دیار عاشقان

تکمیل روحیه

دیار عاشقان

تکمیل روحیه

احادیث امام رضا (ع)

 

 

چهل حدیث اخلاقی از امام رضا علیه السلام :

1- سه ویژگى برجسته مؤمن
لا یَکُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِنًا حَتّى تَکُونَ فیهِ ثَلاثُ خِصال:1ـ سُنَّةٌ مِنْ رَبِّهِ. 2ـ وَ سُنَّةٌ مِنْ نَبِیِّهِ. 3ـ وَ سُنَّةٌ مِنْ وَلِیِّهِ. فَأَمَّا السُّنَّةُ مِنْ رَبِّهِ فَکِتْمانُ سِرِّهِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ نَبِیِّهِ فَمُداراةُ النّاسِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ وَلِیِّهِ فَالصَّبْرُ فِى الْبَأْساءِ وَ الضَّرّاءِ.

مؤمن، مؤمن واقعى نیست، مگر آن که سه خصلت در او باشد:سنّتى از پروردگارش و سنّتى از پیامبرش و سنّتى از امامش. امّا سنّت پروردگارش، پوشاندن راز خود است،امّا سنّت پیغمبرش، مدارا و نرم رفتارى با مردم است،امّا سنّت امامش، صبر کردن در زمان تنگدستى و پریشان حالى است.
2- پاداش نیکى پنهانى و سزاى افشا کننده بدى
« أَلْمُسْتَتِرُ بِالْحَسَنَةِ یَعْدِلُ سَبْعینَ حَسَنَةً، وَ الْمُذیعُ بِالسَّیِّئَةِ مَخْذُولٌ، وَالْمُسْتَتِرُ بِالسَّیِّئَةِ مَغْفُورٌ لَهُ ».

پنهان کننده کار نیک [پاداشش] برابر هفتاد حسنه است، و آشکارکننده کار بد سرافکنده است، و پنهان کننده کار بد آمرزیده است.
3- نظافت
« مِنْ أَخْلاقِ الأَنْبِیاءِ التَّنَظُّفُ ».

از اخلاق پیامبران، نظافت و پاکیزگى است.
4- امین و امیننما
« لَمْ یَخُنْکَ الاَْمینُ وَ لکِنِ ائْتَمَنْتَ الْخائِنَ ».

امین به تو خیانت نکرده [و نمىکند] و لیکن [تو] خائن را امین تصوّر نموده اى.
5- مقام برادر بزرگتر
« أَلاَْخُ الاَْکْبَرُ بِمَنْزِلَةِ الاَْبِ ».

برادر بزرگتر به منزله پدر است.
6- دوست و دشمن هر کس
« صَدیقُ کُلِّ امْرِء عَقْلُهُ وَ عَدُوُّهُ جَهْلُهُ ».

دوست هر کس عقل او، و دشمنش جهل اوست.
7- نام بردن با احترام
« إِذا ذَکَرْتَ الرَّجُلَ وَهُوَ حاضِرٌ فَکَنِّهِ، وَ إِذا کَانَ غائِباً فَسَمِّه ».

چون شخص حاضرى را نام برى [براى احترام] کنیه او را بگو و اگر غائب باشد نامش را بگو.
8- بدى قیل و قال
« إِنَّ اللّهَ یُبْغِضُ الْقیلَ وَ الْقالَ وَ إضاعَةَ الْمالِ وَ کَثْرَةَ السُّؤالِ ».

به درستى که خداوند، داد و فریاد و تلف کردن مال و پُرخواهشى را دشمن مىدارد.
9- ویژگیهاى دهگانه عاقل
« لا یَتِمُّ عَقْلُ امْرِء مُسْلِم حَتّى تَکُونَ فیهِ عَشْرُ خِصال: أَلْخَیْرُ مِنْهُ مَأمُولٌ. وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ. یَسْتَکْثِرُ قَلیلَ الْخَیْرِ مِنْ غَیْرِهِ، وَ یَسْتَقِلُّ کَثیرَ الْخَیْرِ مِنْ نَفْسِهِ. لا یَسْأَمُ مِنْ طَلَبِ الْحَوائِجِ إِلَیْهِ، وَ لا یَمَلُّ مِنْ طَلَبِ الْعِلْمِ طُولَ دَهْرِهِ. أَلْفَقْرُ فِى اللّهِ أَحَبُّ إِلَیْهِ مِنَ الْغِنى. وَ الذُّلُّ فىِ اللّهِ أَحَبُّ إِلَیْهِ مِنَ الْعِزِّ فى عَدُوِّهِ. وَ الْخُمُولُ أَشْهى إِلَیْهِ مِنَ الشُّهْرَةِ. ثُمَّ قالَ(علیه السلام): أَلْعاشِرَةُ وَ مَا الْعاشِرَةُ؟ قیلَ لَهُ: ما هِىَ؟ قالَ(علیه السلام): لا یَرى أَحَدًا إِلاّ قالَ: هُوَ خَیْرٌ مِنّى وَ أَتْقى ».

عقل شخص مسلمان تمام نیست، مگر این که ده خصلت را دارا باشد:1ـ از او امید خیر باشد. 2ـ از بدى او در امان باشند. 3ـ خیر اندک دیگرى را بسیار شمارد. 4ـ خیر بسیار خود را اندک شمارد. 5ـ هر چه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود. 6ـ در عمر خود از دانش طلبى خسته نشود. 7ـ فقر در راه خدایش از توانگرى محبوبتر باشد. 8ـ خوارى در راه خدایش از عزّت با دشمنش محبوبتر باشد. 9ـ گمنامى را از پرنامى خواهانتر باشد. 10ـ سپس فرمود: دهمى چیست و چیست دهمى؟ به او گفته شد: چیست؟ فرمود: احدى را ننگرد جز این که بگوید او از من بهتر و پرهیزکارتر است.
10- نشانه سِفله« سُئِلَ الرِّضا(علیه السلام) عَنِ السِّفْلَةِ فَقالَ(علیه السلام):مَنْ کانَ لَهُ شَىْءٌ یُلْهیهِ عَنِ اللّهِ ».
از امام رضا(علیه السلام) سؤال شد: سفله کیست؟فرمود: آن که چیزى دارد که از [یاد] خدا بازش دارد.
11- ایمان، تقوا و یقین
« إِنَّ الاِْیمانَ أَفْضَلُ مِنَ الاٌِسْلامِ بِدَرَجَه، وَ التَّقْوى أَفْضَلُ مِنَ الاِْیمانِ بِدَرَجَة وَ لَمْ یُعطَ بَنُو آدَمَ أَفْضَلَ مِنَ الْیَقینِ ».

