابل اعتماد جهت پیشرفت و ترقی اطلاع رسانی در فضای گفتمانی مناسب , می دانیم و امید داریم بتوانیم از حسن نظر شما در راستای افزایش سطح ارائه محتوا و خدمت رسانی بهره گیریم.
نظر شما پس از بررسی توسط بخش محتوا, قابل روئیت برای عموم خواهدبود .
(توجه: تایید نظرات به معنی قبول و یا تایید محتوای آن  از سوی تبیان زنجان نمی باشد )

 
 

147711
© 2004-2009 Tebyan. The content is copyrighted to Tebyan Cultural and Information center and may not be reproduced on other websites.
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.