ایمان یک درجه بالاتر از اسلام است، و تقوا یک درجه بالاتر از ایمان است و به فرزند آدم چیزى بالاتر از یقین داده نشده است.
12- میهمانى ازدواج« مِنَ السُّنَّةِ إِطْعامُ الطَّعامِ عِنْدَ التَّزْویجِ ».
اطعام و میهمانى کردن براى ازدواج از سنّت است.
13- صله رحم با کمترین چیز« صِلْ رَحِمَکَ وَ لَوْ بِشَرْبَة مِنْ ماء، وَ أَفْضَلُ ما تُوصَلُ بِهِ الرَّحِمُ کَفُّ الأَذى عَنْه ».
پیوند خویشاوندى را برقرار کنید گرچه با جرعه آبى باشد، و بهترین پیوند خویشاوندى، خوددارى از آزار خویشاوندان است.
14- سلاح پیامبران« عَنِ الرِّضا(علیه السلام) أَنَّهُ کانَ یَقُولُ لاَِصْحابِهِ: عَلَیْکُمْ بِسِلاحِ الاَْنْبِیاءِ، فَقیلَ: وَ ما سِلاحُ الاَْنْبِیاءِ؟ قالَ: أَلدُّعاءُ ».
حضرت رضا(علیه السلام) همیشه به اصحاب خود مىفرمود: بر شما باد به اسلحه پیامبران، گفته شد: اسلحه پیامبران چیست؟ فرمود: دعا.
15- نشانه هاى فهم« إِنَّ مِنْ عَلاماتِ الْفِقْهِ: أَلْحِلْمُ وَ الْعِلْمُ، وَ الصَّمْتُ بابٌ مِنْ أَبْوابِ الْحِکْمَةِ إِنَّ الصَّمْتَ یَکْسِبُ الَْمحَبَّةَ، إِنَّهُ دَلیلٌ عَلى کُلِّ خَیْر ».
از نشانه هاى دین فهمى، حلم و علم است، و خاموشى درى از درهاى حکمت است. خاموشى و سکوت، دوستىآور و راهنماى هر کار خیرى است.
16- گوشه گیرى و سکوت« یَأْتى عَلَى النّاسِ زَمانٌ تَکُونُ الْعافِیَةُ فیهِ عَشَرَةَ أَجْزاء: تِسْعَةٌ مِنْها فى إِعْتِزالِ النّاسِ وَ واحِدٌ فِى الصَّمْتِ ».
زمانى بر مردم خواهد آمد که در آن عافیت ده جزء است که نُه جزء آن در کناره گیرى از مردم و یک جزء آن در خاموشى است.
17- حقیقت توکّل« سُئِلَ الرِّضا(علیه السلام): عَنْ حَدِّ التَّوَکُّلِّ؟ فَقالَ(علیه السلام): أَنْ لا تَخافَ أحَدًا إِلاَّاللّهَ ».
از امام رضا(علیه السلام) از حقیقت توکّل سؤال شد.
فرمود: این که جز خدا از کسى نترسى.
18- بدترین مردم« إِنَّ شَرَّ النّاسِ مَنْ مَنَعَ رِفْدَهُ وَ أَکَلَ وَحْدَهُ وَ جَلَدَ عَبْدَهُ ».
به راستى که بدترین مردم کسى است که یارىاش را [از مردم] باز دارد و تنها بخورد و زیردستش را بزند.
19- زمامداران را وفایى نیست« لَیْسَ لِبَخیل راحَةٌ، وَ لا لِحَسُود لَذَّةٌ، وَ لا لِمُـلـُوک وَفاءٌ وَ لا لِکَذُوب مُرُوَّةٌ ».
بخیل را آسایشى نیست و حسود را خوشى و لذّتى نیست و زمامدار را وفایى نیست و دروغگو را مروّت و مردانگى نیست.
20- دست بوسى نه!« لا یُقَبِّلُ الرَّجُلُ یَدَ الرَّجُلِ، فَإِنَّ قُبْلَةَ یَدِهِ کَالصَّلاةِ لَهُ ».
کسى دست کسى را نمىبوسد، زیرا بوسیدن دست او مانند نماز خواندن براى اوست.
21- حُسن ظنّ به خدا« أَحْسِنِ الظَّنَّ بِاللّهِ، فَإِنَّ مَنْ حَسُنَ ظَنُّهُ بِاللّهِ کانَ عِنْدَ ظَنِّهِ وَ مَنْ رَضِىَ بِالْقَلیلِ مِنَ الرِّزْقِ قُبِلَ مِنْهُ الْیَسیرُ مِنَ الْعَمَلِ. وَ مَنْ رَضِىَ بِالْیَسیرِ مِنَ الْحَلالِ خَفَّتْ مَؤُونَتُهُ وَ نُعِّمَ أَهْلُهُ وَ بَصَّرَهُ اللّهُ دارَ الدُّنْیا وَ دَواءَها وَ أَخْرَجَهُ مِنْها سالِمًا إِلى دارِالسَّلامِ ».
به خداوند خوشبین باش، زیرا هر که به خدا خوشبین باشد، خدا با گمانِ خوشِ او همراه است، و هر که به رزق و روزى اندک خشنودباشد، خداوند به کردار اندک او خشنود باشد، و هر که به اندک از روزى حلال خشنود باشد، بارش سبک و خانواده اش در نعمت باشد و خداوند او را به درد دنیا و دوایش بینا سازد و او را از دنیا به سلامت به دارالسّلامِ بهشت رساند.
22- ارکان ایمان« أَلاْیمانُ أَرْبَعَةُ أَرْکان: أَلتَّوَکُّلُ عَلَى اللّهِ، وَ الرِّضا بِقَضاءِ اللّهِ وَ التَّسْلیمُ لاَِمْرِاللّهِ، وَ التَّفْویضُ إِلَى اللّهِ ».
ایمان چهار رکن دارد: 1ـ توکّل بر خدا 2ـ رضا به قضاى خدا 3ـ تسلیم به امر خدا4ـ واگذاشتن کار به خدا.
23- بهترین بندگان خدا« سُئِلَ عَلَیْهِ السَّلامُ عَنْ خِیارِ الْعبادِ؟ فَقالَ(علیه السلام):أَلَّذینَ إِذا أَحْسَنُوا إِسْتَبْشَرُوا، وَ إِذا أَساؤُوا إِسْتَغْفَرُوا وَ إِذا أُعْطُوا شَکَرُوا، وَ إِذا أُبْتِلُوا صَبَرُوا، وَ إِذا غَضِبُوا عَفَوْ ».
از امام رضا(علیه السلام) درباره بهترین بندگان سؤال شد.
فرمود: آنان که هر گاه نیکى کنند خوشحال شوند، و هرگاه بدى کنند آمرزش خواهند، و هر گاه عطا شوند شکر گزارند و هر گاه بلا بینند صبر کنند، و هر گاه خشم کنند درگذرند.
24- تحقیر فقیر« مَنْ لَقِىَ فَقیرًا مُسْلِمًا فَسَلَّمَ عَلَیْهِ خِلافَ سَلامِهِ عَلَى الاَْغْنِیاءِ لَقَى اللّهُ عَزَّوَجَلَّ یَوْمَ الْقِیمَةِ وَ هُوَ عَلَیْهِ غَضْبانُ ».
کسى که فقیر مسلمانى را ملاقات نماید و بر خلاف سلام کردنش بر اغنیا بر او سلام کند، در روز قیامت در حالى خدا را ملاقات نماید که بر او خشمگین باشد.
25- عیش دنیا« سُئِلَ الاِْمامُ الرِّضا(علیه السلام): عَنْ عَیْشِ الدُّنْیا؟ فَقالَ: سِعَةُ الْمَنْزِلِ وَ کَثْرَةُ الُْمحِبّینَ ».
از حضرت امام رضا(علیه السلام) درباره خوشى دنیا سؤال شد. فرمود: وسعت منزل و زیادى دوستان.
26- آثار زیانبار حاکمان ظالم« إِذا کَذَبَ الْوُلاةُ حُبِسَ الْمَطَرُ، وَ إِذا جارَ السُّلْطانُ هانَتِ الدَّوْلَةُ، وَ إِذا حُبِسَتِ الزَّکوةُ ماتَتِ الْمَواشى ».
زمانى که حاکمان دروغ بگویند باران نبارد، و چون زمامدار ستم ورزد، دولت، خوار گردد. و اگر زکات اموال داده نشود چهارپایان از بین روند.
27- رفع اندوه از مؤمن« مَنْ فَرَّجَ عَنْ مُؤْمِن فَرَّجَ اللّهُ عَنْ قَلْبِهِ یَوْمَ القِیمَةِ ».
هر کس اندوه و مشکلى را از مؤمنى برطرف نماید، خداوند در روز قیامت اندوه را از قلبش برطرف سازد.
28- بهترین اعمال بعد از واجبات« لَیْسَ شَىْءٌ مِنَ الاَْعْمالِ عِنْدَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ بَعْدَ الْفَرائِضِ أَفْضَلَ مِنْ إِدْخالِ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤْمِنِ ».
بعد از انجام واجبات، کارى بهتر از ایجاد خوشحالى براى مؤمن، نزد خداوند بزرگ نیست.
29- سه چیز وابسته به سه چیز« ثَلاثَةٌ مُوَکِّلٌ بِها ثَلاثَةٌ: تَحامُلُ الاَْیّامِ عَلى ذَوِى الاَْدَواتِ الْکامِلَةِ وَإِسْتیلاءُ الْحِرْمانِ عَلَى الْمُتَقَدَّمِ فى صَنْعَتِهِ، وَ مُعاداةُ الْعَوامِ عَلى أَهْلِ الْمَعْرِفَةِ ».
سه چیز وابسته به سه چیز است: 1ـ سختى روزگار بر کسى که ابزار کافى دارد، 2ـ محرومیت زیاد براى کسى که در صنعت عقب مانده باشد، 3ـ و دشمنىِ مردم عوام با اهل معرفت.
30- میانه روى و احسان« عَلَیْکُمْ بِالْقَصْدِ فِى الْغِنى وَ الْفَقْرِ، وَ الْبِرِّ مِنَ الْقَلیلِ وَ الْکَثیرِ فَإِنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَ تَعالى یَعْظُمُ شِقَّةَ الـتَّمْرَةِ حَتّى یَأْتِىَ یَوْمَ الْقِیمَةِ کَجَبَلِ أُحُد ».
بر شما باد به میانهروى در فقر و ثروت، و نیکى کردن چه کم و چه زیاد، زیرا خداوند متعال در روز قیامت یک نصفه خرما را چنان بزرگ نماید که مانند کوه اُحد باشد.
31- دیدار و اظهار دوستى با هم« تَزاوَرُوا تَحابُّوا وَ تَصافَحُوا وَ لا تَحاشَمُو ».
به دیدن یکدیگر روید تا یکدیگر را دوست داشته باشید و دست یکدیگر را بفشارید و به هم خشم نگیرید.
32- راز پوشى در کارها« عَلَیْکُمْ فى أُمُورِکُمْ بِالْکِتْمانِ فى أُمُورِ الدّینِ وَ الدُّنیا فَإِنَّهُ رُوِىَ « أَنَّ الاِْذاعَةَ کُفْرٌ» وَ رُوِىَ « الْمُذیعُ وَ الْقاتِلُ شَریکانِ» وَ رُوِىَ « ما تَکْتُمُهُ مِنْ عَدُوِّکَ فَلا یَقِفُ عَلَیْهِ وَلیُّکَ».:
بر شما باد به رازپوشى در کارهاتان در امور دین و دنیا. روایت شده که « افشاگرى کفر است» و روایت شده « کسى که افشاى اَسرار مىکند با قاتل شریک است» و روایت شده که « هر چه از دشمن پنهان مىدارى، دوست توهم بر آن آگاهى نیابد».
33- پیمان شکنى و حیلهگرى« لا یَعْدُمُ المَرْءُ دائِرَةَ السَّوْءِ مَعَ نَکْثِ الصَّفَقَةِ، وَ لا یَعْدُمُ تَعْجیلُ الْعُقُوبَةِ مَعَ إِدِّراءِ الْبَغْىِ ».
آدمى نمىتواند از گردابهاى گرفتارى با پیمان شکنى رهایى یابد، و از چنگال عقوبت رهایى ندارد کسى که با حیله به ستمگرى مىپردازد.
34- برخورد مناسب با چهار گروه« إِصْحَبِ السُّلْطانَ بِالْحَذَرِ، وَ الصَّدیقَ بِالتَّواضُعِ، وَ الْعَدُوَّ بِالتَّحَرُّزِ وَ الْعامَّةَ بِالْبُشْرِ ».
با سلطان و زمامدار با ترس و احتیاط همراهى کن، و با دوست با تواضع و با دشمن با احتیاط، و با مردم با روى خوش.
35- رضایت به رزق اندک« مَنْ رَضِىَ عَنِ اللّهِ تَعالى بِالْقَلیلِ مِنَ الرِّزْقِ رَضِىَ اللّهُ مِنْهُ بِالْقَلیلِ مِنَ الْعَمَلِ ».
هر کس به رزق و روزى کم از خدا راضى باشد، خداوند از عمل کم او راضى باشد.
36- عقل و ادب« أَلْعَقْلُ حِباءٌ مِنَ اللّهِ، وَ الاَْدَبُ کُلْفَةٌ فَمَنْ تَکَلَّفَ الأَدَبَ قَدَرَ عَلَیْهِ، وَ مَنْ تَکَلَّفَ الْعَقْلَ لَمْ یَزْدِدْ بِذلِکَ إِلاّ جَهْل ».
عقل، عطیّه و بخششى است از جانب خدا، و ادب داشتن، تحمّل یک مشقّت است، و هر کس با زحمت ادب را نگهدارد، قادر بر آن مىشود، امّا هر که به زحمت بخواهد عقل را به دست آورد جز بر جهل او افزوده نمىشود.
37- پاداشِ تلاشگر« إِنَّ الَّذى یَطْلُبُ مِنْ فَضْل یَکُفُّ بِهِ عِیالَهُ أَعْظَمُ أَجْرًا مِنَ الُْمجاهِدِ فى سَبیلِ اللّهِ ».
به راستى کسى که در پى افزایش رزق و روزى است تا با آن خانواده خود را اداره کند، پاداشش از مجاهد در راه خدا بیشتر است.
38- به پنج کس امید نداشته باش« خَمْسٌ مَنْ لَمْ تَکُنْ فیهِ فَلا تَرْجُوهُ لِشَىْء مِنَ الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ:مَنْ لَمْ تَعْرِفَ الْوَثاقَةَ فى أُرُومَتِهِ، وَ الکَرَمَ فى طِباعِهِ، وَ الرَّصانَةَ فى خَلْقِهِ، وَ النُّبْلَ فى نَفْسِهِ، وَ الَْمخافَةَ لِرَبِّهِ ».
پنج چیز است که در هر کس نباشد امید چیزى از دنیا و آخرت به او نداشته باش:1ـ کسى که در نهادش اعتماد نبینى،2ـ و کسى که در سرشتش کَرم نیابى،3ـ و کسى که در آفرینشش استوارى نبینى،4ـ و کسى که در نفسش نجابت نیابى،5ـ و کسى که از خدایش ترسناک نباشد.
39- پیروزىِ عفو و گذشت
« مَا التَقَتْ فِئَتانِ قَطُّ إِلاّ نُصِرَ أَعْظَمُهُما عَفْوً ».

هرگز دو گروه با هم روبه رو نمىشوند، مگر این که نصرت و پیروزى با گروهى است که عفو و بخشش بیشترى داشته باشد.
40- عمل صالح و دوستى آل محمّد« لا تَدْعُوا الْعَمَلَ الصّالِحَ وَ الاِْجْتِهادَ فِى الْعِبادَةِ إِتِّکالاً عَلى حُبِّ آلِ مُحَمَّد(علیهم السلام) وَ لا تَدْعُوا حُبَّ آلِ مُحَمَّد(علیهم السلام)لاَِمْرِهِمْ إِتِّکالاً عَلَى الْعِبادَةِ فَإِنَّهُ لا یُقْبَلُ أَحَدُهُما دُونَ الاْخَرِ ».
مبادا اعمال نیک را به اتّکاى دوستى آل محمّد(علیهم السلام) رها کنید، و مبادا دوستى آل محمّد(علیهم السلام) را به اتّکاى اعمال صالح از دست بدهید، زیرا هیچ کدام از این دو، به تنهایى پذیرفته نمىشود.
 

 ]                                             فهرست                                                    b

  

<div id="noscript-warning"><p>جاوا اسکریپت غیر فعال شده است. <em>بهترین عملکرد این سایت با جاوا اسکریپت فعال است</em></p></div>

احادیث امام رضا علیه السلام ۰۷/۰۴/۹۱

امام رضا (ع) : ابوصلت هروی گوید شنیدم که امام (ع) میفرمود : (( خدا رحمت کند کسی را که امر ما را زنده می سازد )) پرسیدم امر شما چگونه زنده میشود ؟ فرمود علوم و احادیث و معارف ما را فرا گرفته و به دیگران بیاموزد زیرا مردم اگر با زیبایی های سخنان ما آشنا گردند از ما پیروی خواهند کرد. بحارالانوار جلد ۲ صفحه ۳۰

امام رضا (ع) : بدانید که تسلیم اوامر الهی بودن در راس طاعت و بندگی حق تعالی قرار دارد خواه انسان فلسفه و دلیل امر و دستور حق تعالی را بفهمد و به عمقش پی ببرد و خواه از آن چیزی نفهمد و از درکش عاجز باشد.     بحارالانوار جلد ۱۷ صفحه ۲۰۹

امام رضا (ع) : هرگاه مردم گناهان تازه ای را که سابقه نداشته و مرتکب آن نمی شده اند انجام دهند خداوند هم بلاهای نو به نو و جدیدی را که سابقه نداشته برای ایشان ایجاد میکند.   اصول کافی جلد ۳ صفحه ۲۵۰

امام رضا (ع) : از قول امیرالمومنین (ع) فرمودند : ای کسی که اعمال زشت و ناروا میکنی خنده دندان نما مکن وای کسی که عمر به بد کرداری گذرانی از بلای شبانه ایمن مباش.   کافی جلد ۴ صفحه ۴۰۳

امام رضا (ع) : عمل زنا گناهش از آدم کشی و قتل نفس بیشتر است زیرا شخص قاتل جز مقتول کسی را فاسد نگرداند ولی شخص زناکار با این کارش نسلی را تا روز قیامت فاسد میگرداند.   تفسیر جامع جلد ۴ صفحه ۴۶۱

امام رضا (ع) : علی بن جعفر گوید شخصی از امام (ع) پرسید در کدام قسمت از سوره فاتحه اشاره به امیرالمومنین (ع) گشته حضرت در پاسخ فرمودند : در آیه (( اهدنا الصراط المستقیم )) چه آنکه جناب امیرالمومنین (ع) بهترین راه شناخت حق تعالی و وسیله معرفت به پروردگار است.  تفسیر جامع جلد ۶ صفحه ۲۳۴

مردی از اهل بلخ می گوید : در سفری که علی بن موسی الرضا (ع) به خراسان می رفت من با آن حضرت بودم. روزی در کنار سفره خود تمام نوکرها و غلامان سیاه و سفید را برای صرف غذا جمع کرد. عرض کردم بهتر بود برای غلامان و نوکرها سفره جداگانه ای می گستردند ، حضرت فرمود : ساکت باش ، خدای همه یکی است ، مادر و پدر همه یکی است ، پاداش و کیفر هرکس بسته به طرز عمل اوست. الحدیث جلد ۱ ص ۶۷

حضرت رضا (ع) : علم گنجینه‌های کمال است و کلید‌های آن گنجینه‌ها پرسش ‌کردن است. الحدیث جلد ۲  صفحه ۱۲

 یاسر خادم گوید : از حضرت رضا (ع) شنیدم که می فرمود : وحشت بارترین مواقع برای این مردم ، سه مورد است : روز ولادت که از شکم مادر خارج می شود و دنیا را می بیند . روزی که می میرد و عالم بعد از مرگ و اهل آنرا مشاهده می کنند ، و روزی که دوباره زنده می شوند ، به صحنه قیامت قدم می گذارند و احکامی را مشاهده می کنند که در دنیا ندیده اند . و خداوند سلامت حضرت یحیی را در این سه روز اخبار نموده و حضرت مسیح در این سه روز (مرحله ) برای خویشتن سلامت خواسته .  الحدیث جلد ۲ صفحه ۴۰۶

حضرت رضاعلیه السلام فرمود: هر کس هنگامیکه از خانه اش بیرون مى رود ده بار سوره قل هو اللّه احد بخواند پیوسته در حفظ خداوند و نگهدارى او است تا به خانه اش برگردد. اصول کافى جلد ۴ صفحه  320

امام رضا (ع) : چون سلطانی ستم کند ، دولت موهن شود ( از بین رود ) الحیاة جلد ۶ صفحه ۵۳۳

در نوشته حضرت رضا (ع) به مامون آمده که : نیکی به پدر و مادر واجب و لازم است اگرچه مشرک و کافر باشند ولی در معصیت خدا نباید اطاعتشان کرد. ( مثلا اگر پدر و مادربه فرزندشان  گفتند نماز نخوان فرزند باید حرف آنها را گوش نکند. ) بحارالانوار جلد ۷۴ صفحه ۷۲

امام رضا (ع) : پاکیزگی از اخلاق پیامبران است.  تحف العقول صفحه ۴۴۲

امام رضا (ع) : مثل استغفار (و ریختن گناهان به سبب آن) چون برگی است بر درختی که ( در فصل پاییز آن درخت ) تکان بخورد و آن برگ بریزد و  کسی که از گناهی که کرده استغفار و آمرزش از خدا بخواهد ولی باز به انجام دادن آن گناه کوشش کند و انجام دهد مانند این است که پروردگار خود را مسخره کرده است.اصول کافی جلد ۴ صفحه ۲۶۶     ( البته استغفار و آمرزش خواستن از خدا شرایطی دارد که مولا علی (ع) در حدیثی آنها را بیان کرده مانند پشیمانی از گناه. برنگشتن دوباره به آن گناه. با رنج عبادت گوشتهایی که با لذت گناه فربه شده از بین برود . حق کسانی را که ضایع شده است را ادا کند )  

حضرت امام رضا (ع) : از پدرش از جدش امام صادق (ع) حدیث کرده است که فرموده : اگر خداوند برای جلوگیری از رنجش و آزار پدر و مادر کلمه ای را کوتاه تر از (( اُف )) می دانست آنرا در قرآن شریف می آورد .  قرآن سوره اسرا آیه ۲۳ : حکم پروردگار تو این است که مردم جز خدای یگانه هیچکس و هیچ چیز را نپرستند , و نسبت به والدین خود نیکوکار و محسن باشند , و اگرهر دو یا یکی از آنان پیر و سالخورده شدند از زحمت نگهداری و حمایتشان شانه خالی نکنند و کلمه     (اُف) که کوچکترین کلمه تلخ و ملال آور است به آنان نگویند و آزارشان ننمایند مراقب باشند که همواره با آنان مودب سخن بگویند و گفتارشان آمیخته با تکریم و احترام باشد .     الحدیث جلد ۳ صفحه ۳۳۷

حضرت امام رضا (ع) : از پدرت اطاعت کن و نسبت به او مراتب نیکی و تواضع و خضوع و بزرگداشت و تکریم را معمول دار حضرت به سخنان خود ادامه داد  تا آنجا که فرمود : خداوند در قرآن شریف حق پدر و مادر را قرین حق خود قرار داد و فرموده است : شکر گذار من و شکر گذار پدر و مادرت باش که برگشت همه به سوی من است .               الحدیث جلد ۳ صفحه ۳۳۸

حضرت امام رضا (ع) : رسول اکرم (ص) در رهگذر با یکی از اصحاب خود که از جبهه جنگ بر می گشت مواجه شد ، او ژولیده و غبار آلوده و مسلح به طرف منزل خود می رفت . حضرت به وی فرمود : از جهاد اصغر برگشته ای و به جهاد اکبر باز می گردی ، عرض کرد مگر جهادی بالاتر از جنگ با شمشیر هست ؟ فرمود بلی ، جهاد آدمی با نفس خود . الحدیث جلد ۳ صفحه ۳۰۶

 امام رضا (ع) : نسبت به مصارف مالی درباره خود و عائله‌ات (خانواده ‌ات) معتدل و میانه‌ رو باش. « در خرج ‌کردن معتدل باش و اسراف نکن». الحدیث جلد ۳ صفحة ۲۶۴

 محمد بن سنان نامه ای به حضرت رضا (ع) نوشت و در آن پرسش کرده بود درباره ی اینکه بعضی از مسلمین گمان می کنند که حلال و حرام در اسلام علتی جز تعبد و اطاعت ندارد . حضرت در جواب نوشت : کسی که چنین تصور می کند سخت به گمراهی و ضلالت افتاده است , آن گاه درباره ی تحریم محرمات فرموده است : گناهان نه تنها در زندگی بشر مورد احتیاج و ضرورت نیست بلکه مایه فساد و باعث فنا و هلاکت است و به این جهت خداوند گناهان را ممنوع کرده است.                    الحدیث جلد ۳ صفحه ۱۲۰

 حضرت رضا (ع) : از لذائذ دنیوی نصیبی برای کام یابی خویش قرار دهید ، تمایلات دل را از راه های مشروع بر آورید مراقبت کنید در این کار به مردانگی و شرافتتان آسیب نرسد و دچار اسراف و تند روی نشوید ، تفریح و سرگرمی های لذت بخش شما را در اداره زندگی یاری می کند و با کمک آن بهتر به امور دنیای خویش موفق خواهید شد .              الحدیث جلد ۳ صفحه ۱۳۱

 حضرت رضا علیه السّلام فرمود: بزرگترین گناهان و زشت‏ ترین آنها در پیش من زنا است زیرا که قاتل بواسطه ‏ى آدمکشى دیگرى را تباه و فاسد نمیکند ولى مرد زناکار تا روز قیامت نسل بشر را فاسد میکند و حرام را حلال میکند در مجلس مأمون که حضرت این بیان را فرمود فقیه و دانشمندى نبود که دست آن حضرت را نه بوسد و اقرار بگفته ‏ى آن حضرت نکند.   ارشاد القلوب جلد ۱  صفحه ۱۷۵

حضرت رضا علیه السّلام فرمود: که نشانه‏ هاى فقه ، حلم است و حیا و خاموشى و سکوت درى است از درهاى حکمت همانا بوسیله‏ ى سکوت کسب محبت و دوستى می ‏شود، سکوت باعث سلامتى و آسایش فرشتگان نویسنده می ‏شود ،  همانا سکوت راهنماى براى تمام خوبیهاست.   ارشاد القلوب ج‏لد ۱ صفحه ۲۴۸

مردى به حضرت رضا (ع) عرضکرد : مرا وصیت و سفارشى فرما حضرت فرمود زبانت را نگهدار تا عزیز باشى و شیطان بر تو چیره نشود که تو را بسوى خود بکشد پس تو را خوار کند. ارشاد القلوب ج‏لد ۱ صفحه ۲۴۸

مردى به حضرت رضا علیه السّلام عرضکرد که اندازه‏ ى حُسن خلق چقدر است؟ فرمود همان را که براى خودت از مردم انتظار دارى همان را براى مردم بگوئى ، سپس عرضکرد پس اندازه‏ ى توکل چقدر است؟ فرمود به جز از خدا از هیچ کس نترسى ، عرضکرد من دوست دارم بدانم که شما مرا چقدر دوست دارى فرمود: مراجعه ‏ى به دلت کن به بین تو مرا چقدر دوست دارى من هم همان اندازه تو را دوست دارم.    ارشاد القلوب جلد ۱  صفحه ۳۲۵

مردى خدمت حضرت رضا علیه السّلام آمد و عرضکرد که اى پسر رسول خدا خرجى ام را گم کرده ‏ام پولى ندارم که مرا بسوى اهل و عیالم برساند به من پولى به قرض بده من هم در وطنم از طرف شما آن پول را صدقه میدهم ، حضرت وارد اطاق شد دستش را از شکاف در بیرون کرد و فرمود این کیسه را بگیر و در آن دویست دینار است و فرمود نیازى هم بدادن صدقه نداریم. سائل عرض کرد اى پسر رسول خدا چرا صورت خود را بمن‏ نشان ندادى فرمود ما آل پیغمبر نمیخواهیم ذلت سؤال را در صورت سائل به بینیم.   ارشاد القلوب جلد ۱  صفحه ۳۲۹

امام رضا (ع) : امامان ، جانشینان خدای عزوجل در زمین او هستند.  کافی ، مسند امام رضا (ع) جلد ۱ صفحه ۹۲ حدیث ۱۹

امام رضا (ع) : ما اهل بیت را دیدگانی ( از بصیرت ) است که با دیدگان مردم شباهت ندارد.و در آن نوری هست که شیطان در آن بهره ای ندارد.  امالی شیخ طوسی ، مسند امام رضا (ع) جلد ۱ صفحه ۱۰۳ حدیث ۳۸

امام رضا (ع) : هرکس مصائب ما ( اهلبیت (ع) ) را یاد آورد ، پس ( آنگاه ، به این مصائب ) بگرید و ( دیگران را ) بگریاند ، چشم او نمی گرید ، در روزی ( قیامت ) که چشمها می گرید.و هرکس در مجلسی بنشیند که امر ما ( ولایت اهل بیت (ع) ) در آن زنده شود ، قلب او نمی میرد ، در روزی ( قیامت ) که دلها می میرد.  عیون الاخبار الرضا ، مسند امام رضا (ع) جلد ۱ صفحه ۱۰۵ حدیث ۴۴

امام رضا (ع) : ما اهل بیت وقتی کسی را می بینیم ، او را به حقیقت ایمان و حقیقت نفاق می شناسینم.   بصائر الدرجات ، عیون الاخبار الرضا ، مسند امام رضا (ع) جلد ۱ صفحه ۱۵۶ و ۱۹۱ و حدیث ۲۲۶ و ۳۱۳

امام رضا (ع) : خدای تبارک و تعالی ، عیسی بن مریم ( علیهما السلام ) را به عنوان رسول و نبی و صاحب شریعت جدید برانگیخت ، در ( سِنی ) کوچکتر از سِنی که ابوجعفر ( امام جواد (ع) ) در آن است. اصول کافی ، مسند امام رضا (ع) جلد ۱ صفحه ۲۰۹ حدیث ۳۴۶ ( توضیح : این کلام را امام رضا (ع) در پاسخ به کسانی فرمود که نسبت به امامت امام جواد (ع) در سِن حدود نُه سالگی تردید داشتند ، بر اساس بیان امام رضا (ع) اگر حضرت عیسی (علی نبینا و آله و علیه السلام ) در زمانی که کودکی چند روزه و شیرخواره بود ، به امر خدای تعالی ، رسول و نبی و صاحب شریعت جدید بود ، چرا امامت امام جواد (ع) در سن نُه سالگی محل اشکال باشد ؟ باید دانست که امام جواد (ع) نخستین امامی از ائمه اهل بیت بود که در سن کودکی به امامت رسید . و این امامت با این استدلال قرآنی ، زمینه مناسبی برای شیعیان بود که در سالهای بعد ، امامت امام هادی و امام مهدی (ع) را بدون شبهه و تردید بپذیرند ، به تفصیلی که در تاریخ حیات این ائمه بزرگوار ( ع) بیان شده است ).

امام رضا (ع) : شیعیان ما ، آنانند که در برابر امر ( امامت ) ما خود را تسلیم کرده اند ، قول ما را گرفته اند ، با دشمنان ما مخالفند . هرکه چنین نیست ، از ما نیست.  صفات الشیعه صدوق ، مسند امام رضا جلد صفحه ۲۳۵ حدیث ۴۲۹

امام رضا (ع) : کسی که نسبت به محبت ما ولایت ورزد ، به ما دوستی ورزیده است.و هرکه مومنی را شاد کند ، حقا ما را مسرور ساخته است.و هرکه فقیر ما را یاری کند ، جزای او بر عهده جد ما محمد (ص) است.  مستدرک الوسائل ، مسند امام رضا (ع) جلد ۱ صفحه ۲۴۴ حدیث ۴۵۴

امام رضا (ع) فرمودند : ذریه ها و خاندان های قاتلان امام حسین (ع) به کارهای پدرانشان رضایت میدهند و به آن افتخار میکنند ، و جز این نیست که قائم (ع) وقتی خروج فرماید ، آنان را می کُشد ، به دلیل رضایت آنان به کار پدرانشان. ( توضیح : راوی ، از امام رضا (ع) در مورد حدیثی پرسید که از امام صادق (ع) روایت شده که فرموده است : حضرت بقیة الله عجل الله تعالی فرجه در زمان ظهور ، فرزندان قاتلان امام حسین (ع) را میکشد. امام رضا (ع) ضمن تایید حدیث فرمود : کسی از عملی راضی باشد ، مانند کسی است که آن کار را انجام داده است.و اگر کسی در مشرق کشته شود ، و دیگری در مغرب به قتل او راضی باشد ، آن راضی در پیشگاه خدا ، شریک قاتل به حساب میآید. ) عیون الاخبار الرضا ، علل الشرایع ، مسند امام رضا (ع) جلد ۱ صفحه ۲۲۰ حدیث ۳۸۲

امام رضا (ع) فرمود : چون ( حضرت بقیة الله ارواحنا فداه ) خروج فرماید ، زمین را به نور خود نورانی مینماید ، و ترازوی عدا را در میان مردم می نهد ، که هیچ کس به کسی دیگر ظلم نمیکند.  کمال الدین و تمام النعمة صدوق ، ینابیع المودة ، مسند امام رضا (ع) جلد ۱ صفحه ۲۲۳ حدیث ۳۹۰

امام رضا (ع) : به خدا قسم ، آنچه را که چشمان خود را به آن دوخته اید ( ظهور حضرت ولی عصر (عج) ) واقع نمیشود ، مگر اینکه از هم جدا شوید یا آزمایش گردید ، تا اینکه از شما باقی نمیماند به جز افرادی بسیار کم.  غیبت شیخ طوسی ، مسند امام رضا (ع) جلد ۱ صفحه ۲۲۶ حدیث ۳۹۵

حضرت رضا (ع) فرمودند : هر کسیکه بدنش سالم باشد و راه زندگیش باز و فراخ گردد ، و امور زندگی روزانه اش بگذرد ، تمام خوبیهای دنیا برای او جمع شده است ، و نیز فرمود : دلهای مردم به کسانی محبت دارند که مورد نیکی قرار گرفته باشند و به کسانی بغض پیدا میکند که دلها را برنجانند.  کِتابُ المَواعِظ شیخ صدوق  132

 امام رضا (ع) : دوست هر انسانى عقل او است و دشمن هر انسانی جهل او است. اصول کافى جلد ۱ صفحه ۱۱

امام رضا (ع) فرمودند : چون در خوبی و عافیت باشی به آن مغرور مشو ولیکن بگو خدایا این نعمت را از تغییر سالم بدار و تمام کن آن نعمت را بر من.   منتهی الآمال جلد ۲ صفحه ۸۸۷

حضرت امام رضا (ع) فرمودند : زمانی بر مردم بیاید که عافیت در آن زمان ده جزء است ، نه جزء آن در کناره گیری از مردم و یک جزء آن در سکوت است.  انوارالبهیه ( شیخ عباس قمی ره ) صفحه ۲۳۷

حضرت امام رضا (ع) فرمودند : سکوت دری از درهای حکمت است ، سکوت محبت و دوستی می آورد ، سکوت راهنمایی تمام نیکی ها است ؛ و نیز فرمود : در بنی اسرائیل هیچ عابدی عابد نمی بود تا آنکه مدت ده سال سکوت کند و پس از ده سال سکوت عابد شمرده می شد. انوارالبهیه ( شیخ عباس قمی ره ) صفحه ۲۳۷

از عبدالعظیم حسنی رضی ا… عنه روایت شده که حضرت رضا (ع) فرمود : ای عبدالعظیم سلام مرا به دوستانم برسان و به آنان بگو راهی برای شیطان در خود باز نگذارند و او را به خود راه ندهند و به دوستان من امر کن که در سخن راستگو باشند و اداء امانت کنند و سکوت نمایند و جدال بی مورد و بی جهت را ترک گویند و به یکدیگر رو آورند و به دیدار یکدیگر بروند زیرا این کار وسیله تقرب و نزدیک شدن به من است و خود را به طعن زدن بر یکدیگر و تولید اختلاف مشغول نکنند ، زیرا من سوگند یاد کرده و بر خود لازم نموده ام که هرکس چنین کند و یکی از دوستان مرا خشمناک سازد از خدا بخواهم او را در دنیا به سخت ترین عذابها معذب گرداند و در آخرت از زیانکاران باشد.  انوارالبهیه ( شیخ عباس قمی ره ) صفحه ۲۳۸

 امام رضا (ع) در هنگام تلاوت قرآن هرگاه می گذشتند به آیه ای که در او ذکر بهشت یا جهنم شده گریه میکرد و از حق تعالی تقاضای بهشت میکرد و پناه میبرد به خداوند از آتش جهنم.  منتهی الآمال جلد ۲ صفحه ۸۷۱

شارژ اینترنتی ایرانسل و همراه اول

امام رضا (ع) : عبادت به نماز و روزه زیاد نیست ، عبادت زیاد اندیشه نمودن در امر خدا است.  بحارالانوار جلد ۱۷ ( جلد ۲ ) صفحه ۲۸۷

از امام رضا (ع) مشخصات آدمهای نادان را پرسیدند ، فرمود : کسی که دلبسته به چیزی است که او را از خدا باز میدارد.  بحارالانوار جلد ۱۷ ( جلد ۲ ) صفحه ۲۸۸

امام رضا (ع) : اظهار دوستی و محبت با مردم نیمی از عقل است.  بحارالانوار جلد ۱۷ ( جلد ۲ ) صفحه ۲۸۸

 شخصى از حضرت رضا (ع) راجع به این آیه پرسید  : وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى ا… فَهُوَ حَسْبُهُ « سوره طلاق آیه ۳ »   { و هر که توکل کند بر خدا البته خدا کفایت کند امورش را } فرمود : توکل درجاتى دارد از آن جمله اینست که در تمام کارهایت اعتماد به خدا کنى در کارهائى که نسبت به تو انجام داده هر چه کرده راضى باشى و بدانى که در مورد تو کوتاهى و کم ‏لطفى ننموده و بدانى که حق با اوست در تمام آن ، پس توکل بر او مینمائى به تفویض آن بخدا و از آن جمله ایمان به غیبت است مسائلى که تو از آن اطلاع ندارى علم آن را به خدا می ‏سپارى و اولیاء و امناى خدا و به آنچه آنها میگویند اعتماد میکنى و به مسائل دیگرى که از ناحیه امناى خدا میرسد.    بحارالانوار جلد ۱۷ ( جلد ۲ ) صفحه ۲۸۹

 احمد بن نجم از امام رضا (ع) سؤال کرد راجع به عُجب و خودپسندى که عمل را فاسد میکند : امام (ع) فرمود : عُجب درجاتى دارد از آن جمله اینست که شخص عمل بد خود را خوب شمارد و خوشش بیاید و خیال کند کار خوبى کرده و نوع دیگر آن اینکه شخص با ایمانى که به خدا ایمان آورده منت بر خدا داشته باشد با اینکه خدا بر او منت دارد در دینش‏.  بحارالانوار جلد ۱۷ ( جلد ۲ ) صفحه ۲۸۹

 از بهترین مردم از امام رضا (ع) سوال شد ؟ حضرت فرمود : کسانى که وقتى کار نیکى کنند شادمان میشوند و اگر گناهى از آنها سرزند استغفار میکنند وقتى به آنها بدهند سپاس گزاری کنند و اگر گرفتار شوند صبر میکنند و اگر خشمگین شوند می ‏بخشند.  بحارالانوار جلد ۱۷ ( جلد ۲ ) صفحه ۲۹۰

 از اندازه توکل از امام رضا (ع) سوال شد ؟ حضرت فرمود : از هیچ کس جز خدا نترسى.  بحارالانوار جلد ۱۷ ( جلد ۲ ) صفحه ۲۹۰

 ایمان چهار قسم است: توکل بر خدا و رضا به قضاى او و تسلیم فرمانش و تفویض و واگذارى به خدا ؛ عبد صالح (مؤمن آل فرعون) گفت : وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى ا…ِ فَوَقاهُ ا… سَیِّئاتِ ما مَکَرُوا (  من کار خود را به خدا واگذارم‏ ،  پس نگاهداشت آن مؤمن آل فرعون را خدا از بدی‏هاى آنچه براى او فرعونیان حیله کردند ) {سوره غافر آیات ۴۴ و ۴۵  }  بحارالانوار جلد ۱۷ ( جلد ۲ ) صفحه ۲۹۰

   امام رضا (ع) فرمود : سخاوتمند از غذاى مردم میخورد تا از غذایش بخورند و بخیل از غذاى مردم نمیخورد تا از غذاى او نخورند.  بحارالانوار جلد ۱۷ ( جلد ۲ ) صفحه ۲۹۱  

      امام رضا (ع) : فرمود بنده حقیقت ایمان را تکمیل نمی ‏نماید مگر اینکه در او سه خصلت باشد: تفقه و اطلاعات دینى و نیکو اندازه داشتن در زندگى (که بجا خرج کند) و شکیبائى بر مصیبتها. بحارالانوار جلد ۱۷ ( جلد ۲ ) صفحه ۲۹۱  

 امام رضا (ع)  به ابى هاشم داود بن قاسم جعفرى فرمود : داود ما را حقى است بر شما بواسطه انتساب به پیامبر (ص) و شما را حقى است بر ما هر کس حق ما را بشناسد حق او نیز لازم می ‏شود هر کس عارف به حق ما نباشد حقى بر ما ندارد.  بحارالانوار جلد ۱۷ ( جلد ۲ ) صفحه ۲۹۱  

حضرت رضا (ع) : از خداوند عافیت دنیا و آخرت بخواهید ، من روایت میکنم از موسی بن جعفر (ع) که فرمود : نعمت پنهان وقتی داشته باشی به آن توجه نداری ، ولی وقتی نعمت از دستت رفت قدرش را خواهی دانست.    بحارالانوار جلد ۱۷ ( جلد ۲ ) صفحه ۲۹۴

 حضرت رضا (ع) : از حرص و حسد بپرهیزید ، زیرا این دو صفت امت هاى پیش از شما را نابود کرده ، از بخل بپرهیزید زیرا بخل بیماریی است که در آزادمرد و مؤمن یافت نمیشد چون بخل ورزیدن ، خلاف ایمان است. بحارالانوار جلد ۱۷ ( جلد ۲ ) صفحه ۲۹۴

 حضرت رضا (ع) : مبادا از حق خشمگین شوید وقتى به گوشتان رسید و مبادا دنیا شما را فریب دهد ، زیرا دنیا به صلاح شما رفتار نمیکند چنانچه خوب رفتار نکرد با پیشینیان که دل به دنیا بسته بودند ، و روایت شده که دنیا زندان مؤمن و قبر خانه اوست و بهشت جایگاهش ولى دنیا براى کافر بهشت و قبر زندان و جهنم جایگاه اوست ، راستگوئى را از دست ندهید ، مبادا دروغ گویید که دروغ شایسته دروغگویان است ، زیاد بیاد مرگ باشید. بحارالانوار جلد ۱۷ ( جلد ۲ ) صفحه ۲۹۵

 حضرت رضا (ع) :  یاد مرگ بهترین عبادت است ، زیاد صلوات بر محمد و آلش بفرستید و زیاد دعا کنید براى مؤمنین و مؤمنات در دل شبهاى تار و روزها ، زیرا صلوات بر محمد و آل او از بهترین اعمال خوب است ، شدت علاقه نشان دهید بر رفع نیازمندیهاى مؤمنین و شاد کردن آنها و برطرف نمودن ناراحتى از ایشان زیرا بعد از انجام واجبات هیچ عملى بهتر از شاد کردن مؤمن نیست. بحارالانوار جلد ۱۷ ( جلد ۲ ) صفحه ۲۹۵

 حضرت رضا (ع) : مبادا اعمال نیک را به اتکاى حب و دوستى آل محمد (ص) رها کنید و مبادا دوستى آل محمد (ص) را به اتکاى اعمال صالح از دست بدهید ، زیرا هیچ کدام از این دو به تنهائى پذیرفته نمیشود. بحارالانوار جلد ۱۷ ( جلد ۲ ) صفحه ۲۹۵

از کتاب فقه الرضا روایت رسیده که امام رضا (ع) فرمود : نگاه کن به کسى که از تو در قدرت پائین ‏تر است و نگاه نکن به کسى که بالاتر از تو است، این عمل براى تو شایسته ‏تر است و بیشتر سزاوار افزایش نعمت میشوى ، بدان عمل دائم کم با یقین و بینش در نزد خدا بهتر است از عمل زیاد بدون یقین و با کوشش ،  بدان ورعى سودمندتر از ترک کارهاى حرام و خوددارى از آزار مؤمنین نیست، و هیچ زندگى گواراتر از اخلاق خوب نیست و مالى سودمندتر از قناعت و نادانى زیان‏ دارتر از خودپسندى  نیست.  بحارالانوار جلد ۱۷ ( جلد ۲ ) صفحه ۲۹۶

امام رضا (ع) : هرکس خودش را از ما بداند و خدا را اطاعت نکند از ما نیست.  سفینة البحار

امام رضا (ع) : کسی که بار سفر ببندد و به زیارت من بیاید ، دعای او مستجاب و گناهش بخشوده میشود.  عیون الاخبار الرضا (ع)

امام رضا (ع) میفرمایند : رسول خدا (ص) فرمودند : ستارگان مایه امنیت اهل آسمانند ، و اهل بیت من مایه امنیت اهل زمین. بحارالانوار جلد ۲۳ صفحه ۱۹

حضرت امام رضا (ع) فرمودند : روزگاری نخواهد گذشت که سرزمین طوس محل رفت و آمد شیعیان و زائران من میگردد ، هرکس مرا در غُربتم ( سرزمین طوس ) زیارت کند ، گناهانش آمرزیده میشود ، و در قیامت همراه و هم رتبه من خواهد بود. وسائل الشیعه جلد ۱۰

حضرت امام رضا (ع) فرمودند : هرکس از شیعیانم مرا زیارت کند در حالی که عارف به حق من باشد ، در قیامت شفیع او خواهم بود.  عیون الاخبار الرضا (ع)

حضرت امام رضا (ع) فرمودند : در خراسان بقعه ای است که زمانی خواهد رسید که محل رفت و آمد فرشتگان گردد ….. هرکس مرا در آنجا زیارت کند ، همانند کسی است که حضرت رسول (ص) را زیارت کرده باشد ، و خداوند متعال ثواب هزار حج و عُمره قبول شده به او عطا میفرماید و من و پدرانم در قیامت شفیع او خواهیم بود. بحارالانوار

امام رضا (ع) دو بیت را در میان قصیده ای که دعبل خزائی سروده نهادند و گفتند : و قبری در شهر طوس است که وا مصیبتا از غم و اندوهش که تا به روز قیامت آتش به جان زده است ، تا آنگاه که خداوند قائمی برانگیزد و درد و رنج ما را تسلا بخشد. امام فرمود : این قبر ، قبر من است.  عیون الاخبار الرضا (ع)

اسحاق بن راهویه گفت : در زمانی که امام علی بن موسی الرضا (ع) وارد نیشابور شدند ، روزی که از آنجا به سوی مامون خارج می شدند ، محدثینی که در آن دیار بودند جمله فرا راه آنحضرت آمده ، گفتند : یابن رسول الله (ص) از میان ما می روی و ما را به حدیثی آگاه نمی سازی تا از آن بهره مند شویم ؟ این در حالی بود که آن حضرت در هودجی نشسته بودند ، سر خویش بیرون آورده و فرمود : از پدرم موسی بن جعفر (ع) شنیدم که فرمود از پدرم جعفر بن محمد (ص) شنیدم که فرمود از پدرم محمد بن علی (ع) شنیدم که فرمود از پدرم علی بن الحسین (ع) شنیدم که فرمود از پدرم حسین بن علی (ع) شنیدم که فرمود از پدرم امیرمومنان (ع) شنیدم که فرمود : از رسول خدا (ص) شنیدم که فرمود از جبرئیل (ع) شنیدم که فرمود از خدای عزوجل شنیدم که فرمود : { کلمه لا اله الا الله ، حصار و جایگاه امن من است ، پس هرکس به دژ من وارد گردد از عذابم در امان خواهد بود } ابن راهویه گوید : هنگامی که شتر حضرت به راه افتاد ، آن حضرت با صدای بلند فرمودند : این شرطهایی دارد و من خود از جمله آن شرطها هستم. { یعنی از شرطهای اقرار به کلمه لا اله الا الله اقرار به امامت آن حضرت است که از جانب خداوند متعال معین شده است و طاعتش بر همگان فرض و واجب است }   عیون الاخبار الرضا (ع)

امام رضا (ع) فرمودند : حقیقت ایمان بنده کامل نمیشود مگر در وی سه ویژگی باشد : فهم دین ، اندازه گیری درست در زندگی ، و شکیبایی بر سختیها و گرفتاریها.  عیون الاخبار الرضا (ع)

از امام رضا (ع) درباره بهترین بندگان پرسش شد ؛ پس فرمود : اینان کسانی اند که چون نیکی کنند ، شادمان شوند و چون بدی کنند ، استغفار جویند و چون مورد بخشش قرار گیرند ، شکر و سپاس گویند و چون گرفتار رنج و سختی شوند شکیبایی پیشه کنند و هر آنگاه که خشمگین گردند ، عفو کنند.  تحف العقول

امام رضا (ع) به نقل از امام علی (ع) فرمود : کسی که به روزگار تکیه کند و بدان اعتماد ورزد ، زمین خواهد خورد.  عیون الاخبار الرضا (ع)

امام رضا (ع) : هر امامی را با دوستان و پیروانش پیمانی است . همانا ، از کمال وفای به عهد و نیک به جای آوردن آن ، زیارت قبور ایشان است.پس آنان که با علاقه و شوق ، قبور امامان را زیارت نمایند و به آنچه مورد شوق و رغبت آنان بوده ، باور داشته باشند ، پیشوایانشان در روز قیامت شفعای آنان خواهند بود.  عیون الاخبار الرضا (ع)

امام رضا (ع) از پدر بزرگوارشان و آن حضرت از امام صادق (ع) و ایشان از پدران بزرگوارشان (ع) از امیر مومنان نقل فرموده است که فرمودند : (( شما را به نماز و پاسداری از آن سفارش می کنم ، زیرا نماز بهترین عمل و ستون دین شماست ))  بحارالانوار

امام رضا (ع) : نماز ، وسیله تقرب هر پرهیزکار به خداوند متعال است.   بحارالانوار

امام رضا (ع) فرمود : کار نیک و تلاش در عبادت را به امید عشق به آل محمد (ص) رها نکنید ؛ عشق آل محمد (ع) و پذیرش فرمان اینان را به امید عبادت ترک مگویید که هیچ یک از این دو بی یکدیگر پذیرفته نمیشود.   بحارالانوار

امام رضا (ع) به نقل از پیامبر (ص) فرمود : هرکس دوست دارد که به دستاویز محکمی چنگ زند ، باید به دوستی و وِلای علی و اهل بیتم ، چنگ زند.  عیون الاخبار الرضا (ع)

امام رضا (ع) به نقل از امام حسین (ع) فرمود : هرکس دوست دارد اجل او به تاخیر افتد و روزی اش زیاد شود ، بر او باد بر صله رحم و ارتباط با خویشاوندان. عیون الاخبار الرضا (ع)

امام رضا (ع) به نقل از پیامبر (ص) فرمود : دعاء ، خود اسلحه و ابزار کار مومن و ستون دین و روشنی آسمانها و زمین است پس بر شما باد به دعا کردن و در آن اخلاص ورزید.  عیون الاخبار الرضا (ع)

امام رضا (ع) به نقل از امیرمومنان علی (ع) فرمود : هرکس روزگار را سرزنش کند و از دست آن بنالد خود همواره مورد نکوهش واقع خواهد شد.  عیون الاخبار الرضا (ع)

امام رضا (ع) به نقل از پیامبر (ص) فرمود : درشتخویی و بداخلاقی ، عمل آدمی را تباه میسازد ، آن گونه که سرکه عسل را تباه میکند.  عیون الاخبار الرضا (ع)

امام رضا (ع) به نقل از پیامبر (ص) فرمود : رجب ، ماه گرانقدر خداست که در آن ، رحمت را بر بندگانش فرو می ریزد.  مسند الامام الرضا (ع)

امام رضا (ع) درباره ویژگی پیامبر (ص) فرمود : (( . . . در جایی که نیاز نبود ، سخن نمی گفت . . . کریم و بزرگ هر قومی را گرامی میداشت . . . نیکی را تحسین می کرد و بدی را زشت می شمارد . . . برای مردم همچون پدری مهربان بود و در مورد حق ، همه در برابر ایشان یکسان بودند.مجلس ایشان ، مجلس حلم و بردباری ، حیاء و راستگویی و امانت بود ، صدا در آنجا بلند نمیشد و از کسی هتک حرمت نمی گشت . . . ))  عیون الاخبار الرضا (ع)

وشاء گوید : از حضرت رضا علیه السلام راجع به قول خداى تعالى « و علاماتى گذاشت و بوسیله ستاره هدایت شوند» پرسیدم فرمود: ما هستیم علامات و ستاره رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله است.   اصول کافی جلد ۱ صفحه ۲۹۶ شرح‏ : – خداى تعالى در آیاتى چند که پیش از این آیه شریفه است، نعمتها و آیات قدرت خود را براى بشر بیان میکند و در یک آیه قبل میفرماید: «و در زمین لنگرهائى (از کوه) افکند، تا زمین شما را نلرزاند و جویها و راهها پدید آورد، شاید هدایت یابید» سپس فرماید: و علاماتى گذاشت و بوسیله ستاره هدایت شوند» پیداست که تفسیر و معنى ظاهر آیه اینست که براى راههاى زمین علاماتى مانند کوهها و پست و بلندیها قرار داد، تا مسافرین مقصد و هدف خود را گم نکنند و در شب هم ستاره ‏ها را چراغ و راهنماى این علامات قرار داد و این معنى بسیار مناسب است با تأویلى که امام علیه السلام براى راه دین و رهبرى پیغمبر و امامان صلّى اللَّه علیه و آله نسبت به آن راه میفرماید.  اصول کافی جلد ۱ صفحه ۲۹۶

 عبد العزیز بن مسلم گوید : ما در ایام حضرت رضا (ع) در مرو بودیم ، در آغاز ورود ، روز جمعه‏ در مسجد جامع انجمن کردیم،  حضار مسجد موضوع امامت را مورد بحث قرار داده و اختلاف بسیار مردم را در آن زمینه بازگو میکردند ، من خدمت آقایم رفتم و گفتگوى مردم را در بحث امامت به عرضش رسانیدم حضرت (ع) لبخندى زد و فرمود: اى عبد العزیز این مردم نفهمیدند و از آراء صحیح خود فریب خورده و غافل گشتند. همانا خداى عزوجل پیغمبر خویش را قبض روح نفرمود تا دین را برایش کامل کرد و قرآن را بر او نازل فرمود که بیان هر چیز در اوست حلال و حرام و حدود و احکام و تمام احتیاجات مردم را در قرآن بیان کرده و فرمود (۳۸ سوره ۶) «چیزى در این کتاب فرو گذار نکردیم» و در حجة الوداع که سال آخر عمر پیغمبر (ص) بود این آیه نازل فرمود (۳ سوره ۵) «امروز دین شما را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و دین اسلام را براى شما پسندیدم» و موضوع امامت از کمال دین است (تا پیغمبر (ص) جانشین خود را معرفى نکند تبلیغش را کامل نساخته است) و پیغمبر (ص) از دنیا نرفت تا آنکه نشانه ‏هاى دین را براى امتش بیان کرد و راه ایشان را روشن ساخت و آنها را بر شاهراه حق واداشت و على (ع) را به عنوان پیشوا و امام منصوب کرد و همه احتیاجات امت را بیان کرد پس هر که گمان کند خداى عزوجل دینش را کامل نکرده قرآن را رد کرده و هر که قرآن را رد کند به آن کافر است. مگر مردم مقام و منزلت امامت را در میان امت میدانند تا روا باشد که به اختیار و انتخاب ایشان واگذار شود، همانا امامت قدرش والاتر و شأنش بزرگتر و منزلتش عالیتر و مکانش منیع تر و عمقش گودتر از آنست که مردم با عقل خود به آن رسند یا با آرائشان آن را دریابند و یا با انتخاب خود امامى منصوب کنند، همانا امامت مقامى‏ است که خداى عزوجل بعد از رتبه نبوت و خلت در مرتبه سوم به ابراهیم خلیل علیه السلام اختصاص داده و به آن فضیلت مشرقش ساخته و نامش را بلند و استوار نموده و فرموده (۱۲۴ بقره) «همانا من تو را امام مردم گردانیدم» ابراهیم خلیل (ع) از نهایت شادیش به آن مقام عرض کرد «از فرزندان من هم؟» خداى تبارک و تعالى فرمود «پیمان و فرمان من به ستمکاران نمیرسد» پس این آیه امامت را براى ستمگران تا روز قیامت باطل ساخت و در میان برگزیدگان گذاشت، سپس خداى تعالى ابراهیم را شرافت داد و امامت را در فرزندان برگزیده و پاکش قرار داد و فرمود (۷۲ انبیاء) «و اسحق و یعقوب را اضافه به او بخشیدیم و همه را شایسته نمودیم و ایشان را امام و پیشوا قرار دادیم تا به فرمان ما رهبرى کنند و انجام کارهاى نیک و گزاردن نماز و دادن زکات را به ایشان وحى نمودیم آنها پرستندگان ما بودند» پس امامت همیشه در فرزندان او بود در دوران متوالى و از یکدیگر ارث میبردند تا خداى تعالى آن را به پیغمبر ما (ص) به ارث داد و خود او جل و تعالى فرمود (۶۸ سوره ۳) «همانا سزاوارترین مردم به ابراهیم پیروان او و این پیغمبر و اهل ایمانند و خدا ولى مؤمنانست» پس امامت مخصوص آن حضرت گشت و او به فرمان خداى تعالى و طبق آنچه خدا واجب ساخته بود، آن را به گردن على نهاد و سپس در میان فرزندان برگزیده او که خدا به آنها علم و ایمان داده جارى گشت و خدا فرموده (۵۶ سوره ۳۰) «آنها که علم و ایمان گرفتند، گویند در کتاب خدا تا روز رستاخیز بسر برده ‏اید» پس امامت تنها در میان فرزندان علی است تا روز قیامت، زیرا پس از محمد (ص) پیغمبرى نیست این نادانان از کجا و به چه دلیل براى خود امام انتخاب میکنند ؛ همانا امامت مقام پیغمبران و میراث اوصیاء است، همانا امامت خلافت خدا و خلافت رسول خدا (ص) و مقام امیرالمؤمنین (ع) و میراث حسن و حسین علیهما السلام است. همانا امامت زمام دین و مایه نظام مسلمین و صلاح دنیا و عزت مؤمنین است ؛ همانا امامت ریشه با نمو اسلام و شاخه بلند آن است، کامل شدن نماز و زکات و روزه و حج و جهاد و بسیار شدن غنیمت و صدقات و اجراء حدود و احکام و نگهدارى مرزها و اطراف بوسیله امامست، امامست که حلال خدا را حلال و حرام او را حرام کند و حدود خدا را بپا دارد و از دین خدا دفاع کند و با حکمت و اندرز و حجت رسا مردم را به طریق پروردگارش دعوت نماید، امام مانند خورشید طالع است که نورش عالم را فرا گیرد و خودش در افق است به نحوى که دستها و دیدگان به آن نرسد، امام ماه تابان، چراغ فروزان، نور درخشان و ستاره ‏ایست راهنما در شدت تاریکی ‏ها و رهگذر شهرها و کویرها و گرداب دریاها (یعنى زمان جهل و فتنه و سرگردانى مردم) امام آب گواراى زمان تشنگى و رهبر به سوى هدایت و نجات بخش از هلاکت است، امام آتش روشن روى تپه (راهنماى گمگشتگان) است، وسیله گرمى سرمازدگان و راهنماى هلاکت‏ گاه هاست هر که از او جدا شود هلاک شود. امام ابریست بارنده، بارانیست شتابنده، خورشیدیست فروزنده سقفى است سایه دهنده، زمینى است گسترده، چشمه ‏ایست جوشنده و برکه و گلستانست، امام همدم و رفیق، پدر مهربان، برادر برابر، مادر دلسوز به کودک، پناه بندگان خدا در گرفتارى سخت است، امام امین خداست در میان خلقش و حجت او بر بندگانش و خلیفه او در بلادش‏ و دعوت‏ کننده بسوى او و دفاع ‏کننده از حقوق او است،  امام از گناهان پاک و از عیبها بر کنار است، بدانش مخصوص و بخویشتن دارى نشانه دار است، موجب نظام دین و عزت مسلمین و خشم منافقین و هلاک کافرین است، امام یگانه زمان خود است، کسى به همطرازى او نرسد، دانشمندى با او برابر نباشد، جایگزین ندارد ؛ مانند و نظیر ندارد، به تمام فضیلت مخصوص است بی ‏آنکه خود او در طلبش رفته و بدست آورده باشد، بلکه امتیازیست که خدا به فضل و بخشش به او عنایت فرموده.
کیست که امام تواند شناخت یا انتخاب امام براى او ممکن باشد، هیهات، در اینجا خردها گمگشته، خویشتن‏داریها بیراهه رفته و عقلها سرگردان و دیده‏ ها بی ‏نور و بزرگان کوچک شده و حکیمان متحیر و خردمندان کوتاه فکر و خطیبان درمانده و خردمندان نادان و شعرا وامانده و ادبا ناتوان و سخن دانان درمانده ‏اند که بتوانند یکى از شئون و فضائل امام را توصیف کنند همگى به عجز و ناتوانى معترفند، چگونه ممکن است تمام اوصاف و حقیقت امام را بیان کرد یا مطلبى از امر امام را فهمید و جایگزینى که کار او را انجام دهد برایش پیدا کرد؟!! ممکن نیست، چگونه و از کجا؟!! در صورتى که او از دست‏یازان و وصف‏ کنندگان اوج گرفته و مقام ستاره در آسمان را دارد، او کجا و انتخاب بشر؟!! او کجا و خرد بشر؟!! او کجا و مانندى براى او؟!! گمان برند که امام در غیر خاندان رسول خدا محمد (ص) یافت شود؟!! به خدا که ضمیرشان به خود آنها دروغ گفته [تکذیبشان کند] و بیهوده آرزو بردند، به گردنه بلند و لغزنده‏ اى که به پائین میلغزند بالا رفتند و خواستند که با خرد گمگشته و ناقص خود و با آراء گمراه ‏کننده خویش نصب امام کنند  و جز دورى از حق بهره نبردند  [خدا آنها را بکشد، به کجا منحرف میشوند؟!!] آهنگ مشکلى کردند و دروغى پرداختند و به گمراهى دورى افتادند و در سرگردانى فرو رفتند که با چشم بینا امام را ترک گفتند (۲۸ سوره ۲۹) «شیطان کردارشان را در نظرشان بیاراست و از راه منحرفشان کرد با آنکه اهل بصیرت بودند».
از انتخاب خدا و انتخاب رسول خدا (ص) و اهل بیتش روى گردان شده و به انتخاب خود گرائیدند در صورتى که قرآن صدا برآورد که  (66 سوره ۲۸) «پروردگارت هر چه خواهد بیافریند و انتخاب کند اختیار بدست آنها نیست خدا از آنچه با او شریک میکنند منزه و والاست» و باز خداى عزوجل فرماید (۳۶- احزاب) «هیچ مرد و زن مؤمنى حق ندارد که چون خدا و پیغمبرش چیزى را فرمان دادند، اختیار کار خویش داشته باشد» و فرموده است (۳۶ سوره ۶۸) «شما را چه شده، چگونه قضاوت میکنید؟!! مگر کتابى دارید که آن را میخوانید، تا هر چه خواهید انتخاب کنید، در آن کتاب بیابید، یا براى شما تا روز قیامت بر عهده ما پیمانهاى رسا هست که هر چه قضاوت کنید حق شماست، از آنها بپرس کدامشان متعهد این مطلب است و یا مگر شریکانى دارید، اگر راست گویند، شریکان خویش بیاورند» و باز خداى عزوجل فرموده است (۲۴- محمد) «چرا در قرآن اندیشه نمیکنند یا مگر بر دلها قفل دارند و فرموده «مگر خدا بر دلهاشان مهر نهاده که نمیفهمند» و یا (۲۰ سوره 8) «گفتند شنیدیم ولى نمیشنیدند و همانا بدترین جانوران به نظر خدا مردم کر و لالند که تعقل نمیکنند، و اگر خدا در آنها خیرى سراغ داشت به آنها شنوائى میداد و اگر شنوائى هم میداشتند پشت میکردند و روى گردان بودند» و یا «گفتند شنیدیم و نافرمانى کردیم»  (منصب امامت اکتسابى نیست)  بلکه فضلى است از خدا که به هر کس خواهد میدهد پس چگونه ایشان را رسد که امام انتخاب کنند در صورتى که امام عالمى است که نادانى ندارد، سرپرستى است که عقب ‏نشینى ندارد کانون قدس و پاکى و طاعت و زهد و علم و عبادتست، دعوت پیغمبر به او اختصاص دارد، از نژاد پاک فاطمه بتولست، در دودمانش جاى طعن و سرزنشى نیست و هیچ شریف نژادى به او نرسد، از خاندان قریش و کنگره هاشم و عترت پیغمبر و پسند خداى عزوجل است، براى اشراف شرفست و زاده عبد منافست، علمش در ترقى و حلمش کاملست، در امامت قوى و در سیاست عالمست، اطاعتش واجبست، به امر خداى عزوجل قائمست، خیر خواه بندگان خدا و نگهبان دین خداست: خدا پیغمبران و امامان را توفیق بخشیده و از خزانه علم و حکم خود آنچه به دیگران نداده به آنها داده، از این جهت علم آنها برتر از علم مردم زمانشان باشد که خداى تعالى فرموده (۳۵- یونس) «آیا کسى که سوى حق هدایت میکند شایسته ‏تر است که پیرویش کنند یا کسى که هدایت نمیکند جز اینکه هدایت شود، شما را چه شده؟ چگونه قضاوت میکنید؟!! و گفته دیگر خداى تعالى (۳۵۹ بقره) «هر که را حکمت دادند خیر بسیارى دادند» و باز گفته خداى تعالى درباره جناب طالوت (۲۴۷ بقره) «خدا او را بر شما برگزید و به علم و تن بزرگیش افزود خدا ملک خویش به هر که خواهد دهد و خدا وسعت بخش و داناست» و به پیغمبر خویش (ص) فرمود: (۱۱۳- نساء) «خدا بر تو کتاب و حکمت نازل کرد و آنچه را نمیدانستى به تو تعلیم داد، کرم خدا نسبت به تو بزرگ بود» و نسبت به امامان از اهل بیت و عترت و ذریه پیغمبر علیهم السلام فرمود: (۵۴- نساء) و یا به مردم نسبت به آنچه خدا از کرم خویش به ایشان داده حسد میبرند  حقا که ما خاندان ابراهیم را کتاب و حکمت دادیم و به آنها مُلک عظیمى دادیم کسانى به آن گرویدند و کسانى از آن روى گردانیدند و جهنم آنها را بس افروخته آتشى است» همانا چون خداى عزوجل بنده ‏اى را براى اصلاح امور بندگانش انتخاب فرماید سینه ‏اش را براى آن کار باز کند و چشمه‏ هاى حکمت در دلش گذارد و علمى به او الهام کند که از آن پس از پاسخى در نماند و از درستى منحرف نشود، پس او معصومست و تقویت شده و با توفیق و استوار گشته، از هر گونه خطا و لغزش و افتادنى در امانست، خدا او را به این صفات امتیاز بخشیده تا حجت رساى او باشد بر بندگانش و گواه بر مخلوقش و این بخشش و کرم خداست به هر که خواهد عطا کند و خدا داراى کرم بزرگیست» آیا مردم چنان قدرتى دارند که بتوانند چنین کسى انتخاب کنند و یا ممکن است انتخاب شده آنها این گونه باشد تا او را پیشوا سازند به خانه خدا سوگند که این مردم از حق تجاوز کردند و کتاب خدا را پشت سر انداختند مثل اینکه نادانند، در صورتى که هدایت و شفا در کتاب خداست، اینها کتاب خدا را پرتاب کردند و از هوس خود پیروى نمودند، خداى جل و تعالى هم ایشان را نکوهش نمود و دشمن داشت و تباهى داد و فرمود: (۵۰ سوره ۲۸) «ستمگرتر از آنکه هوس خویش را بدون هدایت خداى پیروى کند کیست؟ خدا گروه ستمکاران را هدایت نمیکند» و فرمود: (۷ سوره ۴۷) «تباهى باد بر آنها و اعمالشان نابود شود» و فرمود (۳۵ سوره ۴۰) «بزرگست در دشمنى نزد خدا و نزد مؤمنان. خدا این گونه بر هر دل گردنکش جبارى مهر مینهد» درود و سلام فراوان خدا بر محمد پیغمبر و خاندان او. اصول کافی جلد ۱ صفحه ۲۸۲

۰
شارژ اینترنتی ایرانسل و همراه اول

شما می توانید دیدگاهی بفرستید, یا از داخل سایت خود بازتاب کنید.

۲ دیدگاه برای این نوشته

 
زهرا فروتنمهر ۱۴, ۱۳۹۱پاسخ

اولین بار است که با سایت شما آشنا شدم

 
سید عباس حسینیشهریور ۲۶, ۱۳۹۲پاسخ

خوب است

فرستادن دیدگاه

بستن popup دیدگاه

فرستادن دیدگاه

احادیث امام رضا علیه السلام (356 حدیث)

صفحه اختصاصی حدیث و آیات الرضا عن اللّه عن سعید بن المُسَیِّب :قالَ لُقمانُ لاِبنِهِ : یا بُنَیَّ ، لا یَنزِلَنَّ بِکَ أمرٌ رَضیتَهُ أو کَرِهتَهُ إلاّ جَعَلتَ فِی الضَّمیرِ مِنکَ أنَّ ذلِکَ خَیرٌ لَکَ .
قالَ : أمّا هذِهِ فَلا أقدِرُ أن اُعطِیَکَها دونَ أن أعلَمَ ما قُلتَ إنَّهُ کَما قُلتَ .
قالَ : یا بُنَیَّ ، فَإِنَّ اللّه َ قَد بَعَثَ نَبِیّاً ، هَلُمَّ حَتّى نَأتِیَهُ فَعِندَهُ بَیانُ ما قُلتُ لَکَ .
قالَ : اِذهَب بِنا إلَیهِ .
قالَ : فَخَرَجَ وهُوَ عَلى حِمارٍ ، وَابنُهُ عَلى حِمارٍ ، وتَزَوَّدوا ما یُصلِحُهُم مِن زادٍ ، ثُمَّ سارا أیّاماً ولَیالِیَ حَتّى تَلَقَّتهُما مَغارَةٌ ، فَأَخَذا اُهبَتَهُما لَها ، فَدَخَلاها فَسارا ما شاءَ اللّه ُ أن یَسیرا حَتّى ظَهَرا وقَد تَعالَى النَّهارُ ، وَاشتَدَّ الحَرُّ ، ونَفَدَ الماءُ وَالزّادُ ، وَاستَبطَئا حِمارَیهِما ، فَنَزَلَ لُقمانُ ونَزَلَ ابنُهُ ، فَجَعَلا یَشتَدّانِ عَلى سَوقِهِما .
فَبَینا هُما کَذلِکَ إذ نَظَرَ لُقمانُ أمامَهُ ، فَإِذا هُوَ بِسَوادٍ ودُخانٍ ، فَقالَ فی نَفسِهِ : السَّوادُ سَحَرٌ حدیث ، وَالدُّخانُ عُمرانٌ وناسٌ .
فَبَینَما کَذلِکَ یَسیرانِ إذ وَطِئَ ابنُ لُقمانَ عَلى عَظمٍ ناتِئٍ عَلَى الطَّریقِ ، فَدَخَلَ مِن باطِنِ القَدَمِ حَتّى ظَهَرَ مِن أعلاها ، فَخَرَّ ابنُ لُقمانَ مَغشِیّاً عَلَیهِ ، فَحانَت مِن لُقمانَ التِفاتَةٌ ، فَإِذا هُوَ بِابنِهِ صَریعٌ ، فَوَثَبَ إلَیهِ فَضَمَّهُ إلى صَدرِهِ ، وَاستَخرَجَ العَظمَ بِأَسنانِهِ ، وَاشتَقَّ عِمامَهً کانَت عَلَیهِ فَلاثَ بِها رِجلَهُ ، ثُمَّ نَظَرَ إلى وَجهِ ابنِهِ فَذَرَفَت عَیناهُ فَقَطَرَت قَطرَةٌ مِن دُموعِهِ عَلى خَدِّ الغُلامِ ، فَانتَبَهَ لَها ، فَنَظَرَ إلى أبیهِ وهُوَ یَبکی .
فَقالَ : یا أبَتِ أنتَ تَبکی وأنتَ تَقولُ : هذا خَیرٌ لی ، کَیفَ یَکونُ هذا خَیرٌ لی وأنتَ تَبکی؟ وقَد نَفَدَ الطَّعامُ وَالماءُ ، وبَقیتُ أنَا وأنتَ فی هذَا المَکانِ ، فَإِن ذَهَبتَ وتَرَکتَنی عَلى حالی ذَهَبتَ بِهَمٍّ وغَمٍّ ما بَقیتَ ، وإن أقَمتَ مَعی مِتنا جَمیعاً ، فَکَیفَ عَسى أن یَکونَ هذا خَیرٌ لی وأنتَ تَبکی .
قالَ : أمّا بُکائی ـ یا بُنَیَّ ـ فَوَدِدتُ أنّی أفتَدیکَ بِجَمیعِ حَظّی مِنَ الدُّنیا ، ولکِنّی والِدٌ ، ومِنّی رِقَّةُ الوالِدِ .
وأمّا ما قُلتَ : کَیفَ یَکونُ هذا خَیرٌ لی ، فَلَعَلَّ ما صُرِفَ عَنکَ ـ یا بُنَیَّ ـ أعظَمُ مِمَّا ابتُلیتَ بِهِ ، ولَعَلَّ مَا ابتُلیتَ بِهِ أیسَرُ مِمّا صُرِفَ عَنکَ .
فَبَینا هُوَ یُحاوِرُهُ إذ نَظَرَ لُقمانُ هکَذا أمامَهُ فَلَم یَرَ ذلِکَ الدُّخانَ وَالسَّوادَ ، فَقالَ فی نَفسِهِ : لَم أرَ ثَمَّ شَیئاً!؟ قالَ : قَد رَأَیتُ ، ولکِن لَعَلَّ أن یَکونَ قَد أحدَثَ رَبّی بِما رَأَیتُ شَیئاً .
فَبَینا هُوَ یَتَفَکَّرُ فی هذا إذ نَظَرَ أمامَهُ فَإِذا هُوَ بِشَخصٍ قَد أقبَلَ عَلى فَرَسٍ أبلَقَ ، عَلَیهِ ثِیابٌ بَیاضٌ ، وعِمامَةٌ بَیضاءُ یَمسَحُ الهَواءَ مَسحاً ، فَلَم یَزَل یَرمُقُهُ بِعَینِهِ حَتّى کانَ مِنهُ قَریباً فَتَوارى عَنهُ ثُمَّ صاحَ بِهِ فَقالَ : أنتَ لُقمانُ؟
قالَ : نَعَم .
قالَ : أنتَ الحَکیمُ؟
قالَ : کَذلِکَ یُقالُ ، وکَذلِکَ نَعَتَنی رَبّی .
قالَ : ما قالَ لَکَ ابنُکَ هذَا السَّفیهُ؟
قالَ : یا عَبدَ اللّه ِ ، مَن أنتَ أسمَعُ کَلامَکَ ، ولا أرى وَجهَکَ؟
قالَ : أنَا جِبریلُ ، لا یَرانی إلاّ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ ، أو نَبِیٌّ مُرسَلٌ ، لَولا ذلِکَ لَرَأَیتَنی ، فَما قالَ لَکَ ابنُکَ هذَا السَّفیهُ؟
قالَ : قالَ لُقمانُ فی نَفسِهِ : إن کُنتَ أنتَ جِبریلَ ، فَأَنتَ أعلَمُ بِما قالَهُ ابنی مِنّی .
فَقالَ جِبریلُ : ما لی بِشَیءٍ مِن أمرِکُما عَلى أن حَفِظتُکُما ، ائتینی ، فَقَد أمَرَنی رَبّی بِخَسفِ هذِهِ المَدینَةِ وما یَلیها ، ومَن فیها ، فَأَخبَرونی أنَّکُما تُریدانِ هذِهِ المَدینَةَ ، فَدَعَوتُ رَبّی أن یَحبِسَکُما عَنّی بِما شاءَ فَحَبَسَکُمَا اللّه ُ عَنّی بِمَا ابتُلِیَ بِهِ ابنُکُ ، ولَو لا مَا ابتُلِیَ بِهِ ابنُکُ لَخَسَفتُ بِکُما مَعَ مَن خَسَفتُ .
قالَ : ثُمَّ مَسَحَ جِبریلُ یَدَهُ عَلى قَدَمِ الُغلامِ فَاستَوى قائِماً، ومَسَحَ یَدَهُ عَلَى الَّذی کانَ فیهِ الطَّعامُ فَامتَلَأَ طَعاماً، ومَسَحَ یَدَهُ عَلَى الَّذی کانَ فیهِ الماءُ فَامتَلَأَ ماءً، ثُمَّ حَمَلَهُما وحِمارَیهِما فَزَجَلَ بِهِما کَما یُزجَلُ الطَّیرُ، فَإِذا هُما فِی الدّارِ الَّتی خَرَجا مِنها بَعدَ أیّامٍ ولَیالی . حدیث

الرضا عن اللّه ، ابن أبى الدنیا ـ به نقل از سعید بن مُسیَّب ـ : لقمان به پسرش گفت: «[بکوش تا] هیچ کار خوش آیند و ناخوش آیندى براى تو پیش نیاید ، مگر این که در باطن خود ، آن را خیرى براى خوش بشمارى» .
پسر لقمان گفت: به این سفارش تو نمى توانم عمل کنم ، مگر بدانم که مطلب ، همان گونه است که گفتى .
لقمان گفت: «اى پسرم! همانا خداوند عز و جل پیامبرى را مبعوث کرده است . بیا تا پیش او برویم که بیان آنچه برایت گفتم ، نزد اوست» .
پسر لقمان گفت: ما را پیش او ببر .
لقمان و پسرش ، هر کدام سوار بر الاغ جداگانه ، به راه افتادند و هر چه زاد و توشه لازم داشتند ، با خود برداشتند. روزها و شب ها راه رفتند تا به غارى رسیدند و خود را براى سفر به درون آن غار ، مهیّا کردند . داخل غار شدند و به اندازه اى که خداوند خواسته بود ، در آن راه رفتند ، تا این که از غار بیرون آمدند ، در حالى که روز ، بالا آمده بود و گرما شدّت گرفته بود و آب و توشه تمام شده بود. الاغ ها ایستاندند . لقمان و پسرش پیاده شدند و الاغ ها را از پشت سر ، به سرعت راندند.
وقتى لقمان جلو را نگاه کرد ، دید سیاهى و دودى ، از دور پیداست. پیش خود گفت: «سیاهى، درخت است و دود هم آبادى و مردم» .
در حالى که در حرکت بودند ، پاى پسر لقمان ، روى استخوان تیزى رفت . استخوان ، از کف پا فرو رفت و از بالاى آن بیرون آمد. پسر لقمان ، بى هوش به زمین افتاد . لقمان ، وقتى متوجّه شد که پسرش به زمین افتاده ، به سویش پرید و او را به سینه اش چسباند . استخوان را با دندان هایش بیرون آورد و دستارى را که همراه داشت ، پاره کرد و به پاى او پیچید . سپس به چهره پسرش نگریست . چشمانش پر از اشک شد و قطره اى از اشکش بر چهره فرزندش افتاد .
پسر ، متوجّه اشک پدر شد و دید که پدرش گریه مى کند. گفت: پدر جان! دارى گریه مى کنى و با این حال ، مى گویى : «این براى تو خیر است» ؟! چه طور این برایم خیر است ، در حالى که تو مى گریى؟ در حالى که آب و غذا تمام شده و من و تو ، در این جا مانده ایم؟ اگر بروى و مرا رها کنى ، تا زنده اى ، در غم و اندوه به سر مى برى و اگر با من بمانى ، هر دو مى میریم. پس چه طور این برایم خیر باشد ، در حالى که تو مى گریى؟
لقمان گفت : «گریه ام ـ اى پسرم! ـ از آن روست که من دوست دارم همه دنیایم را فداى تو بکنم ؛ من پدرم و دل پدر ، نازک است . اما این که گفتى : چه طور این کار برایم خیر است؟ شاید آنچه از تو دور شده ، بزرگ تر از این بلایى باشد که بدان گرفتار آمده اى و شاید آنچه بدان گرفتار شده اى ، آسان تر از آن باشد که از تو دور شده است» .
لقمان ، در این حال که با پسرش حرف مى زد ، بار دیگر جلوى خود را نگاه کرد ؛ ولى آن دود و سیاهى را ندید و پیش خود گفت : «مگر آن جا چیزى ندیدیم؟» و گفت: «حتما دیدم ؛ ولى شاید خداوند ، براى آنچه دیدم ، چیز تازه اى پیش آورده باشد!» .
در همین فکر بود که جلوى خود را نگاه کرد . دید شخصى سوار بر اسب ابلق ، به طرف او مى آید و لباس سفید و دستار سفیدى دارد که هوا را صاف و روشن مى کند. پیوسته با گوشه چشم ، به او نگاه مى کرد تا این که نزدیک شد ؛ ولى از او پنهان شد . سپس فریاد زد و گفت: آیا تو لقمانى؟
گفت: «آرى» .
گفت: حکیم تویى؟
گفت: «چنین مى گویند ، و پروردگارم مرا چنین وصف کرده است» .
گفت: این پسر سفیه تو ، چه مى گوید؟
گفت: «اى بنده خدا! تو کیستى که من سخن تو را مى شنوم ، ولى روى تو را نمى بینم؟» .
گفت: من جبرئیل هستم . مرا کسى جز فرشته مقرّب و پیامبر مرسَل نمى بیند. اگر این نبود ، مرا مى دیدى. این پسر سفیه تو ، چه مى گوید؟
لقمان ، پیش خود گفت: «اگر تو جبرئیلى ، خودت به آنچه پسرم گفته ، آگاهى» .
جبرئیل علیه السلام گفت: من وظیفه اى نداشتم جز این که شما را حفظ کنم . با من بیایید . پروردگارم به من فرمان داد که این شهر و اطراف آن را و هر چه را در آن است ، فرو برم . آن گاه ، مرا خبر کردند که شما مى خواهید به این شهر بیایید . از این رو ، از خدا خواستم که هر طور خود اراده مى کند ، شما را از برخورد با من باز دارد . پس خداوند عز و جل شما را با آنچه پسرت بدان گرفتار شد ، از برخورد با من بازداشت و اگر آن گرفتارىِ پسرت نبود ، شما را هم با دیگران فرو مى بردم .
سپس جبرئیل علیه السلام به پاى پسر لقمان دست کشید ، او به پا خاست ، و به ظرف غذا دست کشید، پر از غذا شد ، و به ظرف آب دست کشید، پر از آب شد . سپس آن دو و الاغ هایشان را حمل کرد و مانند پرنده پروازشان داد تا به خانه اى رسیدند که چند شبانه روز بود از آن خارج شده بودند.

مسیر این حدیث در کتابخانه:حکمت نامه لقمان >حدیث شماره : 100397

صفحه اختصاصی حدیث و آیات امام رضا علیه السلام : طَعمُ الماءِ طَعمُ الحَیاةِ ؛ حدیث

امام رضا علیه السلام : مزه آب ، مزه زندگى است .

مسیر این حدیث در کتابخانه:آینه یادها >حدیث شماره : 200013

صفحه اختصاصی حدیث و آیات امام رضا علیه السلام : طَبائِعُ الجِسمِ عَلى أربَعَةٍ : فَمِنها الهَواءُ الَّذی لاتَحیَا النَّفسُ إلاّ بِهِ و بِنَسیِمِهِ ؛ حدیث

امام رضا علیه السلام :طبیعت جسم بر چهار گونه است : یکى از آنها هوا است که جان با آن و با نسیمش زنده مى شود .

مسیر این حدیث در کتابخانه:آینه یادها >حدیث شماره : 200025

صفحه اختصاصی حدیث و آیات امام رضا علیه السلام : مِن أخلاقِ الأنبیاءِ التَّنظُّفُ ؛ حدیث

امام رضا علیه السلام :پاکیزگى از اخلاق پیامبران است .

مسیر این حدیث در کتابخانه:آینه یادها >حدیث شماره : 200038

صفحه اختصاصی حدیث و آیات امام رضا علیه السلام : مَن أرادَ أن لایُؤذِیَهُ مِعدَتُهُ فَلا یَشرَب بَینَ طَعامِهِ ماءً ؛ حدیث

امام رضا علیه السلام :هر که مى خواهد معده اش آزارش ندهد ، در بین غذا آب نخورد .

مسیر این حدیث در کتابخانه:آینه یادها >حدیث شماره : 200048

صفحه اختصاصی حدیث و آیات امام رضا علیه السلام : شُربُ الماءِ البارِدِ عَقیبَ الشَّى ءِ الحارِّ أوِ الحَلاوةُ یَذهَبُ بِالأسنانِ ؛ حدیث

امام رضا علیه السلام :نوشیدن آب سرد ، پس از خوردن چیز گرم ، یا [خوردن] شیرینى دندان ها را از بین مى برد .

مسیر این حدیث در کتابخانه:آینه یادها >حدیث شماره : 200103

صفحه اختصاصی حدیث و آیات امام رضا علیه السلام : کُلُّ نافِعٍ مُقوٍّ لِلجِسمِ فیهِ قُوَّةٌ لِلبَدَنِ فَحَلالٌ و کُلُّ مُضِرٍّ یَذهَبُ بِالقُوّةِ أو قاتِلٌ فَحَرامٌ ؛ حدیث

امام رضا علیه السلام :هر چیز سودمند و نیروزا براى جسم که موجب تقویت بدن مى شود ، حلال است ، و هر چیز زیان آور که نیروى آدمى را مى گیرد ، یا کشنده است ، حرام است .

مسیر این حدیث در کتابخانه:آینه یادها >حدیث شماره : 200184

صفحه اختصاصی حدیث و آیات امام رضا علیه السلام : فَانظُر ما یُوافِقُکَ و یُوافِقُ مِعدَتَکَ و یُقَوَّى عَلَیهِ بَدَنُکَ ویَستَمرِئُهُ مِنَ الطَّعامِ فَقَدِّرهُ لِنَفسِکَ وَاجعَلهُ غَذائَکَ ؛ حدیث

امام رضا علیه السلام :بنگر چه چیزى با تو و معده تو سازگار است ، و بدنت از آن نیرو مى گیرد و آن را گوارا مى داند ؛ چنین غذایى را براى خود برگیر و آن را خوراک خود بدان .

مسیر این حدیث در کتابخانه:آینه یادها >حدیث شماره : 200347

صفحه اختصاصی حدیث و آیات امام رضا علیه السلام : إجتَهِدوا أن یَکونَ زَمانُکُم أربَعَ ساعاتٍ : ساعَةً مِنهُ لِمُناجاةِ اللّه ِ و ساعَةً لِأمر المَعاشِ و ساعةً لِمُعاشَرَةِ الإخوانِ و الثِّقاتِ و الَّذینَ یُعَرِّفُونَ عُیُوبَکُم و یَخلِصونَ لَکُم فِی الباطِنِ و ساعَةً تَخلُونَ فِیها لِلَذّاتِکُم و بِهذِهِ السّاعَةِ تَقدِروُن عَلَى الثَّلاثِ ساعاتٍ ؛ حدیث

امام رضا علیه السلام :بکوشید که زمانتان را به چهار بخش تقسیم کنید : زمانى براى مناجات با خدا ؛ زمانى براى تأمین معاش ؛ زمانى براى معاشرت با برادران و معتمدانى که عیب هایتان را به شما مى شناسانند و در دل شما را دوست دارند ، و ساعتى براى کسب لذّت هاى حلال با بخش چهارم توانایى انجام دادن سه بخش دیگر را به دست مى آورید. .

مسیر این حدیث در کتابخانه:آینه یادها >حدیث شماره : 200373

صفحه اختصاصی حدیث و آیات امام رضا علیه السلام : إنَّ یَومَ الحُسَینِ أقرَحَ جُفُونَنا و أسبَلَ دُمُوعَنا و أذَلَّ عَزیزَنا ؛ حدیث

امام رضا علیه السلام : روز شهادت حسین علیه السلام دیدگان ما را مجروح ، اشک هاى ما را روان و عزیز ما را خوار کرد .

مسیر این حدیث در کتابخانه:آینه یادها >حدیث شماره : 200490
پرینت احادیث

کلید واژه : احادیث امام رضا علیه السلام امام رضا علیه السلام


تعداد : 356 حدیث
صفحه 1 از 36
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |

امام باقر علیه السلام :

اِنَّ هذا الِلّسانَ مِفْتاحُ کُلِّ خَیْرٍ وَ شَرٍّ، فَیَنْبَغى لِلْمُؤْمِنِ اَنْ یَخْتِمَ عَلى لِسانِهِ کَما یَخـْتِمُ عَلى ذَهَبِهِ وَ فِضَّـتِهِ؛
همانا این زبان، کلید هر نیک و بد و خیر و شرّ است، پس سزاوار است که مؤمن بر زبان خویش مُهر بزند، همان گونه که بر طلا و نقره‏ اش لاک و مُهر مى ‏زند.

تحف العقول، ص 298

تعداد کتابها : 111

تعداد احادیث : 45456

تعداد تصاویر : 280

تعداد حدیث روز : 646

تعداد کلید واژه ها : 575

تعداد اعضاء : 2374

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.